eitaa logo
شهید حسن مختارزاده 🇮🇷
2هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
6.9هزار ویدیو
93 فایل
💠 کانال رسمی طلبه بسیجی شهید #حسن_مختارزاده 💠 تحتِ اشراف خانواده شهید ولادت: ۲۶ مرداد ۱۳۸۰ شهادت: ۱۸ آذر ۱۴۰۱ 📍مزار شهید: حرم مطهر حضرتِ فاطمه‌معصومه (سلام الله علیها)،صحن امام رضا(علیه السلام)،مقبره الشهدا - ارتباط با ما: @zeinab1531
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌱به قول استاد پناهیان : راز عبور از رنج‌های دنیا و رسیدن به بالاترین لذت‌ها این است که 🔺« تو اهل شنیدن دستور باشی، و مهم‌ترین امر در زندگی‌ات رسیدن به امر خدا و اجرای امر خدا باشد » 🔺 و الا اگر بخواهی بخاطر خدا کار خوب بکنی اما خارج از دستوری که خدا به تو داده، در این‌صورت اخلاص تو هم ارزشی نخواهد داشت! |
.✨ آقا رسول الله (ص) فرمودند که : " دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است اگر مؤمن در سوراخ موشى هم قرار گیرد خداوند کسى را مى‏‌فرستد تا او را آزار دهد، و بعد فرمود: مؤمن گناهانش آمرزیده مى‏‌گردد." ▫️جامع الأخبارللشعیری، ص 129. اگر به این دید نگاه کنیم به کسی که گاهی باعث اذیتمون میشه ، ممکنه دیگه از دست اون شخص ناراحت نشیم . . . میدونیم که شاید اون شده وسیله برای پاک شدن گناه من . . . هرچه که از دوست میرسد نیکوست .✨ | ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
. وقتی که به مقبره می رسم؛ اغلب با این صحنه مواجهه هستم،باز صحبت هام با خودم شروع می شه: « ها دیگه دورت شلوغه دیگه... من رو میخوای چیکار و از این حرف ها با عزیزم..».💔 .
شهید حسن مختارزاده 🇮🇷
. وقتی که به مقبره می رسم؛ اغلب با این صحنه مواجهه هستم،باز صحبت هام با خودم شروع می شه: « ها دیگه د
. سلام پسرم..🌱 آره معمولا این طور صدات نمی کنم حسن..! حسن..! یه مدته که دیر به دیر سراغ می گیری همش شاکی می شم باهات صحبت می کنم وعتاب می کنم بهت.. وقتی میام اینجا از دور که گنبد خانم رو می بینم با خودم میگم: «کسی که این مادر رو داره،دیگه تو به چه کارش میای..! وارد حرم میشم.. به خانم سلام میدم ناخوداگاه میرم سمت مقبره همچنان اون افکار ذهنم رو آزار میده. هر از چند گاهی اشک سرازیر می شه.. وقتی که به مقبره می رسم؛ اغلب با این صحنه مواجهه هستم،باز صحبت هام با خودم شروع می شه: «ها دیگه دورت شلوغه دیگه... من رو میخوای چیکار و از این حرف ها با عزیزم..». میرم کنار مزار می نشینم می شنوم: یکی داداش خطابت می کنه ویکی پسرم وحرف می زنند ناخواسته حرف هاشون می شنوم.. و منم با اونا هم نوا می شم.. میگن:«اگه فلان نشه به مادرت میگیم ها و...». منم میگم:«حسن آبرو داری کن! من آبرویی پیش خدا ندارم گوش کن وحاجاتشون برآورده کن.. آبروی من بخر..نزار پیش خلق خدا آبروم بره خدا به آبروی بنده هاش حساسه تو هم به آبروی مادرت حساس باش..! دیگه گلایه هام یادم میره.. بهت حق میدم؛ میگم:« سرت شلوغه که دیر به دیر سر می زنی». بعضی وقت ها هم کسی من رو میشناسه قسم میده ازت بخوام حاجتش بر آورده بشه.. اون موقع برمیگردم بهت میگم: «شنیدی..؟ پای شیرم وسط می کشم بنده خدا رو به عزیزم می سپارم.. ». بلند که میشم برم سلام و خداحافظی کنم بر میگردم به سمت خانم و میگم: «حسن فرزند خودتون هست؛ اگه این عزیزان قسم به مادرش میدن.. یعنی قسم به شما! مادر و پسری خودتون حاجات این عزیزان را برآورده کنید..».🕊🤲🏻 از حرم با بی میلی میام بیرون ومیرم خونه.. و باز روز از نو روزی از نو؛ تا پنجشنبه ای دیگر و دیداری دیگر..!❤‍🩹 -دوشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۰۷- ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" .🌷. [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]