#موضوع : تربت سیدالشهداء یا خاک بهشت ؟
در زمان شاه عباس ، پادشاه فرنگ شخصی را به ایران فرستاد و به سلطان صفوی نوشت که شما علمای مذهب خود را بگوئید با فرستاده من مناظره کنند ، اگر جواب علما را داد شما به دین ما درآئید ! آن شخص هنرش این بود که هرکس چیزی را در دست می گرفت ، اوصاف آن را بیان می کرد ، شاه عباس علماء را جمع کرد ، سر آمد علماء و آن مجلس مرحوم ملا محسن فیض بود ، مرحوم فیض به آن سفير فرنگی فرمود :
مگر پادشاه شما عالمی نداشت بفرستد ، که مثل شما عواملی را فرستاده تا با علمای ملل مناظره کند ؟
فرنگی گفت : شما نمی توانید از عهده من برآئید ! اگر باور ندارید چیزی در دست خود بگیرید تا بگویم آن چیست ؟ مرحوم فیض تسبیحی از تربت حضرت سید الشهداء لئلا را در دست گرفت ، فرنگی در بحر تفکر غوطه ور شد و خیلی فکرکرد !
مرحوم فیض فرمود : چرا از جواب ناتوان شدی ؟ فرنگی جواب داد ناتوان نشدم ولی از روی قاعده ای که در نزد من است می بینم که شما قطعه ای از #خاک_بهشت را در دست داری ! تفکر من برای این است که #خاک_بهشت از کجا به دست شما رسیده است ؟
ملا محسن فرمود : راست گفتی و در دست من قطعه خاکی از بهشت است و آن است که از محل شهادت پسر دختر پیغمبر ما است ، بنابراین حقیقت دین ما و بطلان دین شما ظاهر شد ، فرنگی با مواجه شدن با این جریان و بازماندن از جواب ، تسبیحی مسلمان شد . ( ۱ )
پی نوشت:
۱_قصص العلماء،ص۳۲۲
📚برگرفته از کتاب ۷۲ داستان از شفاعت امام حسین(ع)