eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.2هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
11.3هزار ویدیو
60 فایل
خادم🖤 گرچه مفقودالاثر هابی مزاران جهانند بی نشان گمنام محشورملک درآسمانند 🇮🇷 @yadmanshohada_admin https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ از همینجاکه نشستم حرمت معلوم است پرچمِ سرخِ پُرازپیچ وخمت معلوم است گنبدِ زردِ تو تابید، هوا روشن شد همه جا منظره‌ی صبحدمت معلوم است از همینجا دل من پَر زده بر بام حرم آنطرف، گنبد صاحب عَلَمت معلوم است یک کتیبه وسط صحن، برافراشته شد روی آن دستخط مُحتشمت معلوم است همزبانان خودم را به حرم می‌بینم  دستِ سینه‌زنِ قومِ عَجَمت معلوم است دور کشتیِ نجاتِ تو دَمِ شش گوشه موج جمعیت دریای غمت معلوم است یکنفرگفت حسین وهمه گفتند حسین ازهمینجاهمه‌ی آن عظمت معلوم است دل ما ریخته در صحن، تمامش زیرِ جاروی کارگرِ محترمت معلوم است عاقبت نوکرخودرا به حرم خواهی برد شک ندارم بخداازکرمت معلوم است برگه‌ی نوکری‌ام دست تورا بوسیده نقش امضای تو زیرقلمت معلوم است : 💔 گله ای نیست فقط حاجت خودعرض کنم یک کاش مرا میبردی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام ..🌿🌺🌿 ╔═.🥀🍃.📿════╗ https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1 ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💫 در محضر شهدا 💫 به ما گفت : من تندتر می‌روم شما پشت سرم بیایید تعجب کرده بودیم !! سابقه نداشت بیشتر از صد کیلومتر سرعـت بگیرد !! غروب نشده رسیدیم گیلانغرب ... جلو مسجدی ایستاد ؛ ماهم پشت سرش نمــاز ڪہ خواندیم ، سریع آمدیـم بیـرون ... داشتیم تنـد تنـد پوتین‌هایمان را می‌بستیم ڪہ زود راه بیفتیم گفت : ڪجا با این عجله ؟! میخواستیم به نماز جماعت برسیم ڪہ رسیـدیم ...
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام ...🌿🌸🌺🌸🌿 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌷دلنوشته ای از زبان مآدری غمناڪ🌷 این روز هــآ بیشتــر از همیشهـ بـآ پـآے برهـنهـ در لا بهـ لاے شلوغے هاے پر سر و صداے جهــآن دستـ و پـآ مےزنم...😔💔🥀 گاه گاهے سـآیهـ هـآے بےقرآرے  بـآر ابـر هـآیش  بـر چشمـآنـم سـآیهـ مےافڪند و حـآل و هوآے چشمـآنـم رآ طـوفآنے و بـآرآنے مےڪند...🥀💔 دستـ هـآے یـآرے بهـ سـویم دراز مےشـود امـا مــن بهـتر از هـر ڪس دیگـرے مےدآنم درمــــآن این تشویش هــآے درونـم فقط،دیدن دوباره سیمآی شهیدم.. شهیدی ڪهـ سالهآستـ غــم دورےاش شعلهـ هآے آتش را در جآنم فروزآن ڪردهـ استـ...😔💔🥀 این روز ها گلویم از حجم حرف های ناگفته پریشان استـ. 💔🥀 گاه گاهی قاب عکست را در دست می گیرم و با چشمانی که کوله بارش اشک است زمزمه میکنم:😭 سخت است زمستانی که صدای خنده هایت گرمای دلپذیر تابستان را در آن جاری.نمیکند 🕊 .. ْ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ❣حضرت (مدظله العالی): 🕊براے ڪسانـے ڪہ اهل ارزش هاے اسلامے هستند ، تصاویـر ازهر تصویـرے دلرباتـر است. 🌷 باران رحمت اند ... دوستے با شهـدا ... دوطرفہ استـــ ... یاعلے ڪہ بگویـے دستتـــ را خواهند گرفتـــ ... ْ 💐صبحتون شهدایی💐 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
هدایت شده از کلام شهدا
💫 در محضر شهدا 💫 بهش گفتن آقا ابراهیم چرا جبهه رو ول نمیکنی؛ بیای دیدار ؟ گفت : ما رهبری رو برای اطاعت میخوایم نه تماشا ....! __________________________________
هدایت شده از کلام شهدا
💫 در محضر شهدا 💫 تو وصیت‌نامه‌ش مینویسه: اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. رفتید قطعه 50 حتما سر مزارش برید و حاجت بگیرید
امام صادق علیه السلام مرده بخاطر که برای او میشود ، شادمان میگردد ، همانگونه که زنده با خوشحال می گردد. 📚الفقیه، ج1،ص117 پنج شنبه🕯 شادی روح همه شهدا ، پدران و مادران آسمانی و همه در گذشتگان بخوانیم فاتحه و صلوات
. تمام شد. رفتیم و برگشتیم؛ حال همه خوب است. عراق امن است و حرم‌ها آبادند. کار صحن نجف تقریبا تمام شده.. همه چیز خوب است جز جای خالیِ تو :) ممنون حاجی بابت همه چیز ممنون❤️ شادی روح همه شهدا صلوات ْ "لبیک یا خامنه ای❤️ ═✧❁🌷یازینب🌷❁✧┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌷🕊 ♦️ اولین شهید روحانی دفاع مقدس 🌷 تولد ۹ تیر ۱۳۳۷ ساری 🌷 شهادت ۲۲ مهر ۱۳۵۹ سرپل ذهاب کرمانشاه 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ بخش‌هایی از وصیت‌نامه این شهید عزیز ✅ خدايا به ما توفيق ده تا در راه تو خون ناقابل خود را نثار كنيم. خدايا، جمهوري اسلامي ايران را به پيروزي نهايي برسان. ✅ دخترم زهره جان، تو همواره بعد از من بايد همانند حضرت زينب س پيام رسان خون شهدا باشي. در اين راه مجدانه بكوش و لحظه اي از پاي ننشين. ✅ اگر اسلام و جمهوري اسلامي ايران پايدار نمي ماند مگر با كشته شدن ما، پس اي گلوله ها بياييد و بدن‌های ما را سوراخ سوراخ نماييد، اما اسلام عزيز و جمهوري اسلامي ايران باقي بماند. ان شاء الله 🍃یادش گرامی ونامش جاودان 🍃دسته گلی‌ازصلوات به نیابت ازامام‌شهدا،شهدایی که امروز سالگردشهادتشان میباشدو این شهیدوالامقام هدیه میکنیم به حضرت ولیعصرارواحنا فداه به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 🤲 دعای این شهیدعزیزبدرقه امروزتان ان شاء الله ╭🌷🕊
شهید : در خواب دیدم که یک نامه به من دادند. نوشته بود: آقای امین کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب(س)منصوب شد پایین نامه هم امضای حضرت زینب سلام الله بود
گروه تا ساعت ۴ بامداد برای اعلام حضور نماز پر فضیلت شب خاموش است ✨ نماز شب امشب به نیابت از شهدای غواص، شهید محمد دریساوی عزیز برگزار می گردد.🌹 اعلام حضور با ذکر https://eitaa.com/joinchat/1448739688Cb81643e01f
💫 در محضر شهدا 💫 این را بدانید اگر می خواهید چشمتان جمال مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه) را ملاقات کند ،اگر می خواهید لبیک یا حسینتان معنا دار باشد ،اگر می خواهید اعمالتان قبول باشد و فردای قیامت مقابل بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها سرتان افراشته باشد، پشتیبان ولی امر مسلمین باشـید،که او نوری است از انوار رسـول الله صل الله علیه و آله که بر حـق او ولی و صاحب ماست.
💫در محضر شهدا 💫 مدتی بعداز عقدمون‌به قم رفتیم سعید دانشجوی شهرقم بود.بعداززیارت خانم حضرت معصومه(س)ومسجد مقدس جمکران ومکان های زیارتی گفت: باید یجای دیگه هم بریم باهم به سمت گلزارشهدای شهرحرکت کردیم بین مزار شهدا قدم میزدیم تامن وبه سمت مزار شهیدی برد وگفت:بشین خانم:باشهید سلام واحوالپرسی کردلبخندی زدمن و به شهیدمعرفی کرد.میگفت:گفته بودم خانمم ومیارم پیشت خب الان آوردمش من باتعجب نگاهش میکردم.به من نگاه کرد وگفت:خانم این حسین آقادوستمه تواین شهر هروقت دلم میگیره میام پیشش وباهم صحبت میکنیم هروقت مشکلی دارم بهش میگم وکمکم میکنه خلاصه اینکه رفیقمه وهوامو داره.بهش گفته بودم که قرارِ ازدواج کنم خیلی هم کمکم کرد وقول دادم که شماروبیارم پیشش که الانم شمااینجایی. 🌷خیلی خوشحال بود وازشهدا صحبت میکرد که همه با سن کم رفتن تاما الان راحت ودرامنیت باشیم میگفت مامدیون این شهداهستیم. طوری باشهید صحبت میکرد که انگار شهید روبروش نشسته و نگاهش میکنه.
💫 در محضر شهدا 💫 همه زندگیش با حضرت زَهـۜرا پیوند خورده بود. وقتی ازدواج کرد مهریه زنش شد مهریه حضرت زَهـۜرا ؛ دو تا آرزو داشت: اوّل اینکه خدا بهش یه دختر بده اسمشو بذاره فاطمه ، بعد اینکه وقتی شهید شد گمنام بمونه مثل حضرت‌ زَهرا سلام الله علیها جفت آرزوهاش برآورده شد!! هم شد بابای فاطمه هم گمنام موند... ___________________________________
💫در محضرشهدا 💫 کلاس دوم راهنمایی که بود، مجلات عکس مبتذل چاپ می کردند. درآرایشگاه، فروشگاه وحتی مغازه ها این عکس ها روی درو دیوار نصب می کردند و احمد هرجا این عکس ها را می دید پاره میکرد. صاحب مغازه یا فروشگاه می آمد و شکایت احمد را برای ما می آورد. ● پدر احمد رئیس پاسگاه بود و کسی به حرمت پدرش به احمد چیزی نمی گفت. من لبخندمی زدم. چون باکاری که احمد انجام می داد، موافق بودم. یک مجله ای با عکس های مبتذل چاپ شده بود که احمد آنها را از هر کیوسک روزنامه ای می خرید. پول توجیبی هایش را جمع می کرد. ●هربار ۲۰ تا مجله از چند روزنامه فروش می خرید وقتی می آورد در دست هایش جا نمی‌شد. توی باغچه می انداخت نفت می ریخت و همه را آتش می زد. می گفتم: چرا این کار را می کنی؟ می گفت: این عکس ها ذهن جوانان را خراب می کند. ✍راوی: مادر شهید ___________________________________
💫 در محضر شهدا 💫 وصیت‌ می‌کنم قلب‌های خود را برای گریه کردنِ مصیبت ائمه عادت دهید؛ بگذارید خون گریه کند قلب‌هایتان، گریه برای ائمه ثواب دارد وقتی که مصیبت می‌خواندید به مصیبت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که رسید ؛ یاد مرا بنمایید.." ________________________________