eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.3هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
11.3هزار ویدیو
60 فایل
خادم🖤 گرچه مفقودالاثر هابی مزاران جهانند بی نشان گمنام محشورملک درآسمانند 🇮🇷 @yadmanshohada_admin https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤦‍♂فرزندان زیاده خواه را از خود دور کنیم🤦‍♂ پسر: پدرجان! مخلص بند کیفتم پدر: کیفم را در اختیار کمیته امداد قرار دادم. پسر: چی😳!!پس از این به بعد پدرم نیستی پدر: پسرجان! شما که زندگی خوبی داری و نیازی به کیفم نداری، ولی من در آخرت به این ثروتم نیاز دارم اینجا به نیازمندش می بخشم تا آن دنیا بداد من و مادرت برسد. پسر: گفتم که، بدون کیف دیگه پسرت نیستم!!! نکته: ای روزگار! یک عمر زحمت بکش بچه بزرگ کن، بعدا اختیار این را نداشته باشی، که مبالغی از زحمت کشیده خودت را در راه خدا ببخشی ...🤦‍♀🤦‍♂😢😞😭 این فیلم دو دقیقه ای درس بزرگی به والدین خواهد داد، تا خود را از بند بچه های زیاده خواه دور کنند‌ اینگونه فرزندان مانع کار خیر والدین خواهند شد. حتی خانواده های را می شناسم، مانع پرداخت خمس و زکات والدین می شوند. در حالیکه پرداخت خمس هزینه کردن نیست، بلکه ذخیره و پس انداز برای آخرت است. ای والدین! بچه هایی که شما را از پس انداز برای آخرت منع می کنند، زیاد نزدیک نشوید و توجه ای به زیادی خواهی های آنها نکنید. فرق می کند، بچه ای که نیاز دارد و پدر یا مادر کیف پری دارند، ولی آنها را در تنگنا قرار می دهند، خطا می کنند. تهیه امکانات ضروری خانه بر هدیه به مسجد ارجح است ولی خانه غنی باشد، باید بفکر آخرت بود» م مقدسی» ۱۴۰۳/۲/۲۵
📝 ✍️ سادگی در این دنیا، راحتی در آن دنیا 🔹خردمندی بیشتر وقت‌ها در قبرستان می‌نشست. روزی که برای عبادت به قبرستان رفته بود، پادشاهی به‌قصد شکار از آن محل عبور می‌کرد. 🔹وقتی به خردمند رسید، گفت: چه می‌کنی؟ 🔸خردمند جواب داد: به دیدن اشخاصی آمده‌ام که نه غیبت مردم را می‌کنند، نه از من توقعی دارند و نه مرا اذیت‌وآزار می‌دهند. 🔹پادشاه گفت: آیا می‌توانی از قیامت و صراط و سوال‌وجواب آن دنیا مرا آگاهی دهی؟ 🔸خردمند جواب داد: به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش درست کنند. 🔹پادشاه امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد. 🔸آنگاه خردمند گفت: ای پادشاه، من با پای برهنه بر این تابه می‌ایستم و خود را معرفی می‌کنم و آنچه خورده‌ام و هرچه پوشیده‌ام ذکر می‌نمایم و سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمایی و خـود را معرفی کنی و آنچه خورده‌ای و پوشیده‌ای ذکر نمایی. 🔹پادشاه قبول کرد. 🔸آنگاه خردمند روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت: فلانی و خرقه و نان جو و سرکه. 🔹فوری پایین آمد و ابداً پایش نسوخت. چون نوبت به پادشاه رسید، به‌محض اینکه خواست خود را معرفی کند، نتوانست و پایش سوخت و پایین افتاد. 🔸سپس خردمند گفت: ای پادشاه، سوال‌وجواب قیامت نیز به همین صورت است. 🔹آن‌ها که درویش بوده‌اند و از تجملات دنیایی بهره ندارند، آسوده بگذرند و آن‌ها که پایبند تجملات دنیا باشند، به مشکلات گرفتار آیند.
شاه-خراسانیم-دولتمند-خلف.mp3
1.22M
ترانه زیبای شاه خراسانی ام... با صدای دولتمند خلف هدیه ولادت امام رضا علیه السلام به شما 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا تعجب داره... 📍این شهدا چی دیده بودند و چی فهمیده بودند که اینطور حرف می زدند؟
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ پیرمردی در دامنه کوه‌های دمشق هیزم جمع می‌کرد و می‌فروخت تا مایحتاج زندگی را برطرف کند روزی حضرت سلیمان پیرمرد را در حال جمع آوری هیزم دید تصمیم گرفت تغییری در زندگی پیرمرد به وجود بیاورد او یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا شاید زندگی‌اش بهبود یابد پیرمرد تشکری کرد و بسوی خانه روان شد وقتی به خانه رسید نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد و نگین را در نمکدانی گذاشت اما ساعتی بعد به کلی فراموش کرد که نگین را کجا گذاشته زن همسایه که به نمک احتیاج پیدا کرده بود به خانه آنها رفت و زن نمکدان را به او داد اما وقتی زن همسایه به خانه‌اش رفت و چشمش به نگین افتاد نگین را نزد خود مخفی کرد پیرمرد از اینکه نگین گم شده بود بسیار مأیوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی و زن پیرمرد هم گریه می‌کرد که چرا نگین را گم کرده‌ام چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت آنجا دوباره با حضرت سلیمان روبرو شد و جریان گم شدن نگین را گفت حضرت سلیمان نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی پیرمرد تشکر کرد و خوشحال به خانه رفت در میانه راه نگین را از جیب خود بیرون آورد و بالای سنگی گذاشت و خودش چند قدم دورتر نشست تا نگین را خوب ببیند و لذت ببرد در این وقت ناگهان پرنده‌ای نگین را به منقار گرفت و پرواز کرد و رفت پیرمرد هرچه دوید و هیاهو کرد فایده نداشت تصمیم گرفت چند روز از خانه بیرون نرود بعد از چند روز همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه می‌نشینی؟ پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت و هیزم جمع آوری کرد که باز هم صدای حضرت سلیمان را شنید و دید که حضرت ایستاده و با حیرت بسوی او می‌نگرد پیرمرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود حضرت سلیمان به او گفت: می‌دانم که تو به من دروغ نمی‌گویی ایرادی ندارد بیا این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتماً آن را بفروش تا شاید در حال و روزت تغییری بوجود آید پیرمرد قول داد که آن را به قیمت خوب بفروشد پشته هیزم خود را گرفت و بسوی خانه حرکت کرد در مسیر خانه پیرمرد رودخانه‌ای بود هنگامی که به رودخانه رسید خواست تا کمی استراحت کند و نفس تازه کند نگین را از جیب خود بیرون آورد که در آب بشوید، ناگهان نگین از دستش سُر خورد به دریا افتاد اما هر چه کوشش کرد و در آب غواصی کرد چیزی بدستش نیامد با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت و دیگر از ترس حضرت سلیمان به کوه نمی‌رفت همسرش به او اطمینان داد که صاحب نگین هر کسی که هست تو را بسیار دوست دارد اگر دوباره او را دیدی تمام قصه را برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمی‌گوید پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت پشته هیزم را جمع آوری و به طرف خانه روان شد که ناگهان حضرت سلیمان را دید پشته هیزم را به زمین گذاشت و دوید و فرار کرد حضرت سلیمان خواست تا مانعش شود اما فرستاده خدا جبرئیل آمد و به او گفت: ای سلیمان خداوند می‌گوید که تو چه کسی هستی که می‌خواهی حالت بنده مرا تغییر دهی و مرا فراموش کرده‌ای حضرت سلیمان با سرعت به سجده رفت و از اشتباه خود معذرت خواست خداوند به واسطه جبرئیل به حضرت سلیمان گفت: تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی، حال ببین من چگونه اینکار را انجام می‌دهم پیرمرد که با سرعت بسوی قریه روان بود با مرد ماهیگیری روبرو شد! ماهیگیر به او گفت ای پیرمرد من امروز ماهی بسیاری گرفته‌ام بیا چند ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی‌ها را گرفت و برایش دعای خیر کرد همسرش وقتی شکم ماهی‌ها را پاره کرد در شکم یکی از ماهی‌ها نگین را یافت و به شوهرش مژده داد که نگین پیدا شده است شوهر با خوشحالی به او گفت تو ماهی را نمک بزن من به کوه می‌روم تا هیزم بیاورم هنگامی که زن نام نمک را شنید ماجرای نگین اول نیز به یادش آمد که در نمکدان پنهان کرده بود سریع به خانه همسایه رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد وقتی که زن همسایه صحبت‌های زن را شنید ملتمسانه عذرخواهی کرد و نگینش را آورد و گفت: نگینت را بگیر من خطا کردم خواهش می‌کنم به شوهرم چیزی نگو چون او شخص پاک نفسی است اگر خبردار شود مرا از خانه بیرون خواهد کرد از آن طرف پیرمرد در جنگل که بالای درختی رفته بود تا شاخه خشک شده‌ای را قطع کند ناگهان چشمش به نگین قیمتی در آشیانه پرنده افتاد با خوشحالی نگین را گرفت و به خانه آمد فردای آن روز پیرمرد به بازار رفت و هر سه نگین را به قیمت بالایی فروخت حضرت سلیمان علیه‌السلام که تمام ماجرا را به چشم می‌دید یقین یافت که بنده حالت بنده را نمی‌تواند تغییر دهد مگر آنکه خداوند بخواهد ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ پندار ما این است که ما مانده ایم و رفته اند. ⚡️اماحقیقت آن است که زمان📟 ما را با خود برده است و شهدا . چه خوش ساعتی بود⌚️ساعت شهادتشان خوشابه سعادتشان... شبتون شهدایی⭐️ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
🌺 اعـمـال قـبـل از خـواب 😇 ۵ توصیه بسیار مهم از پیامبر (ص) که ثواب خیلی زیادی دارد🌱 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
گاهی اوقات با خدا خلوت کنید نگویید که ما قابل نیستیم هر چه ناقابل تر باشیم خدا بیشتر اهمیت می‌دهد خدا کسی نیست که فقط خوب ها را انتخاب کند... میرزا‌ اسماعیل‌ دولابی 🌱 شبتون شهدایی 🌷 وضو فراموش نشه ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 «کلر دالی» نماینده ایرلند در پارلمان اروپا: کسانی که برای نسل کشی فلسطینیان به اسرائیل سلاح دادند، اشک تمساح نریزند. 🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 💚 💙
معرفی میکنم: خانم دکتر راحله طارانی، استاد دانشگاه در کانادا، که به ضرب پلیس کانادا در بیمارستان بستری شده! بله زن هست ولی نه تنها آزادی نداره بلکه زندگیش هم در خطره به جرم اعتراض به نسل کشی! پس چی شد زن زندگی آزادیتون؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💜 🎧 با نوای استاد علی فانی 💫🌸هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه🌸💫 🌷اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌷 🌺💫🕊💫🌺 💙
دانلود+دعای+فرج+علی+فانی.mp3
2.71M
💜💜 💫🌺براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد ، که در فرج من فرج شما نيز هست🌺💫 💫🌸خدا را بحق عمه ام زینب سلام الله علیها، قسم دهید تا فرج مرا برساند🌸💫 🌿بخوان دعای فرج را که دعا اثر دارد🌹💫 🌿دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد🌹💫 🌺💫🕊💫🌺 💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود ملی❤ ✌🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
سلام و درود خداوند بر شما، صبح بیست و ششمین روز اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳ شما بخیر رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ، سوره بقره آیه ۲۰۱ پروردگارا: ما را، هم در دنیا خیرى بخش و هم در آخرت، و ما را از عذاب آتش نگه دار. آمین یا رب العالمین خداوندا:🌹 ما را از اهل تقوا و عمل صالح قرار ده و از عذاب جهنم رهایی بخش 🌹دعای هر روز ما🌹 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً خداوندا...آخر و عاقبت کارهاے ما را ختم به خیر کن. 🌹اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 آمین یا رب العالمین
📖 تقویم روز ☀️ امروز : شمسی:چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 میلادی: Wednesday - May15 . 2024 قمری : ا لأربعا 6 ذی‌القَعده 1445 💠 اذکار روز چهارشنبه: - یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه) - حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه) - یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا ✳️وقایع مهم: 🔹شهادت حضرت حمزه ( 3 ه-ق ) 🔹وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (252 ه-ق ) 🔸شکست حمله نظامی امریکا در طبس (1359 ه - ش) 💔 یا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ 💔 🤲 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 ✅ 🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 💚 💙
1_1144817812.mp3
4.17M
اقا سلام میشه به‌من اجازه بدی بازم بیام😭
1_4523340465.mp3
3.05M
خوشا به حال اون کسی که کربلا رفته😭
4_5803126335932992894.mp3
13.3M
رفیق دل شکسته ها امام حسین خسته ها 😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رِفیق
برایِ  شدن ، هُنَر لازم است...
هُنَرِ رد شدن از سیم خاردارِ نَفس...
هُنَرِ بِه خُدا رسیدن
هُنَرِ تَهذیب...

تا هُنَرمَند نشی،  نِمیشی!!♥️