بیاید تکلیفمان را
حداقل با خودمان مشخص کنیم!
از زندگی، در این سرایِ تمام شدنی
دقیقا چه می خواهیم؟!
#فکر_کنیم
•••
هرجا کم آوردي
حوصله نداشتی
پولنداشتی، کارنداشتی
باتریت تموم شُد،
تسبیح رو بردار صدبار بگو:
"استغفراللہربیواتوبالیہ"
آروم میشی😇♥️
#آیتاللهمجتهدی
•••
@shahidhojajjy
#حرفحساب |💛|
+حاجآقاپناهیانمیگفت:
آقا #امامزمـان صبح
به عشق شما چشم باز میکنه
این عشق فهمیدنے نیست...!
بعدما صبح که چشم باز میکنیم
بجایِ عرض ارادت به محضر آقا
گوشیامونُ چک میکنیم!
#زشته_نه ⁉️
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @shahidhojajjy
یھ چیزي بگم راحت بشیم !
+ حُب دنیا سر چشمہ تمومہ گناهاست ...
فڪر ڪن برے
گلزار شهدا{🍃}
روے قبرا رو بخونے و برسے
بہ یہ شهید هم سنت[←🌀
اونوقتہ کہ میخواے
سربہ تنت نباشہ(💔)
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#رمان_بدون_تو_هرگـز ♥️ #پارت_32 سکوت عميقي کل سالن رو پر کرده بود. چند لحظه مکث کردم... يادم نمياد
#رمان_بدون_تو_هرگـز ♥️
#پارت_33
از جاش بلند شد...
- تا الان با شخصي به استقامت شما برخورد نداشتم،
هر چند فکر نمي کنم کسي،
شما رو براي اومدن به اينجا
مجبور کرده باشه.
نفس عميقي کشيدم...😤
- چرا، من به اجبار اومدم... به اجبار پدرم.😔
و از اتاق خارج شدم... برگشتم خونه، خسته تر از هميشه، دل تنگ مادر و خانواده، دل
شکسته از شرايط و فشارها، از ترس اينکه مادرم بفهمه اين مدت چقدر بهم سخت
گذشته هر بار با يه بهان هاي تماسها رو رد مي کردم. سعي مي کردم بهانه هام دروغ
نباشه؛
اما بعد باز هم عذاب وجدان مي گرفتم به خاطر بهانه آوردن ها از خدا خجالت
مي کشيدم..😓. از طرفي هم، نمي خواستم مادرم نگران بشه..😢.
حس غذا درست کردن يا خوردنش رو هم نداشتم... رفتم بالا توي اتاق و روي تخت ولو شدم...
- بابا... مي دوني که من از تلاش کردن و مسير سخت نمي ترسم...
اما... من، يه نفره و تنها😥..
بي يار و ياور وسط اين همه مکر و حيله و فشار... مي ترسم از پس اين همه آزمون سخت برنيام... کمکم کن تا آخرين لحظه زندگيم... توي مسير حق باشم... بين
حق و باطل دو دل و سرگردان نشم🤲..
همون طور که دراز کشيده بودم..
. با پدرم حرف مي زدم و بي اختيار، قطرات اشک از
چشمم سرازير مي شد... 😭
درخواست تحويل مدارکم رو به دانشگاه دادم... باورشون نمي شد مي خوام برگردم ايران...🇮🇷
هر چند، حق داشتن... نمي تونم بگم وسوسه شيطان و اون دنياي فوق العاده اي که
برام ترتيب داده بودن...
گاهي اوقات، ازم دلبري نمي کرد... اونقدر قوي که ته دلم مي
لرزيد...💔
زنگ زدم ايران و به زبان بي زباني به مادرم گفتم مي خوام برگردم... اول که فکر کرد
براي ديدار ميام...
خيلي خوشحال شد..😊 اما وقتي فهميد براي هميشه است...
حالت صداش تغيير کرد... توضيح برام سخت بود...
- چرا مادر؟ اتفاقي افتاده؟🤔
- اتفاق که نميشه گفت... اما شرايط براي من مناسب نيست... منم تصميم گرفتم
برگردم... خدا براي من،
شيرين تر از خرماست...💛
- اما علي که گفت...
پريدم وسط حرفش... بغض گلوم رو گرفت...😢
- من نمي دونم چرا بابا گفت بيام... فقط مي دونم اين مدت امتحان هاي خيلي
سختي رو پس دادم... بارها نزديک بود کل ايمانم رو به باد بدم... گريه ام گرفت... 😭
مامان نمي دوني چي کشيدم... من، تک و تنها... له شدم...😣
توي اون لحظات به حدي حالم خراب بود که فراموش کردم... دارم با دل يه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنياست... چه مي کنم و چه افکار دردآوري رو توي ذهنش
وارد مي کنم...
#ادامه_دارد...
⛔️کپیبدونلینڪکانالحراماست⛔️
ʝoɨŋ👇
https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7
【• #حرفاے_درگوشے🗣 •】
{وَ لا تُسَلِّطْ عَلَےَّ مَن لا یَرحَمُنے}
مرا
از دست خودم
نجات بده...
خــــدا
✿『 @shahidhojajjy 』✿
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#رمان_بدون_تو_هرگـز ♥️ #پارت_33 از جاش بلند شد... - تا الان با شخصي به استقامت شما برخورد نداشتم،
#رمان_بدون_تو_هرگـز ♥️
#پارت_34
چند ساعت بعد، خيلي از خودم خجالت کشيدم...😰
- چطور تونستي بگي تک و تنها... اگر کمک خدا نبود الان چي از ايمانت مونده بود؟
فکر کردي هنر کردي زينب خانم؟ 😏
غرق در افکار مختلف... داشتم وسايلم رو مي بستم که تلفن زنگ زد... دکتر دايسون...
رئيس تيم جراحي عمومي بود... خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه... دانشگاه با
تمام شرايط و درخواست هاي من موافقت کرده...
براي چند لحظه حس پيروزي عجيبي بهم دست داد؛ اما يه چيزي ته دلم مي گفت
انقدر خوشحال نباش همه چيز به اين راحتي تموم نميشه و حق، با حس دوم بود.
برعکس قبل و برعکس بقيه دانشجوها شيفتهاي من، از همه طولاني تر شد، نه تنها طولاني، پشت سر هم و فشرده. فشار درس و کار به شدت شديد شده بود! گاهي
اونقدر روي پاهام مي ايستادم که ديگه حس شون نمي کردم. از ترس واريس، اونها رو
محکم مي بستم...😥
به حدي خسته مي شدم که نشسته خوابم مي برد. 😴سخت تر از
همه، رمضان از راه رسيد؛ حتی يه بار، کل فاصله افطار تا
سحر رو توي اتاق عمل بودم. 😷
عمل پشت عمل... انگار زمين و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بياره؛
اما مبارزه و سرسختي توي ژن و خون من بود. از روز قبل، فقط دو ساعت
خوابيده بودم. کل شب بيدار... از شدت خستگي خوابم نمي برد. بعدازظهر بود و هوا،
ملايم و خنک... رفتم توي حياط... هواي خنک، کمي حالم رو بهتر کرد. توي حال خودم
بودم که يهو دکتر دايسون از پشت سر، صدام کرد و
با لبخند بهم سلام کرد. 😊
- امشب هم شيفت هستيد؟
- بله
- واقعا هواي دلپذيري شده!
با لبخند، بله ديگه اي گفتم و ته دلم التماس مي کردم به جاي گفتن اين حرف ها،
زودتر بره.
بيش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم،
اون هم سرچنين موضوعاتي...
به نشانه ادب، سرم رو خم کردم، اومدم برم که دوباره صدام کرد.🗣
- خانم حسيني من به شما علاقه مند شدم و اگر از نظر شما اشکالي نداشته باشه مي
خواستم بيشتر باهاتون آشنا بشم...
براي چند لحظه واقعا بريدم...
- خدايا، بهم رحم کن... حالا جوابش رو چي بدم؟
توي اين دو سال، دکتر دايسون جزء معدود افرادي بود که توي اون شرايط سخت ازم
حمايت مي کرد. از طرفي هم، ارشد من و رئيس تيم جراحي عمومي بيمارستان بود و
پاسخم، ميتونست من رو در بدترين شرايط قابل تصور قرار بده.
- دکتر حسيني... مطمئن باشيد پيشنهاد من و پاسخ شما کوچکترين ارتباطي به
مسائل کاري نخواهد داشت. پيشنهادم صرفا به عنوان يک َمرده، نه رئيس تيم
جراحي...
چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمي آروم تر بشه...
#ادامه_دارد...
⛔️کپیبدونلینڪکانالحراماست⛔️
ʝoɨŋ👇
https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7
گل رفت وشمیم خوشش اینجاست هنوز
بلبل به هوای گل چه شیداست هنوز
رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا
لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد
@shahidhojajjy🖤°•
4_5922522870528870150.mp3
13.61M
مواظبدلمنبودمــ...!؟
#نریمانیگوشکنیمــ:)💔
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
گل رفت وشمیم خوشش اینجاست هنوز بلبل به هوای گل چه شیداست هنوز رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا لیکن
خدا،
بیامرزدش،
راست میگفت،
آمریکا هیچ غلطی نکرد..!
#امام_خمینی
#گُـمـنـٰامـ_نِـوِشـتـ
〖مستند بعد از خمینی !〗
روایتۍ از ناگفتھ هایِ تاریخِ انقلاب :)
➺ https://plink.ir/pM3lM
- نیمساعت بیشتر وقتتونو نمیگیره🌱
+حتما ببینید🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجایی که میگن:
#نحن_ابناء_الخمینی 😏✌️
ــــــــــــــــــ
پ ن :دوستان فقط این کلیپ رو بچه های لبنان صداگذاری کردن
و واقعی نیست✨
@shahidhojajjy•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|🌿|
•
[ اِستقامت باید بڪنید ! ]
.
#Støry ^^
#امام_خمیني :)
#دخترانههاےآرام 🌸🍃
•∞🌸🎈∞•
✿✦از ڪناࢪت گذشتم🚶♂
بوےتو💞 مست عالمم ڪࢪد🍃🌸
"فتباࢪڪ الله"👏🏻☺️
چه گلے🌷خدا 😍
خلق ڪࢪده است...✨🌱✿✦
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
♔♡ @shahidhojajjy
#پسرانہهاےآرام 🌸🍃
【- میدونی 🙄برای یه سرباز
سخت ترین جای جنگ 🍂کجاست ؟
- موقع عملیات ؟
- نه ، خوب فکرکن پسر🤔 !
- نمیدونم ☹️! حتما موقعی که بهمون حمله بشه ؟
- نه 😐 زمانی که دیگه کسی منتظر برگشتنمون نیست😔💔】
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
♔♡ @shahidhojajjy
Fadaeian_Ramezan23Qadr_990227_9.mp3
13.95M
#مداحے🎤
#سید_رضا_نریمانے 😍👌🏻
◈(مےشناسی منو بنده بدکار تو هستم😔
جز بار گناه هیچـے نـدارم توے دستــم💔
من حقمه که لایق نشدم
من حقمه چون عاشق نشدم😭)◈
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
♔♡ @shahidhojajjy