eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.2هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
11.7هزار ویدیو
62 فایل
خادم🖤 گرچه مفقودالاثر هابی مزاران جهانند بی نشان گمنام محشورملک درآسمانند 🇮🇷 @yadmanshohada_admin https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
  شگفتی تحلیلگر ضد ایرانی بی‌بی‌سی از سخنان کوبنده دیروز مقام معظم رهبری! مهدی خلجی، تحلیلگر مسائل سیاسی: برای من شگفت‌آور بود؛ من پیش‌بینی نمی‌کردم که آقای خامنه‌ای صریحا این موضع را داشته باشد و به عکس، فکر می‌کردم آقای خامنه‌ای بخواهد بعد از این حمله اسرائیل، سیاست ایران را به نوعی نرم‌تر نشان بدهد.
🔴چرا باید چندساعت قبل از اتفاق امروز دانشگاه علوم تحقیقات این توئیت و بزنه؟!
4_5922433891691399627.mp3
4.76M
🥀همواره منتظر ماست ... تذکر 🎧دکتر دولتی 💔😔 الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج
📄 برگی از خاطرات 🍃🌷🍃📃🍃🌷🍃 خبر شهادتش را که شنیدم آرام و قرارم از دست رفت. روزهای اول گریه امانم نمی‌داد. با خودم می‌گفتم:« ای کاش وقتی عباس در میان ما بود بیش‌تر قدر او را می‌دانستیم!» بی‌حوصله بودم و دائما به عباس فکر می‌کردم. یاد چهره خندانش يك لحظه هم از جلوي چشمانم نمي‌رفت. در همان شب‌های اول بود كه به خوابم آمد. دستش را روی قلبم گذاشت و گفت:«عمه‌جان! ناراحت نشو! اینقدر خودتو اذیت نکن! برام قرآن بخون تا هم شما آرامش پیدا کنی هم من بهره‌ای ببرم...» 🖊عمه شهید 📸 تصویر عمه شهید برسر مزار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
عاشق امام حسین (ع) بود. تا اسمش را می‌شنید منقلب می‌شد و شور حسینی همیشه در وجودش شعله‌ور بود. طوری که خواهرش برگشت به او گفت که عاشق شده‌ای؟! و او جواب داد: عشق فقط یک کلام... حسین علیه السلام!
9.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی اللهم ارزقنا درک دنیای با مولاجانمون ☑️ اگر می خوایین بدونید چی میشه این فیلم رو ببینین و برای اومدنشون دعا کنید🤲🏻
‏شست باران همه کوچه خیابان هــارا پس چــرا مانده غمت بـر دل بارانی مـــن . .؟❤️‍🩹 یاد شهدا با صلوات 🌹
‹🌷› - ‌رفیق: شھدایی‌زندگےڪردن‌به پروفایل‌شھدایـےنیست!🚶🏻‍♂ اینڪہ‌همون‌شھیدۍکه‌من‌عڪسش‌و‌ پروفایلم‌گذاشتم: -چےمیگہ‌ -دلش‌ڪجا‌گیر‌بوده‌ -راهش‌چےبوده‌و... مهمہ! +آره‌ماڪہ‌با‌یه‌شھید‌رفیق‌میشیم‌باید‌اینا وخیلےچیزاۍدیگہ‌اون‌شهیدُ درنظر‌بگیریم،‌نه‌فقط‌حرفشونوبزنیم ...!!!🙂 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╰⊱☘⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱❤️≺
13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♨️ سخنان همسر شهید جهاندیده در دیدار با رهبر انقلاب 🔹️همسر شهید جهاندیده در جریان دیدار امروز خانواده‌های شهدای نیروی پدافند هوایی ارتش: به حمزه‌ام قول داده‌ام اشک نریزم مگر اشک شوق اقامه نماز به امامت شما در مسجد الاقصی... --------➰🌸🔸🌸➰-
لباس نو نداشت . دادم به او . " گفت " شما ها فکر می کنید من خیلی به این چیزها وابسته ام ؟ " سلیقه اش دستم آمده بود . این که از چه لباس خوشش می آید یا نمی آید . به قول خودش لباس اج وجق دوست نداشت . لباس ساده و تمیز ، کمی هم شیک ، رنگ های آبی آسمانی و سبز . از قرمز بدش می آمد . می گفت " از جبهه این قرمز برای من شده یک جور سمبل قساوت . " زمستان که شد برای این که داخل خانه گرم بماند آقا مهدی جلو ایوان را پلاستیک زد . شب ها کنار پنجره می نشستم و گوشه ی پلاستیک را بالا می زدم و خیابان را نگاه می کردم تا ببینم چه وقت ماشین او پیدایش می شود . خانه مان سر چهار راه بیست و چهار متری بود و از هر طرفی که می آمد می دیدمش . تویوتای لندکروزش را که می دیدم . بلند می شدم و خودم را سرگرم کاری نشان میدادم تا نفهمد این همه منتظر او بوده ام . یک بار که حواسم نبود . همین جوری مات رو به پنجره مانده بودم . صدایش را از پشت سرم شنیدم . گفت " بابا این در و پنجره ها هم شکل تو را یاد گرفتند ، از بس که آن جا نشستی . " خودش هم یک کارهایی می کرد که فاصله ی بینمان کمتر شود . یک روز صبح خوابیده بودم . چشم هایم را باز کردم، دیدم یک آدم غریبه با سر ماشین شده بالای سرم نشسته دارد نگاهم می کند . اول ترسیدم ، بعد دیدم خود آقا مهدی است . موهایش را با نمره ی هشت زده بود . گفت " چه طور شدم ؟ " و خندید . خنده اش مخصوص خودش بود . لب زیرش اول کمی به یک طرف متمایل می شد ، بعد لب بالا با هم باز می شدند . خیلی قشنگ بود... 🌸پايان قسمت اول داستان زندگي 🌸 ‌‌‌‌‌