⭕️ آقا جانمون سید علی :
از دور به حال زائران اربعین غبطه می خوریم ....!
•• آقا جان تا کربلا به جای شما راه می روم ، ^^
من مرده ام مگر که شما غبطه می خورید ....؟! ••
#حبالحسینیجمعنا ♥️
#کربلاییها_چند_قدم_به_جای_آقا_بردارین .... :-) 😍
@shahidhojajjy |🍂
بیخیالِ همه دردامون،
"خوشبختی یعنی تو زندگیت #امام_حسین داری" :)
یقینڪنیدڪهروزۍبهچشمخواهیمدید
پیاده مۍرویــمآخربـــه
#ڪربلاۍحســـنع💚
انشاءالله✨
🌹روایت داریم🌹
هرکس با لذت به نامحرم نگاه کند ۱۰۰ درصد جایش درآتش جهنم است
🌹روایت داریم🌹
.
هرکس برای خودنمایی ازدواج کند این ازدواج سودی ندارد و به خاک مینشیند
میگذری
میگذرم....!
تو مهربانانه از گناهانم
وَ
من غافلانه از نگاهت.....😔
#مهدیجــٰانم
قلبم به هوای حرمت دربدر است
چشمان ترم به کوله بار سفر است
گفتم به همه که اربعین در حرمم
ارباب ببین آبرویم در خطر است🕊🌿
❤️❤️❤️
آقاجـــــان
چشمْ هایـم
شورش را درآورده اند....!
ِوَ سِلاحُهُ الْبُکٰاء....
#حسینجانم
#اللهم_الرزقنا_حـــرمــ
┅═══✼🖤✼═══┅┄
4_5963200922401112556.mp3
9.18M
#مناجات
دلم گرفته اقا😭😭اربعینمو امضا کن
#بی_حسین_میمیرم😭😭😭
#اللهم_الرزقنا_کربلا ❤️
#پیشنهاد_دانلود
چندوقتۍاستگنجۍپیداڪردهام
گنجۍڪه...
آرامممیڪند....
چندڪلمهبیشترنیستوݪۍ
ڪولاڪمیکند..
بامنتڪرارڪن.
#الابذکراللهتطمئنالقلوب♥️
🌷°•| @shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوق العاده زیبا 👌😭
#التماسدعا ...🥀
#استادپناهیان 🌱
@shahidhojajjy |🌸
کسی اینجا نمیره کربلا...یا...اینکه نمیخواد با منه جامونده دو کلوم حرف بزنه....💔
♦️لطفاً گوسفند نباشید!😳
👈تصویر فوق، تصویر یکی از مدلها و شاخهای اینستاست که تیپ خودش را با میلههای اتوبوس، سِت کرده.😐
👈نکتهی جالبتر این است که پاهایش را با کفش روی صندلی اتوبوس گذاشته و مشغول مطالعه شده است و باز جالبتر اینکه در حال مطالعهی کتاب «لطفاً گوسفند نباشید» است.😜😂
👈بیچاره آنهایی که صاحب این تصویر را الگوی خود قرار دادهاند...😏
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@shahidhojajjy
رمان بچه مثبت
#پارت_بیست_چهارم
.
ریحان:
نازنین با بهروز قهر بودو کنار من و یلدا خودش و به زور جاداد و مدام مثل بچه کوچولو ها میگفت :«دیگه دوست ندارم »
یلدا هم همش اه و ناله میکرد .
کورش و شقایق هم سر هندزفری دعوا میکردن . وایی چقدر صدا ها باهم قاطی شده بود. بلند داد زدم .:
ساکت
همه ی نگاه ها روی ما چرخید و از همه خنده دار تر نگاه یلدا بود که دستش و روی قلبش گذاشته بود و تند تند نفس میکشید و با تعجب و ترس بهم نگاه میکرد.
به زور خودم و کنترل کردم که نخندم و گفتم:
-چی شدی؟
یلدا:
با اون صدای خرس مانندت یه جوری داد زدی که گرگ هم نعره نمیزنه . ادعا ی خواننده بودنش هم میاد.
- خب حالا
وای باز نازنین و بهروز شروع کردن با کوله ام زدم تو سر هر دوشون و گفتم ساکت شین . سااااککککت
.
ریحان : افکار
خوبه متین توی این اتوبوس نبود رفته بود اتوبوس پسرها . اگه اینجا بود هرچی رشته بودم پنبه شده بود. حالا همچین گفتم انگار متین کشته مردمه. « خود درگیری دارم »
....
از اتوبوس پیاده شدم و هوای تازه و وارد ریه هام کردم.
یلدا اومد کنارم .
ریحان حالا میخوای چیکار کنی؟
_چیو؟
.....
ادامه دارد✍
نویسنده: الف ستاری
.
@shahidhojajjy