⛔️ متن شبهه ⛔️
❔با توجه به اینکه روزهای اول #ربیع همزمان است با #هجرت تاریخی پیامبر از مکه به مدینه اهل سنت استدلال می کنند که یکی از فضائل ابوبکر همراهی و مصاحبت او با #پیامبر بوده و خداوند آیه 40 توبه را در این رابطه نازل کرد.آیا براستی همراهی ابوبکر در غار با پیامبر افتخاری بوده و خداوند از این کار او تمجید کرده است و آیه در شان او نازل کرده است❔
❇️ پاسخ ❇️
💢خداوند میفرماید:
💠«اگر او را یاری نکنید خداوند او را یاری خواهد کرد ( همانگونه که در مشکل ترین لحظات او را تنها نگذارد) آن هنگام که کافران او را بیرون کردند در حالی که دومین نفر بود .در آن هنگام آن دو به غار رسیدند و او به همسفر خود گفت غم مخور خدا با ماست در این موقع خداوند سکینه و آرامش خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی کردید او را تقویت نمود و گفتار و هدف کافران را پایین قرار داد »
🔹توبه 40
❌ #اهل_سنت میگویند در این آیه خداوند از #ابوبکر که همراه پیامبر بوده است مدح و تمجید کرده است به وجوهی؛
1⃣ خداوند از او به عنوان مصاحب و همراه پیامبر تعبیر کرده است و این افتخاری بس بزرگ برای او است.
2⃣ پیامبر به او گفت غمگین نباش که خدا با ماست .چه افتخاری از این بالاتر که خداوند با ابوبکر است.
✅ اما پاسخ از دو وجه مذکور:
1⃣ این که قرآن از ابوبکر تعبیر به « صاحب » میکند برای او فصیلتی نمیباشد زیرا از نظر لغت صاحب به معنی همنشین و همسفر به طور مطلق است اعم از اینکه همنشین و همسفر شخص خوبی باشد یا بد چنان که در آیه 37 کهف در داستان آن دو نفر که یکی با ایمان و خداپرست و دیگری بی ایمان و مشرک بود می خوانیم :
💠« رفیق و مصاحبش به او گفت آیا به خدایی که تو را از خاک آفریده کافر شدی»
👌همین طور قرآن کریم حضرت یوسف را صاحب دو نفر از بت پرستان معرفی می کند که در زندان با آنان همنشین بوده است.
🔹یوسف 39
✔️ بنابراین صرف مصاحب و همنشین بودن با پیامبر دلیل فضیلت نیست .
📚تفسیر نمونه ج7 ص421
2⃣ این که پیامبر به ابوبکر می.گوید « خدا با ماست» نیز فضیلتی برای ابوبکر محسوب نمیشود.
❗️جمله ان الله معنا در این معنی نیز استعمال شده است که خدا ناظر و شاهد بر احوال ما است چنان که در سوره مجادله میفرماید:
💠«اینان هر کجا باشند خدا با آنهاست آنگاه در قیامت آنان را از آنچه انجام داده اند با خبر میسازد»
🔹مجادله7
✔️ ومی.فرماید:
💠«او با شما است هر کجا که باشید»
🔹حدید4
🔺شاهد این تفسیر آن است که خداوند در ادامه آیات تصریح میکند که سکینه و آرامش خود را تنها بر پیامبر نازل کرد:
💠« در این موقع سکینه و آرامش خود را بر او نازل کرد و با لشکرهایی که مشاهده نمی کردید او را یاری کرد»
❓اگر بودن خداوند با ابوبکر به معنای نصرت و یاری او از ناحیه خداوند است چرا خداوند بر او سکینه و آرامشش را نازل کرد تا از این طریق او را یاری کند در حالی که در آیات دیگر خبر میدهد که خداوند آرامش و سکینه خود را بر مومنان نازل میکند چنان که میفرماید:
💠« خداوند سکینه و آرامش خود را بر پیامبر و مومنان نازل فرمود»
🔹توبه 26
🔹فتح26
👌علامه مجلسی روایت می کند که فردی آمد به نزد امام باقر و با تمسک به آیه غار بر فضیلت ابوبکر استدلال نمود .
❗️امام چنین پاسخ داد:
🗯« اما این که گفتی ابوبکر صاحب پیامبر در غار بوده نه تنها برای او فضیلتی نیست بلکه به عکس سبب مذمت او می باشد به چند وجه؛
🔴1- خداوند در آیات متعددی از قرآن بیان کرده است که گاهی انسان کافری نیز با انسان مومن مصاحب و همنشین می شود پس صرف مصاحبت سبب فضیلت نیست.
🔴2- این که پیامبر به او می گوید غمگین مباش دلالت می کند بر کمی صبر او و ترسش بر جانش و عدم اعتماد به وعده خداوند و رسول که آنان سلامت خواهند ماند.
❓از تو سوال می کنم که آیا حزن ابوبکر در جهت رضایت الهی بوده است یا در جهت خشم الهی❓
❕اگر بگویی در جهت رضایت الهی بوده است اشتباه کردهای زیرا پیامبر از چیزی که سبب رضایت الهی باشد نهی نمیکند.
❕اگر بگویی در جهت خشم الهی بوده است که پیامبر او را منع کرده پس چنین فردی که پیامبر او را منع کرده است چه فضیلت و برتری دارد❔
🔴3- این که پیامبر به او گفت خدا با ماست نیز برای او فضیلت نیست زیرا پیامبر این جمله را جهت تسلی خاطر او از مرگ گفته است.گذشته از آنکه خداوند با تمام بندگانش است زیرا انان را خلق کرده و روزی میدهد و از احوال انان اطلاع دارد و این امر اختصاص به ابوبکر ندارد. ( چنان که ایاتش گذشت)
🔴4- چرا خداوند سکینه خود را بر ابوبکر نازل نکرد.اگر او استحقاق دریافت سکینه را داشت حتما خداوند بر او نازل می کرد چنان که در آیات قرآن تصریح می کند که سکینه اش را بر مومنین نازل می کند.
📚بحار الانوار ج27 ص322
پرسمان اعتقادی
🚩 پیامبر مظلوم اسلام.. همچنان مظلوم است
هنوز به دنیا نیامده بود که پدرش عبدالله رحلت کرد و #یتیم متولد شد. هنوز 5 ساله نشده بود که مادرش نیز رحلت نمود و او هجران مادر را هم در کودکی چشید. 8 ساله بود که پدربزرگش، آقای #قریش، که همچون چشمانش مراقب او بود، وفات نمود. و تحت سرپرستی عمویش #ابوطالب قرار گرفت. به پیامبری که مبعوث شد، قبیله خودش قریش اولین و بزرگترین دشمنان او شدند. هرگاه برای دعوت فردی به اسلام، تلاش میکرد، و ندا میداد: «بتها را نپرستید، زنا نکنید، دزدی نکنید، فرزندانتان را نکشید، تهمت نزنید، پاکیزه باشید، خود را بشویید، مال یکدیگر را نخورید، ظلم نکنید، به یکدیگر رحم کنید، به فقرا کمک کنید، به یاد خدا باشید و..» اشراف قریش و حتی عمویش ابولهب، با نیش و تمسخر، قلب پاکش را می آزردند. سالها #مسلمانان و پیروان او را آزار دادند و بر سنگهای داغ مکه شکنجه نمودند تا «احد احد» نگویند. سه سال مسلمانان بی پناه را در شعب ابیطالب از آب و نان و همه نیازهای اولیه انسانی تحریم کردند. تا ابوطالب زنده بود کسی جرات تعرض به جانش را نداشت. سال دهم بعثت ابوطالب و همسرباوفای #رسول_الله(ص) رحلت کردند. آزارهای قریش شدت گرفت. هر لحظه جانش در خطر بود. به طائف رفت بلکه از آنجا مامنی برای خود و دیگر مسلمانان بیابد. پیران لجوج طائف، کودکان و اوباش را اجیر کردند و با سنگ و چوب به جان شریف و پاک او افتادند و زخمی و مجروحش ساختند.😔 دست به دعا برداشت که خداوندا! تو شاهد باش.. و مرا در تبلیغ دینت یاری فرما..
چهل تن از چهل تیره قریش، جمع شدند تا شبانه او را بکشند. اما تقدیر خداوند چنین بود که مردانی از #یثرب به او ایمان آوردند. آن دو قبیله اوس و خزرج، که دویست سال بر سر هیچ و پوچ با هم میجنگیدند، خسته و پژمرده از جنگهای دائم، تشنه #صلح بودند. تشنه مردی که برایشان صلح و آرامش بیاورد. کسیکه به جنگهایشان خاتمه دهد و در زیر سایه امنیتش زندگی کنند. خداوند چنین تقدیر کرد که زندگی این مردم را با پیامبر نجات دهد. #انصار با شوق و رغبت با بهترین لباسها و عطرها و دف و دهل به استقبال #پیامبر آمدند. پیامبری که با پاهای زخمی و روح رنجور از شهرش از وطنش مکه رانده شده بود. با سرود «طلع البدر علینا».
و چه روز خوبی بود روز هجرت. چه روز تاریخ سازی. چه تاریخ مبارکی. یوم الله بود روز #هجرت. اول ربیع الاول.
🔺 و چه بد قومی بودند قریشیان. حتی پس از هجرت راحتش نگذاشتند. سال دوم با جنگ #بدر، سال سوم با جنگ #احد و سال پنجم با جنگ #خندق به مصافش آمدند. و #یهودیان. این قوم همیشه فتنه گر. آنها که در کتب خود ظهور پیامبری از نسل ابراهیم در سرزمین حجاز را خوانده بودند و به بوی او به حجاز آمده بودند، وقتی او را یافتند و دکانهای خود را در خطر دیدند، بجز اندکی ایمان نیاوردند. پیامبر(ص) با آنها پیمان صلح و دوستی بسته بود و آن «بدترین قوم» و «اشد العداوه» از پشت به مسلمانان خنجر زدند. یهودیان بنی قینقاع به شعارهای زننده علیه مسلمانان و تعرض به زنان مسلمان برخاستند. یهودیان بنی نضیر قصد جان پیامبر را کردند و یهودیان بنی قریظه و #خیبر با بت پرستان! همدست شدند و جنگ #احزاب را علیه او به راه انداختند. علیه پیامبری که برای صلح و دوستی آمده بود و برای هدایت این کفار و مشرکان، چنان خود را به زحمت مینداخت که خدا فرمود نزدیک است که جانت را بر سر هدایت آنها بدهی. (فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ) جنگ پشت جنگ علیه او به راه انداختند و همگی یک به یک به مدد الهی و جانفشانی مسلمانانی چون علی بن ابیطالب (ع) نابود شدند.
اما تقدیر الهی چنین بود که او فاتح به وطن و مولد خود برگردد. با ده هزار لشکر که با نمد پاهایشان را بسته بودند، به دروازه های مکه آمد. چنین آمد تا #مکه بدون اینکه خونی ریخته شود فتح شود و پس از پیروزی، مشرکان و حتی سردسته آنها #ابوسفیان را امان داد. فرمود هر کس در خانه اش بماند و علیه مسلمانان دست به شمشیر نبرد در امان است! این است رفتار پیامبر با بت پرستان جاهل و عنود و کینه توز. که بر سر او خاکستر و شکمبه گوسفند ریخته بودند و همه اموالشان را مصادره کرده بودند. این بود پیامبر صلح و مهربانی و عاطفه.
💚مظلوم به دنیا آمد. مظلوم زندگی کرد. مظلوم پیامبری کرد. و مظلوم رحلت کرد. و همچنان مظلوم است.
چنان مظلوم که پس از بعثتش، وقتی جهان در قرون وسطی و تاریکی به سر میبرد، وقتی امپراتوری #ایران، خواندن و نوشتن را برای توده ها ممنوع کرده بود، و امپراتوری #روم حمام را شیطانی میدانست، و دو امپراتوری 700 سال به جان یکدیگر افتاده بودند، برای جهان، ندای صلح و دانش و پاکی و اخلاق و برابری و ترحم بر فقرا و ضعیفان و عدالت را آورد.
او همچنان #مظلوم است. برای جهانی که او را نمی شناسد..
#محمد_عبدالهی
✍متن یادداشت در تقریب نیوز: taghribnews.com/vdciwua5pt1avz2.cbct.html