✨✨
مراسم عقدمون که خیلی ساده و خودمونی برگزار شد.🥰
مراسم عروسیمون هم خیلی ساده تر و همش باذکر صلوات بود.📿
ابوذر برا عروسی خیلی خوب مدیریت کرد که اسراف نشه یا گناهی اتفاق نیفته.💞
آنقدر همیشه از من و کارهای من تعریف میکرد که خودم متعجب میشدم.😅
حتی گاهی غذا بد میشد، ولی اون چنان با ولع و لذت میخورد که من فقط مینشستم نگاش میکردم.🥺میگفتم از نظر من افتضاح شده.🤭 میگفت:" نه از نظر من که عالی شده، من نمیدونم چرا نظرت اینجوریه!!"💕
واقعا خوبیهاش قابل توصیف نیست.🫀
من هیچ وقت نه اخمش رو دیدم نه صداش رو بلند کرد نه بی محبتی ازش دیدم.🍀
🎙 راوی #همسر_شهید
#شهید_ابوذر_داوودی 🕊
#یا_زهرا_س
#امام_زمان_عج
#صلوات
#عاشقانه_شهدایی
#عاشقانه_مذهبی
╔═.🥀🍃.📿════╗
https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#همسر_شهید:
وقتی تصمیم به رفتن گرفت
من خیلی ناراحتی می کردم
ایشان سعی میکرد
دل من را به دست بیاورد
تا رضایت دهم....
حتی به من گفته بود
دعا کن رفتم شهید شوم!!
این من را بیشتر اذیت میکرد
دیدم نمیتوانم جلوی رفتنش را بگیرم
بالاخره رضایت دادم...
در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۹۲ اعزام شد و
۵ روز بعد در ۲۷ اردیبهشت به شهادت رسید.
ما تا یک ماه خبر نداشتیم
پیکرش هنوز که هنوزه به وطن بازنگشته.
بعد شهادتش حالم دگرگونشده بود و
خیلی مریضاحوال بودم. اصرار کردم
تا من را به محل شهادتش ببرند.
رفتم و آنجا را از نزدیک دیدم.
سپس برای زیارت
به حرم حضرت زینب(س) رفتم و
خواستم از خانم زینب بخواهم که
همـسرم را به من بازگرداند ، اما نتوانستم
و در برابر عظمت این بیبی هیچی نخواستم حتی به این قصد به کربلا رفتم که
از امام حسین(ع) همسرم را طلب کنم
اما در مقابل آقا همزبانم بند آمد و
چیزی نخواستم و برگشتم
اما عنایت کردند و حالم بهتر شد
صبرم بیشتر شد. الآن هم فقط میخواهم
تا حداقل پیکرش به وطن بازگردد
من هنوز با تولی و خاطراتش
زنده هستم و زندگی میڪنم...
#اولین_شهیدمدافعحرم_گلستان
#جاویدالاثر_غلامعلی_تولی
#سالروز_شهادت
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
معلمی که شوق پرواز داشت
#همسر_شهید
من از علاقهاش به شهادت خبرداشتم.
همیشه میگفت اگر لیاقت داشته باشم
شهید میشوم. هروقت باهم صحبت
میکردیم حتی خیلی سال قبل از
ماجرای جنگ سوریه، همسرم میگفت:
ما نباید به مرگ طبیعی از دنیا برویم،
میگفت دوست دارم شهید بشوم و شما
هم شهیده، میگفت زندگی آن دنیای ما
باید آبادتر از این دنیا باشد.
معتقد بود این دنیا هیچ ارزشی ندارد
و واقعا هم به این اعتقاد پایبند بود
و زندگی خیلی سادهای داشتیم.
مجید اصلا اهل مال و منال دنیا نبود
آن موقعی هم که موضوع اعزام به
سوریه را مطرح کرد، چون شرایطِ
اعزام راحت نبود من گفتم شاید اعزام
نشود، اما بالاخره این اتفاق افتاد و
وقتی روز اعزامش مشخص شدو من و
آقامجید با هم صحبت کردیم، من گفتم
شما را میسپارم بهخدا، هر اتفاقی که بیفتد
حتما صلاحخدا در آن است. صلاح خدا هم
در این بود که همسرم شهید بشود و به
آرزویش برسد. الان هم ناشکری نمیکنم
مجید خیلی شهادت را دوست داشت،
تکیهکلامش اینبود که دعاکنید شهید بشوم
من از خدا شهادت میخواهم
https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
11.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌جایگاه ویژه همسران شهدا در نگاه شهیدان؛همسران شهدا،منادیان صبر و استقامت
🔸روایت عاشقی...
_به خدا قسم اول و آخر همه چیز من شمایید...
#همسر_شهید
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄