هدایت شده از رسول
تقبیح رفتار ضدبشری آمریکا با هموطنان ایرانی
🔹اسماعیل بقایی سخنگوی وزارت امور خارجه رفتار نامناسب و تحقیرآمیز دولت آمریکا با مهاجران از جمله برخی اتباع ایرانی را تقبیح کرد و گفت: دستورالعمل مقتضی به دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن و دیگر نمایندگیهای دیپلماتیک و کنسولی ایران در آمریکای جنوبی برای هرگونه مساعدت به هموطنان طرد شده از آمریکا ابلاغ شده است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رسول در روبیکا👇
rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
تجمع دانشجویان دانشگاه تهران در پی قتل یک دانشجو و درخواست برای افزایش امنیت
🔹عصر دیروز تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران در تجمعی نسبت به عدم تامین امنیت اطراف کوی دانشگاه اعتراض کردند. این تجمع پس از آن برگزار شد که یکی از دانشجویان کوی دانشگاه تهران روز چهارشنبه پس از درگیر شدن با دو سارق مورد اصابت جسم تیز قرار گرفت و جان سپرد. دانشجویان خواستار افزایش امنیت مسیرهای کم تردد کوی دانشگاه تهران شدند.
🔹خبرنگار انتظامی فارس گزارش داد که امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، بر اثر اصابت دو ضربه چاقو از سوی زورگیران به کتف و ریهاش، پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. این حادثه ناگوار در کوچه پشتی و مسیر کم تردد کوی دانشگاه تهران به وقوع پیوسته است، اما ساکنان کوی دانشگاه پیشتر نیز نسبت به افزایش امنیت آن منطقه درخواستهایی مطرح کرده بودند.
🔹عصر دیروز، سرپرست دانشگاه تهران در جمع تجمع کنندگان حاضر شد و با آنها گفتگو کرد. تعدادی از دانشجویان ساکن در کوی دانشگاه که در این تجمع شرکت کردند، شعارهایی علیه وی سردادند. سرپرست دانشگاه نیز تلاش کرد با سیاسی کردن ماجرا و ارتباط دادن موضوع با حوادث ۱۸ تیر ۷۸ تمرکز شعارها را از روی خود بردارد.
🔸پیش از این، سردار رادان دستور پیگیری ویژه برای آنچه در روز چهارشنبه به وقوع پیوست را صادر کرده است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رسول در روبیکا👇
rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یورش نظامیان اسرائیلی به یک مراسم عروسی
🔹نظامیان صهیونیستی به یک مراسم عروسی در شهرک «الطيبة» در اراضی اشغالی یورش بردند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رسول در روبیکا👇
rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
دیدار پزشکیان با حاج کریم مردانیآذر
🔹رئیسجمهور که در تبریز حضور دارد، ساعتی پیش با حضور در محل اقامت خیرّ گرانقدر، حاج «کریم مردانیآذر» با وی دیدار و گفتگو کرد.
🔹حاج کریم مردانی آذر از خیران بزرگ مدرسهساز کشور است که به همراه برادران فقیدش بیش از ۴۴۰ مدرسه با ۵۵۰ کلاس درس در مناطق مختلف ایران احداث کرده است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رسول در روبیکا👇
rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
eitaa.com/rasul313
🔹اردوی زیارتی راهیان عمومی نور جنوب
🔹محل اسکان :پادگان دو کوهه و اردوگاه شهید باکری
🔹تاریخ عزیمت ۱۴۰۳/۱۲/۱ لغایت ۱۴۰۳/۱۲/۴
🔹به مدت ۴ روز
۲ روز رفت و برگشت
۲ روز اقامت
🔹هزینه اردو : ۷۰۰ هزار تومان
🔹چنانچه کودکی دارید که غذا نمی خواهد هزینه کودک ۱۰۰ تومان می باشد.
🔹شماره کارت جهت واریز هزینه سفرزیارتی راهیان نور عمومی
به نام :زهرا آقاپور
۵۰۴۱۷۲۱۲۱۱۲۰۱۴۸۹
🔹ثبت نام به صورت فردی و خانوادگی
جهت ثبت نام به پایگاه ها و حوزه های بسیج مراجعه نمایید.یا به شماره زیر پیامک نمایید.
۰۹۹۴۰۵۵۳۸۸۵
هدایت شده از رسول
🔰 به بهانه مرگ مظلومانه یک دانشجو
🔹این دانشجوی عزیز توسط خفت گیرها کشته شده، حالا یه سری دارن فحش میدن که پلیس کجا بوده و چرا امنیت نداریم...
🔹کیا؟! همونایی که دو سال پیش تو اغتشاشات بیانیه میدادن که مردم بریزید بیرون پلیس بکشید!!!
❗️الان مجرم اصلی این قتل جمهوری اسلامی شده که نتونسته قیمت دلار و لب تاپ را پایین نگه دارد و آقا دزده تحریک شده بره لب تاپ را بدزده و دانشجوی بی نوا را بکشه پس باید بریزیم توی خیابان و انقلاب کنیم تا این رژیم بی کفایت را سرنگون کنیم این تمام پروژه رسانه ای فتنه گران و کاسبان خون این دانشجو است!😔😎
🔻اولا هر انسانی از این جنایت دلش میسوزه و قاتل جانی را محکوم میکند و باید قاتلین پیدا و به اشد مجازات محکوم بشوند
🔻دوم : متاسفانه در تمام دنیا دزدی و زور گیری وجود دارد و تنها مختص ایران نیست
🔻سوم تا الان سردار رادان و همکارانش بسیاری از این زورگیری را دستگیر و مجازات کردند خیلی خوب میشد فراجا آمار دستگیری ها را میداد تا مشخص بشه بچه های نیروی انتظامی چگونه در این مسیر دارند مجاهدت میکنند
🔻چهارم ننگ و بی آبرویی آنجاست که کاسبان دانشجویان دنبال ماهیگیری از آب گل آلود برای منافع سیاسی خود هستند و تنها چیزی که برای آنها ارزشی ندارد خود دانشجویان هستند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رسول در روبیکا👇
rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
13.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
🔰تصاویری از اسیر صهیونیست در حال ماهیگیری در ساحل غزه
🍃🌹🍃
🔹گردانهای القدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین تصاویری از الکساندر توربانوف اسیر صهیونیست که قرار است روز شنبه در جریان تبادل اسرا آزاد شود را در شرایطی که در ساحل نوار غزه در حال گشت و گذار و ماهیگیری است منتشر کرد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رسول در روبیکا👇
rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خانوادۀ امیرمحمد خالقی: پلیس عوامل قتل فرزندمان را دستگیر کند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رسول در روبیکا👇
rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
eitaa.com/rasul313
هدایت شده از رسول
پیکر دانشجوی فقید دانشگاه تهران در زادگاهش تدفین شد
🔹پیکر امیرمحمد خالقی درمیان، دانشجوی دانشگاه تهران که بر اثر حمله زورگیران جان باخت، امروز در روستای درمیان خراسانجنوبی با حضور مردم شیعه و سنی تشییع و به خاک سپرده شد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رسول در روبیکا👇
rubika.ir/rasull313
رسول در ایتا👇
eitaa.com/rasul313
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_هفتم : احمقی به نام هانیه
🍃پدرم که از داماد طلبه اش متنفر بود ... بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم عقدکنان فوق ساده برگزار کرد ... با 10 نفر از بزرگ های فامیل دو طرف، رفتیم محضر ... بعد هم که یه عصرانه مختصر ... منحصر به چای و شیرینی ... هر چند مورد استقبال علی قرار گرفت ... اما آرزوی هر دختری یه جشن آبرومند بود و من بدجور دلخور ... هم هرگز به ازدواج فکر نمی کردم، هم چنین مراسمی ...
🍃هر کسی خبر ازدواج ما رو می شنید شوکه می شد ... همه بهم می گفتن ... هانیه تو یه احمقی ... خواهرت که زن یه افسر متجدد شاهنشاهی شد به این روز افتاد ... تو که زن یه طلبه بی پول شدی دیگه می خوای چه کار کنی؟... هم بدبخت میشی هم بی پول ... به روزگار بدتری از خواهرت مبتلا میشی ... دیگه رنگ نور خورشید رو هم نمی بینی ...
🍃گاهی اوقات که به حرف هاشون فکر می کردم ته دلم می لرزید ... گاهی هم پشیمون می شدم ... اما بعدش به خودم می گفتم دیگه دیر شده ... من جایی برای برگشت نداشتم... از طرفی هم اون روزها طلاق به شدت کم بود ... رسم بود با لباس سفید می رفتی و با کفن برمی گشتی ... حنی اگر در فلاکت مطلق زندگی می کردی ... باید همون جا می مردی ... واقعا همین طور بود ...
🍃اون روز می خواستیم برای خرید عروسی و جهیزیه بریم بیرون ... مادرم با ترس و لرز زنگ زد به پدرم تا برای بیرون رفتن اجازه بگیره ... اونم با عصبانیت داد زده بود ... از شوهرش بپرس ... و قطع کرده بود ...
🍃به هزار سعی و مکافات و نصف روز تلاش ... بالاخره تونست علی رو پیدا کنه ... صداش بدجور می لرزید ... با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا ... می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون ...
💥خاطرات طلبه ی شهید سیدعلی حسینی
✍ ادامه دارد
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_هشتم : خرید عروسی
🍃با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا ... می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون ... امکان داره تشریف بیارید؟ ...
🍃شرمنده مادرجان، کاش زودتر اطلاع می دادید ... من الان بدجور درگیرم و نمی تونم بیام ... هر چند، ماشاء الله خود هانیه خانم خوش سلیقه است ... فکر می کنم موارد اصلی رو با نظر خودش بخرید بالاخره خونه حیطه ایشونه ... اگر کمک هم خواستید بگید ... هر کاری که مردونه بود، به روی چشم ... فقط لطفا طلبگی باشه ... اشرافیش نکنید ...
🍃مادرم با چشم های گرد و متعجب بهم نگاه می کرد ... اشاره کردم چی میگه ؟ ... از شوک که در اومد، جلوی دهنی گوشی رو گرفت و گفت ... میگه با سلیقه خودت بخر، هر چی می خوای ...
🍃دوباره خودش رو کنترل کرد ... این بار با شجاعت بیشتری گفت ... علی آقا، پس اگر اجازه بدید من و هانیه با هم میریم... البته زنگ زدم به چند تا آقا که همراه مون بیان ولی هیچ کدوم وقت نداشتن ... تا عروسی هم وقت کمه و ...
🍃بعد کلی تشکر،گوشی رو قطع کرد ... هنگ کرده بود ... چند بار تکانش دادم ... مامان چی شد؟ ... چی گفت؟ ...
🍃بالاخره به خودش اومد ... گفت خودتون برید ... دو تا خانم عاقل و بزرگ که لازم نیست برای هر چیز ساده ای اجازه بگیرن ... و ...
🍃برای اولین بار واقعا ازش خوشم اومد ... تمام خریدها رو خودمون تنها رفتیم ... فقط خربدهای بزرگ همراه مون بود ... برعکس پدرم، نظر می داد و نظرش رو تحمیل نمی کرد ... حتی اگر از چیزی خوشش نمی اومد اصرار نمی کرد و می گفت ... شما باید راحت باشی ... باورم نمی شد یه روز یه نفر به راحتی من فکر کنه ...
🍃یه مراسم ساده ... یه جهیزیه ساده ... یه شام ساده ... حدود 60 نفر مهمون ...
پدرم بعد از خونده شدن خطبه عقد و دادن امضاش رفت ... برای عروسی نموند ... ولی من برای اولین بار خوشحال بودم... علی جوان آرام، شوخ طبع و مهربانی بود ...
💥خاطرات طلبه ی شهید سیدعلی حسینی
✍ ادامه دارد
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_نهم : غذای مشترک
🍃اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم ... من همیشه از ازدواج کردن می ترسیدم و فراری بودم ... برای همین هر وقت اسم آموزش آشپزی وسط میومد از زیرش در می رفتم ... بالاخره یکی از معیارهای سنج دخترها در اون زمان، یاد داشتن آشپزی و هنر بود ... هر چند، روزهای آخر، چند نوع غذا از مادرم یاد گرفته بودم ... از هر انگشتم، انگیزه و اعتماد به نفس می ریخت ...
🍃غذا تفریبا آماده شده بود که علی از مسجد برگشت ... بوی غذا کل خونه رو برداشته بود ... از در که اومد تو، یه نفس عمیق کشید ...
- به به، دستت درد نکنه ... عجب بویی راه انداختی ...
🍃با شنیدن این جمله، ژست هنرمندانه ای به خودم گرفتم ... انگار فتح الفتوح کرده بودم ... رفتم سر خورشت ... درش رو برداشتم ... آبش خوب جوشیده بود و جا افتاده بود ... قاشق رو کردم توش بچشم که ...
نفسم بند اومد ... نه به اون ژست گرفتن هام ... نه به این مزه ... اولش نمکش اندازه بود اما حالا که جوشیده بود و جا افتاده بود ...
🍃گریه ام گرفت ... خاک بر سرت هانیه ... مامان صد دفعه گفت بیا غذا پختن یاد بگیر ... و بعد ترس شدیدی به دلم افتاد ... خدایا! حالا جواب علی رو چی بدم؟ ... پدرم هر دفعه طعم غذا حتی یه کم ایراد داشت ...
🍃- کمک می خوای هانیه خانم؟ ...
با شنیدن صداش رشته افکارم پاره شد و بدجور ترسیدم ... قاشق توی یه دست ... در قابلمه توی دست دیگه ... همون طور غرق فکر و خیال خشکم زده بود ...
با بغض گفتم ... نه علی آقا ... برو بشین الان سفره رو می اندازم ...
🍃یه کم چپ چپ و با تعجب بهم نگاه کرد ... منم با چشم های لرزان منتظر بودم از آشپزخونه بره بیرون ...
- کاری داری علی جان؟ ... چیزی می خوای برات بیارم؟ ... با خودم گفتم نرم و مهربون برخورد کن ... شاید بهت سخت کمتر سخت گرفت ...
- حالت خوبه؟ ...
- آره، چطور مگه؟ ...
- شبیه آدمی هستی که می خواد گریه کنه ...
به زحمت خودم رو کنترل می کردم و با همون اعتماد به نفس فوق معرکه گفتم ... نه اصلا ... من و گریه؟ ...
🍃تازه متوجه حالت من شد ... هنوز فاشق و در قابلمه توی دستم بود ... اومد سمت گاز و یه نگاه به خورشت کرد ... چیزی شده؟ ...
به زحمت بغضم رو قورت دادم ... قاشق رو از دستم گرفت ... خورشت رو که چشید، رنگ صورتم پرید ... با خودم گفتم: مردی هانیه ... کارت تمومه ...
💥خاطرات طلبه ی شهید سیدعلی حسینی
✍ ادامه دارد