eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.5هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
12.9هزار ویدیو
73 فایل
رفیق شهیدم🌾📿 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @mostafaakbri1 https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
مشاهده در ایتا
دانلود
. | دیدار آخر محمد لب گشود و با آرامش گفت: «میخواهم راهی شوم؛ جبهه است و هزار و یک اتفاق؛ شاید این سفر آخرم باشد. بروم و برنگردم!» سخنان محمد خیلی آشنا بود... مادر شاید آن لحظه یاد تمام روضه‌هایی افتاد که سالهای سال در هیئت شنیده بود یا آن داستان هایی که از کربلا برای محمد کوچکش تعریف کرده بود.. شاید هم یاد تمام آرزوی هایی افتاد که برای جوانش داشت؛ آرزویی که در بینشان انگار یکی نزدیک به اجابت بود. مادر از بچگی برای محمدش آرزوی شهادت داشت و چه زمانی بهتر از حالا؟! حالا که محمد چند سالی است طلبه امام زمان عجل الله فرجه شده است.. فرصت نبود مادر در خیالاتش غرق بشود حرف های محمد هنوز تمام نشده بود و یک وصیت شفاهی هم داشت؛ سخت بود اما گفت که اگر همسرم خواست ازدواج کند مانعش نشوید رهایش کنید تا برود دنبال زندگی‌اش.. شاید اینجا بود که مادر فهمید که محمد چقدر همسرش را دوست دارد. این آخرین دیدار بود..کوتاه اما شیرین! محمد برای دفاع از حرم به عراق اعزام شد و آخرین نمازش را که نماز عید فطر بود در حرم امامین عسکریین (علیهم‌السلام) اقامه کرد و بعد همراه با همرزمانش رفت تا گروهی از رزمندگان سپاه بدر را از محاصره نجات دهد. اما انگار قرار بود حصر دیگری بشکند و محمد پرواز کند...🕊✨
﷽ | همسنگر... سید عماد شبیه ما از میان تمام قرن ها و مکان ها انتخاب شده بود تا درست بعد از بهمن سال ۵۷ در سرزمینی متولد بشود که سرنوشت آخر الزمان را معین می‌کند✨ سرزمینی که امروز چشم تمام پیامبران و اولیاء خدا دوخته به آن است و دعایشان بدرقه راهش🌱 بچه های انقلاب بدانند یا ندانند، بخواهند یا نخواهند انتخاب شده‌اند برای رسالتی به این عظمت...💎 «بخوانید» (سیدعماد)
. | همسنگر... اگر الان بود هم سن و سال انقلاب عزیزمان میشد. اما تنها وجه اشتراک سیدعماد با انقلاب سن و سالش نبود؛ آنها با هم سَر و سِرّی داشتند❗️ انقلاب گاهی درگوشی به سیدعماد حرف هایی میزد و بعد از آن می‌دیدی که برخواسته است و در حال دویدن پی مأموریتی است🌿 «خب حل شد دیگر! انقلاب که هیچ‌گاه در گوش ما نجوا نکرده است پس طبیعی است که شبیه سید عماد نباشیم...» اگر به ما فرصت دهند چه بسا ساعت ها بتوانیم برای خودمان منبر برویم و خود را راضی کنیم که نه ما اصلا از اول قرار نبوده است سید عماد بشویم! و همین است تفاوت ما با آنها...🍂 سید عماد شبیه ما از میان تمام قرن ها و مکان ها انتخاب شده بود تا درست بعد از بهمن سال ۵۷ در سرزمینی متولد بشود که سرنوشت آخر الزمان را معین می‌کند⭐️ سرزمینی که امروز چشم تمام پیامبران و اولیاء خدا دوخته به آن است و دعایشان بدرقه راهش. بچه های انقلاب بدانند یا ندانند، بخواهند یا نخواهند انتخاب شده‌اند برای رسالتی به این عظمت...💎 سید عماد و من و شما هم فرقی ندارد! قرار بود از سید عماد بگوییم و اما خوب برای مان درس انقلاب اسلامی گذاشته است، گفته بودم که با هم سَر و سِرّی دارند...🥲🥺 و حالا خیلی بیشتر از گذشته ها! انقلاب، سید عمادش را راهی سوریه کرد تا هم نشان پرافتخار دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام را بگیرد و هم آماده مأموریتی دیگر شود🌱 مأموریتی که مقدمه‌اش شهادت بود و اصلش را باید از خود سید عماد پرسید؛ اما بعید نیست که مأموریت سید همین باشد... همین تربیت بچه های جبهه انقلاب که پرتویی از آن را امشب تجربه کردیم! پس با اطمینان دلهایمان را به سید عماد و مسیرش بسپاریم...💚💙 (سیدعماد)
|شهدای شهود حق شهادت از روزهای نخستین دعوت به حقیقت همراه بشر بوده است. بشر برای شهود حقیقت، راهی جز شهادت ندارد. تا پای حقیقت جان ندهی، چگونه میخواهی حقیقت را به آغوش بکشی؟!🕊 شهدای عاشورای سال ۶١، پای شهود حقیقت جان دادند و شهدای انقلاب اسلامی، نیز.✨ آن روز امام حسین علیه السلام مقابل فرهنگ رومی اومانیستی ایستادند و فتح تاریخی اسلام ناب را رقم زدند و شهدای انقلاب اسلامی به تاسی از نهضت حسینی، در مقابل فرهنگ غربی و اسلام آمریکایی با هر دو سوی آن، یعنی اسلام متحجر و اسلام سکولار ایستادند. اینجاست که شهدای انقلاب اسلامی به شهدای پیشگاه امام حسین علیه السلام پیوند می‌خورند.❤️‍🩹 روز ٣٠ تیر در میانه سال‌های ۵٨ تا ٧٠ شمسی، ۴٩ نفر از هموطنان ما به دست مدعیان اسلام سکولار یعنی منافقین به شهادت رسیدند.🥀 اسامی شهدا را که ببینید، از زن و مرد و از اقوام و شهرها و استان‌های مختلف با سن و سال متفاوت در بین شهدا خواهید دید. اسلام سکولار با نگرش لیبرالیستی خود، هیچگاه به دنبال تحقق اسلام راستین نبوده و تظاهر به اسلامش، تنها پوششی برای پنهان کردن باطن تجددخواه و استحاله‌طلب آن است. برای آن‌ها دفاع از مردم، دفاع از حقوق زن و قومیت‌ها تنها یک شعار است، شعاری جذاب اما تهی از حقیقت. ❌ امروز که امت انقلابی ایران بار دیگر با لیبرال‌های مذهبی امتحان می‌شوند، یکپارچه برای حفظ انقلاب و اسلام ناب اهل بیت علیهم السلام به شهدای مظلوم مسیر مبارزه با نفاق و لیبرالیسم اقتدا خواهیم کرد.🇮🇷
﷽ | شهادت در وقت اضافه می‌گویند آدم‌ها آنچنان که زندگی می‌کنند، می‌میرند...🕊 می‌گویند مرگ، عصاره حیات آدمی است. می‌گویند همه مرگ را می‌چشند و شهدا آن را از سال‌ها قبل در آغوش می‌کشند❤️‍🩹 امشب شهید میزبان ما هم عجیب نورانیت دارد، از آن نوربالاهای برآمده از «مرگ آگاهی» که آقا سیدمرتضی از آن می‌گوید...🌱✨ و چه نسبتی است میان باور به مرگ و پرکاری در جبهه حق؟! چگونه است که شهید نجفی با ١٩ سال سن، فرمانده گردان علی‌ابن‌ابی‌طالب علیه السلام لشکر ٢۵ کربلا می‌شود و می‌رود و می‌رود تا روز جمعه‌ای هم‌تاریخ با همین ساعاتی که بر ما گذشت او مهمان حضرت امیر علیه السلام شود؟!🥲🥺 مرگ‌آگاه که باشی، شهیدانه زندگی میکنی... قسمتت که شهادت باشد، شاید با آخرین پاتک دشمن پس از پذیرش قطعنامه ۵٩٨ هم که شده، به آرزویت برسی... همچنان که شهید نجفی رسید. پس دل محکم دار و آرام و استوار باش که شهادت، تنها عاقبت بسیجی امام است🦋 🌿با گوشه‌ای از افق نگاه مانوس شویم: «از كلیه هموطنان خواستارم در هر لحظه برای امام دعا كنند كه خداوند متعال طول عمر برای ایشان قرار دهد و دیگر این­كه دعا كنند. دعا كنند امام زمان هرچه سریعتر و زودتر فرج كند و تا هرچه زودتر و سریع­تر سپاه اسلام در سراسر جهان پیروز شوند إن­‌شاءالله».
﷽ | شبیه داریوش زندگی کنیم اسمت داریوش باشد و نخبه دانشگاه خواجه نصیر و در دهه ۹۰ درست زیر آسمان امن تهران توسط عوامل رژیم صهیونیستی به شهادت برسی... باز هم میشود گفت شهادت اتفاقی است؟!❤️‍🩹 شاید داریوش از ما خیلی عقب تر بود... اگر به ادعا و ادای بچه حزب‌اللهی درآوردن باشد❗️ اما انگار به اینها نبود... انگار انقلابی بودن فقط به همین شعارها و راهپیمایی رفتن ها و از زیر لحاف برای آرمان های انقلاب دل‌سوختن نبود...😢 کار لازم داشت که نه! جهاد لازم بود...💎
. | شبیه داریوش زندگی کنیم اسمت داریوش باشد و نخبه دانشگاه خواجه نصیر و در دهه ۹۰ درست زیر آسمان امن تهران توسط عوامل رژیم صهیونیستی به شهادت برسی... باز هم میشود گفت شهادت اتفاقی است؟!🥺🥲 شاید داریوش از ما خیلی عقب تر بود... اگر به ادعا و ادای بچه حزب‌اللهی درآوردن باشد! اما انگار به اینها نبود... انگار انقلابی بودن فقط به همین شعارها و راهپیمایی رفتن ها و از زیر لحاف برای آرمان های انقلاب دل‌سوختن نبود... کار لازم داشت که نه! جهاد لازم بود...🌱 جهادی که انگار برای «من» های دروغین عادت کرده به تنبلی و بی عملی ما، اصلا آشنا نبود❤️‍🩹 و مگر نه اینکه خدا جای حق نشسته است و دنیا حساب و کتاب دارد! و مگر اینچنین نیست که باید بین ما و داریوش هایی که در راه انجام وظیفه از «من» خود گذشته بودند تفاوت باشد؟!😢 به حساب دنیا هم که نگاه کنیم داریوشِ شاگرد اول دانشگاه و نخبه برتر علمی با ما خیلی فرق دارد! اما سخن جای دیگری است... بله! داریوش نخبه علمی بود اما فقط یک نخبه علمی نبود. داریوشی که ما می‌شناسیم و سرنوشتش را آرزو میکنیم آن جوان نسل سومی انقلاب است که درخشان ترین عرصه نخبگی‌اش را نه در علم که در معنویت نشان میدهد...⭐️💫 معنویتی که واسطه برکت خدا میشود و با شهادت داریوش به دست دشمنان احمق ما، او تکثیر میشود و ناگهان هزاران داریوش دیگر در این کشور متولد میشوند... نه اینکه بخواهیم با این حرف ها شعار بدهیم و بازار گرمی کنیم که اصلا نیازی به این چیزها نیست❗️ چرا که جوانان به واقع انقلابی این شجره طیبه، سالهاست که بار خود را بسته‌اند و نسل به نسل هر کجا که باشند الگوی جاودانه «جهاد حتی الشهادة» را در عمل نشان میدهند...🕊 گفتن های ما هم از آنها، بیشتر از هر چیز دیگر تکرار افق‌ها و آرزوهایی است که شاید با بلند بلند گفتنشان در جانمان حک بشوند و پایانی متفاوت برایمان رقم بزنند. اگر حقیقتا بخواهیم...✨
﷽ | به همین امام رئوفی که زائرش هستیم! +آرمان گفت: «حاجی من یه آرزو دارم اما برآورده شدنش رو توی خواب هم نمیبینم🌿» _گفتم: «آرمان جان ، اگه واقعا بخوای و با همه وجود براش تلاش کنی بهش می‌رسی.💎» ماجرایی را که برای خودم اتفاق افتاده بود برایش تعریف کردم: «من توی هفده هجده سالگی گاهی نمازای صبحم قضا میشد؛ از این قضیه خیلی ناراحت بودم...😕 از طرف دیگه دوست داشتم نماز شب بخونم. توی خونه فضا برا این کار مناسب نبود و روم نمیشد برا نماز شب بیدار شم💚✨ یه روز پای منبر حاج آقا جاودان بودم. ایشون فرمود اگه بنده آرزویی داشته باشه و از عمق وجود اون چیز رو بخواد محاله خدا شرایط رسیدن به اون آرزو رو براش فراهم نکنه🌱 من همون جا با همه‌ی وجود از خدا خواستم کمکم کنه دیگه نماز صبحم قضا نشه و بتونم نماز شب هم بخونم. به یه سال نکشید که وارد حوزه شدم🥲 توی حوزه با خواهش بیدارم میکردن. اگه تو هم واقعا چیزی رو از خدا طلب کنی، مطمئن باش بهش می‌رسی❗️» +همان هنگام آرمان دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «ای خدای رحمان که صدای من رو می‌شنوی و آرزوهای من رو برآورده میکنی✨ به همین امام رئوفی که داریم به پابوسی ایشون میریم، قسم میخورم که آرزو دارم در راه تو شهید بشم🕊🥺» 📚|•کتاب آرمان عزیز
﷽ |شهادت؛ به جرم ایستادگی پای مردم منافقین سید حسین بهشتی نژاد را در وسط شهر ترور کردند و درست است که مردم، نماینده مجلس و امام جمعه‌شان و یک مسئول خوب را از دست دادند...❤️‍🩹 اما به جایش «شهید بهشتی نژاد» را به دست آوردند تا دوباره معنای این جملات تاریخی شهید بهشتی را بفهمند که: "ما روزی به دست می‌آییم که شهید شویم؛ ما شهیدان را از دست نداده‌ایم بلکه آنها را به دست آورده‌ایم!"✨🌱 «کامل بخوانید»
. | شهادت؛ به جرم ایستادگی پای مردم نظام احسن است دیگر؛ مدیریت خدا آنقدر بی عیب و نقص هست که همه چیز در بهترین زمان و مکان ممکن اتفاق بیفتد...🌿 آن روزها مردم تازه انقلاب کرده بودند و قدرت اراده پولادین انسان تربیت شده در مکتب اسلام را با تمام وجود لمس میکردند❗️ همان اراده‌ای که قدم به قدم با تعالیم و احکام اسلامی ساخته شده بود؛ طبیعی است که چنین مردمی دیگر رمضان ها را جور دیگری سپری کنند و نگاهشان به روزه‌ی اراده ساز متفاوت از گذشته باشد 🌙✨ و رمضان سال ۶۰، روزه انگار برای مردم واجب تر شده بود؛ مردم شهر نگاهشان به جبهه ها بود و رزمنده هایی که جهاد اصغر و اکبر را در رمضان با هم آمیخته بودند🥲 اما ناگهان یک اتفاق نگاه ها را به سمت دیگری جلب کرد...خبرها از شهادت در جبهه دیگری روایت میکردند! سنگر خدمت و جهاد سیاسی. درست در همان روزهایی که وسط شهر و نه در جبهه جنگ امیر المؤمنین علیه‌السلام را مظلومانه به شهادت رساندند🩸 جرم علی به زعم آنان نماز و روزه اش نبود،_چون شاید معنای حقیقی نماز و روزه را هم نمی‌فهمیدند!_ مشکل حکومت داری و مشی سیاسی او بود💡 همان شیوه ای که سید حسین به واسطه طلبه بودنش خوب می‌دانست و چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن به دنبال همان نقش آفرینی سیاسی علوی بود که میدان سیاست را برای شیاطین خالی نمیکند. و آن روز ۲۱ رمضان سال ۶۰ انگار قرار بود اقتدای سیدحسین به مولایش کامل بشود...🕊 منافقین سید حسین بهشتی نژاد را در وسط شهر ترور کردند و درست است که مردم، نماینده مجلس و امام جمعه‌شان و یک مسئول خوب را از دست دادند...❤️‍🩹 اما به جایش «شهید بهشتی نژاد» را به دست آوردند تا دوباره معنای این جملات تاریخی شهید بهشتی را بفهمند که: "ما روزی به دست می‌آییم که شهید شویم؛ ما شهیدان را از دست نداده‌ایم بلکه آنها را به دست آورده‌ایم!"✨🌱
﷽ | زندگی عبادت است. پزشک عراقی چند باری آمد و رفت اما نماز مرتضی هنوز تمام نشده بود...🤲✨ عجیب بود! جوان تازه اسیر شده آن هم وسط جنگی که دو قدم بیشتر با مرگ فاصله نداشت جوری نماز میخواند که انگار جز او و خدایش هیچ چیز در این عالم وجود ندارد❗️ اما ماجرا فقط این نبود. مرد عراقی پزشک بود و می‌دانست پای تازه تیر خورده آنقدر درد دارد که صدای صبورترین انسان ها را هم دربیاورد💔
. | زندگی عبادت است. پزشک عراقی چند باری آمد و رفت اما نماز مرتضی هنوز تمام نشده بود...🤲✨ عجیب بود! جوان تازه اسیر شده آن هم وسط جنگی که دو قدم بیشتر با مرگ فاصله نداشت جوری نماز میخواند که انگار جز او و خدایش هیچ چیز در این عالم وجود ندارد❗️ اما ماجرا فقط این نبود. مرد عراقی پزشک بود و می‌دانست پای تازه تیر خورده آنقدر درد دارد که صدای صبورترین انسان ها را هم دربیاورد💔 اما انگار عملکرد این جوان با معادلات ذهن پزشک عراقی هیچ جوره هماهنگ نمیشد! او هم مسلمان بود و بارها نماز خوانده بود، ولی حال غریب مرتضی و آرامش در میانه طوفانش را نمی‌فهمید. تا فرصت پیدا کرد از مرتضی پرسید: «مگه پای تو درد نمیکنه؟!» مرتضی هم گفت: «وقتی با خدا حرف میزنم دردی حس نمیکنم!» مرد عراقی تعجب کرد...😳 خدای مرتضی با خدای او خیلی فرق داشت! و خدای مرتضی آن لحظات، آنقدر مهربان بود که همزمان هم درد پای مرتضی را تسکین بدهد و دل پر از آشوبش را آرام کند و هم هدایتگر قلب مرد عراقی باشد🕊🍃 پزشک عراقی عبادت مرتضی را دید و شیفته او و خدایش شد و هر دو با هم از دست بعثی ها فرار کردند و راهی ایران شدند. «عبادت مرتضی» در تمام این سال ها خیلی ها را شیفته خود کرده و هدایتگرشان شده است🌱✨ زندگی مرتضی، نه فقط نمازش که خوردن و خوابیدن و نوشتن و خواندن و جنگیدنش همه عبادت بود و برای خدا! حتی آن لحظات سختِ پس از قبول قطعنامه که دلتنگی دوستان و غم دشمنان داخلی و خارجی، مانع از انجام عبادتش نبود...🥺 رفت پشت بلندگو و همرزمانش را آرام کرد که: «تاکنون شعار می‌دادیم “جنگ جنگ تا رفع فتنه” اما اکنون که امام عزیزمان این قطع‌نامه را پذیرفتند، شک و تردیدی نداریم و ما گوش به فرمان رهبرمان هستیم.» خدای مرتضی آن روز قلب پر از درد و غم او را دید و مرتضی چند روز بعد، پس از قبول قطعنامه به شهادت رسید...❤️‍🩹 شاید برای اینکه آن روزهای پس از قطعنامه، انقلاب، به جای مرتضی خانجانی یک "شهید مرتضی خانجانی" لازم داشت!