final master_002 tohidi.mp3
8.13M
ما رو گردن بگیر آقا جان...❤️🩹(((:
🔰 وصیت نامه شهید محسن طحانی مزرعهنو :
" تمام مستکبران بدانند که ما تا جان در بدن داریم دست از اسلام و اماممان بر نمیداریم و تا ظهور حضرت مهدی(عج) مبارزه میکنیم.
شیعه نمیتواند ساکت باشد و ظلم را ببیند.
مخالفان اسلام و آنهایی که با اسلام از سر ستیز وارد شدهاند بدانند که ما تا زنده هستیم، نمیگذاریم که آنها به خواب راحت بروند.
کشته شدن در راه خدا افتخار ماست"
⭕️اتفاقی جالب در تفحص یک شهید...
خوندی و دلت شکست اشک ازچشمات سرازیر شد التماس دعا...😢💔
🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ....
🔹شهید سید مرتضی دادگر🌷
🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.....
🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم....
🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم....
🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه....
🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم....
🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم....
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد....
🔹شهیدسیدمرتضیدادگر...🌷
فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من....
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم.....
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند....
🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم....
🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم....
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...
🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم :
🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد....
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات....
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم....
🔹شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری...
وسط بازار ازحال رفتم...
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
❤️🩹اگر دلت شکست حداقل به یک نفر ارسال کن😭
به نظرشما کدام شهید جذاب تر است و انسان را متحول می کند؟
☀ انتخاب
خیلی سخته،
درسته...؟
🌷
👈 شهیدی که نشانی قبر خود را داد
شهید حمید (حسین) عرب نژاد
🌷
👈 شهیدی که قرضهای شخص بدهکاری را بدون آنکه فرد بدهکار بداند پرداخت کرد.
شهید سید مرتضی دادگر درمزاری
🌷
👈 شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت
شهید محمدرضا شفیعی
🌷
👈 شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت
شهید محمود رضا ساعتیان
🌷
👈 شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند
شهید عباس صابری
🌷
👈 شهیدی که روز تولدش شهید شد
شهید سید مجتبی علمدار
🌷
👈 شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد
شهید مستجاب الدعوه سید مهدی غزالی
🌷
👈 شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید
شهید علیرضا حقیقت
🌷
👈 شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست
شهید نادر مهدوی
🌷
👈 شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است
شهید هادی ثنایی مقدم ۱۵ ساله
🌷
👈 شهیدی که پیکرش هنگام نبش قبر سالم بود
شهید رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد
🌷
👈 شهیدی که بعد از ده سال قبرش را نبش و تعمیر نموده و دیدند که بدنش کاملا" سالم و حتی خون تازه از آن می آید !
شهید عبدالنبی یحیایی اهل شهر تنگ ارم دشتستان.
🌷
👈 شهیدی که سید حسن نصرالله سخنرانی خود را به نام او نامگذاری کرد
شهید احمد علی یحیی
🌷
👈 شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد
شهید سیداحمد پلارک
🌷
👈 شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت
شهید رجبعلی غلامی از افغانستان
🌷
👈 شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
شهید علی اکبر دهقان
🌷
👈 شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد
شهید بروجعلی شکری
🌷
👈 شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود
شهید محمدحسین شیرزاد نیلساز
🌷
👈 شهیدی که عاشورا متولد شد واربعین به شهادت رسید
شهید مهدی خندان
🌷
👈 شهیدی که با پیشانی بند "یاحسین شهید" به شهادت رسید و ایرانی بودنش محرز شد
از شهدای گمنام هستند
🌷
👈 شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود
ایشان از شهدای غواص بودند و دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند
🌷
👈 شهیدی که بحرمت مادرش در قبر خندید
شهید حاج اکبر صادقی
🌷
👈 شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضا گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ، شهادت ، اسارت و زنده ماندن و در وصیت خود نوشت ای برادر عراقی که مرا به درجه شهادت رساندی اولین کسی را که در ان دنیا شفاعت می کنم تو هستی چرا که مرا به این درجه رساندی
شهید حاج علی محمدی پور
فرمانده گردان ۴۱۲ رفسنجان .
🌷
👈 شهیدی که باصلابت واستوارومقاوم مانندمولایش امام حسین(ع)سرش راداعشی های خبیث مظلومانه ازتن جداکردند شهید محسن آقای حججی
و چه بسیارند
👈🏻 نثار ارواح طیبه شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🌹😭🌹😭🌹
آری
بخوانید و لذت ببرید که ما اکنون به حرمت خون چه شهیدانی داریم نفس می کشیم و احساس امنیت و آرامش می کنیم
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی میگه بابا ولمون کن ....
یکی هم میگه عاقبت بخیری در خدمت به جمهوری اسلامیست💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حضرت آقا هرچی گفت همون اتفاق افتاد
بنازم به این اقتدار...🤍✨
الله اکبر🫡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 کاش تا وقتی هستیم قدر همدیگرو بدونیم ...
دعای خـــــــیر برای شما عزیزان
الهی که
روزگارتان از رحمت
←الرَّحْمَنُ الرَّحِیم→
لبریز...
سفرهٔ تان از نعمت
←رَبُّ الْعَالَمِين→
سرشار...
چشمانتان به نورِ
اللَّه نور السَّموَاتِ وَالَارض
روشن...
کفه ترازویتان در ردیف
فَأمَّا مَن ثَقُلَت مَوَازِینُه
میزان
زندگانیتان
←فِی عِیشَةِ رَّاضِیَة→
باشد...
و عاقبتتان
←عِندَ مَلِکَ الْمُقتَدِر
ختم به خیر باد
آمــــــــــین یا رَبَّ الْعالَمین
🌴💎🕯💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬛ تبلیغات غرب
برای
فرزند آوری.
ایرانی :
خوابی یا بیدار ؟؟؟؟ !!!!!
🟥💥🟥💥🟥
#سخن_شهدا
⁉️ میخواهید خدا عاشق شما شود ؟
قلم مےزنید براے خدا باشد
قدم برمےدارید براے خدا باشد
حرفـ مےزنید براے خدا باشد
🌱#همه_چے؛ همه چے براے خدا باشد...❤️
#شهید_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️پاسخ کوبنده #متکی به گزافه گویی نماینده نروژ :
در سخن گفتن با ملت بزرگ ایران مؤدب باشید ...
🔹 عملیات ۷ اکتبر حماس را تروریستی نامیدید؛ در حالی که این کمترین و مشروعترین پاسخ مظلومان به جنایات ۷۵ ساله اسرائیل است ...
38.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهارشنبه امام رضائی (ع)
ای مجاوران امام رئوف سلام مااهل کانال
شهدا رابرسانی به آقاجانمان بفرمائید
دلمون براتون تنگ شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جهان اسلام جز برههای در ابتدای آن، جوانانی مثل جوانان انقلاب ندیده است!
🌹❤️🌹❤️🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید زیباترین تعریف درباره شهادت که تا الان شنیدم همین بیانات حضرت آقا بوده
📌 تفاوت ترس ما و ترس امام
🔹اوایل انقلاب که هنوز جنگ شروع نشده بود، با تعدادی از جوانان برای دیدار با امام به جماران رفتیم.
◇ دور تا دور امام نشسته بودیم و به نصیحتهایش گوش میدادیم که یکدفعه ضربه محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشههای اتاق شکست. از این صدای غیرمنتظره همه از جا پریدیم، جز حضرت امام.
◇ امام در همان حال که صحبت میکرد، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد. هنوز صحبتهایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد. بلافاصله والسلام گفت و از جا بلند شد.
◇ همانجا بود که فهمیدم آدمها همهشان میترسند، چرا که آن روز در حقیقت، همه ما ترسیده بودیم؛
◇ هم امام و هم ما. امام از دیر شدن وقت نماز میترسید و ما از صدای شکسته شدن شیشه.
◇ او از خدا میترسید و ما از غیرخدا. آنجا بود که فهمیدم هر کس واقعا از خدا بترسد، دیگر از غیر نمیترسد.
✍ راوی: شهید ابراهیم همت
#امام_خمینی_ره
#شهید_محمدابراهیم_همت
#نماز
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
8b29151b8d512c7-1703661130380.mp3
12.94M
#شب_جمعه
روضه بشیر بسیار جانسوز
«لبیک یاحسین جانم»
#اللهم_ارزقنا_الکربلا
#امام_زمان_عجل_الله
#یا_حسین_جانم
🎙زنده یاد
#سیدمحمودحسینی
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ورود پیکر شهید نیلفروشان به خانۀ پدری
🔹پیکر مطهر سردار شهید عباس نیلفروشان وارد اصفهان شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای از لحظه ی جان دادن یک رزمنده از زبان شهید سید مجتبی علمدار
که بارها ارزش دیدن و شنیدن دارد...
#سید_مجتبی_علمدار
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
📌 پدر شهید محمد اسدی: پسرم پایم را بوسید و طلب شهادت کرد
🔹️ « محمد ، چهار بار به عراق
و بعـد از آن به سـوریـه رفت
من عمل قلب باز انجام داده بودم
و حالم مسـاعد نبود ، گفتم :
شمـا به اندازه خودت رفتی نرو ...
◇ می گفت :
« پنج پسر دارید پـدر !
نمی خواهید خمسشان را
در راه حضرت زینب (س) بدهید؟
◇ تا شمـا راضـی نباشیـد ،
بیبی زینب(س) من را طلب نمیکند
عراق شیعه زیاد دارد و دفاع میکنند.
میخواهم برای دفاع از ناموس ائمه (ع)
به ســـــوریه بروم .»
◇ پای من را بوسید و گفت راضی باشید
و از من دل بکنید. من هم قول میدهم
شفایتان را از ائمه (ع) بگیرم ...
رفت و شفــای من را هم گرفت. »
ولادت : ۱۳۶۴/۰۶/۳۰
شهادت: ١٣٩۵/۰۳/۱۷
[مصادف با اول رمضانالمبارک]
محل شهادت : جنوب حلب ، سوریه
#شهـید_مدافع_حرم_محمد_اسدی
#فرمانده_ایرانی_گردان_غلامانعباس
#لشڪر_سرفراز_فاطمیون
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄