✅محمدرضا در حرف هایش روی دو
چیز خیلی تاکید می کرد؛
پیروی از #حضرت_آقا. بزرگترین بحثش
ولایت فقیه بود و با هیچ کس شوخی
نداشت و جزو خطوط قرمزش محسوب
می شد.
🔹می گفت: حضرت آقا، علی زمانه است و ولی امر ماست و هر چه می گویید ما باید بگوییم چشم. بیانات آقا را قشنگ گوش می داد و دقت می کرد.
💭یادم هست یک بار آقا گفته بودند ما به سوریه کمـک می کنیم محمـد رضا در مـورد ایـن صحبت می گفـت آقا نگفتند کمک نظامی یا کمک انسانی، پس وقتی حضـرت آقا گفته کمک می کنیـم، وظیفه ماست که به عنـوان انسان برویم و کمک کنیم.
⚡چون آقا مطلق بیان کرده و هیچ قیدی و بندی نیاورده است. پس من که آموزش دیده ام و خیلی چیزها را بلدم باید بروم و کمک کنم.
🌹دوم به #حجاب خانم ها تاکید داشت و می گفت حجاب تنها ارثیه ای است که از حضرت زهرا (س) برای خانم ها به ارث مانده که باید حفظش کنند.
🔹به نقل از مادر شهید محمدرضا دهقان امیری🌹
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#من_قاسم_سلیمانی_هستم ♥️✌️ #پارت_۵۳ چشم های خستهات... گواهی می داد... چشم انتظاری! نگاه آرام و
#من_قاسم_سلیمانی_هستم ♥️✌️
#پارت_۵۴
•داستان حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس!
وقتی به روستایی دور افتاده در اهواز رسیدیم، همراهِ اهوازی ما گفت:
"حاج قاسم اینجاس"... دور و بر را نگاهی انداختیم. همه چیز عادی بود. باورمان نشد ولی دستپاچه شدیم. سریع دوربین ها را برداشتیم و دوان دوان حرکت کردیم. وسط های راه یادم افتاد چکمه هم نپوشیدم!
با ابو مهدی المهندس بر روی کیسه گونی هایی نشسته بودند و با مردم خوش و بش می کردند. کُپ کرده بودیم که ایشان "حاج قاسم سلیمانی" باشد. چه قدر خودمانی و دوست داشتنی! در کنار مردم و با مردم! بدون هیچ محافظ و یار و کوپالی در اطراف شان! چه قدر آرام متین! چه قدر مهربانانه دستی به سر و روی کودکان و نوجوانان می کشیدند!
در همین حال و هوایمان سعی کردیم تمام احظات را ثبت کنیم. چلیک چلیک عکس می گرفتیم که ایشان تکه سنگی برداشتند و به نشانه پرتاب کردن گرفتند با لبخند گفتند: "عکس نگرید عزیزانم!"... یکی از لباس شخصی ها به سمت مان آمد و تذکر داد: "عکس نگیرید. حاجی از عکس خوشش نمی آید!"... ولی ما گوش مان بدهکار نبود. چه توفیقی بزرگتر از این که مموری هایمان از عکس های حاج قلسم پر بشود. آن هم چنین آزادانه بدون هیچ مجوزی، نظارتی و حفاظی!
در حین عکاسی سعی کردیم حواسمان به صحبت های حاجی و گپ و گفته ا
هایشان باشد. به همراهشان با اقتدار و جدیت گفتند:" تا ماشین ها برای سیل بند نیایند از اینجا بلند نمی شوم!"...
رئیس مون گوشی را داد دستم و گفت:" برو کارهامون رو به حاجی نشون بده". تا گوشی را گرفتم کنارشان خالی شد. سریع خودم را جا دادم. دست دادم و احوالپرسی گرمی کردند. طوریکه انگار چندین ساله مرا می شناسند. کلیپ را پلی کردم و موبایل را به دست ایشان دادم و عنوان و موضوع نماهنگ را توضیح دادم.
#ادامهدارد...
⛔️کپی بدون لینڪ کانال حرام میباشد⛔️
👇ʝoɨŋ🌿
https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7
#خاکریز_خاطرات.
⏰ توی محل کار ده ساعت کار می کرد. اما هفت ساعت به عنوان ساعت کاری مفید می زد ، می گفت : فکر می کنم فلان کار شخصی هم کردهام.
⚖اینجوری مقید بود توی حساب و کتاب بیت المال ؛ شبها هم هدایا و کالا و نذوراتو
بر می داشت با پرایدش می بُرد برا فقرا.
دانشمند هستهای
#شهید_مجید_شهریاری🌷
@shahidhojajjy
🕊زیارتنامه شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائُه، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَصفِیاءَ اللهِ و َاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ دِینِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرَالمؤمِنینَ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَآءِ العَالَمین، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدِ ابنِ الحَسَنِ ابنِ عَلیَّ الوَلیَّ الناصِح، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِالله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمیِّ طِبتُم، وَ طابَتُ الاَرضِ اَلَّتی فِیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزََا عَظیمََا، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزَ مَعَکُم🌹🌱🌹🌱
@shahidhojajjy