#مولودی #سیدرضانریمانے🎤🎶 مےبینیم دوباره باز نور جلے رو جلوات قدرت لم یزلے رو😍💚 #عیدسعیدغدیـرخم #عیدتون‌مبارڪ😎🌸 🎉|• @shahidhojajjy •°

#آقاۍدلتنگے💓 ‏بھ این فکر میکردم چرا نمیاد اونے کھ باید بیاد ؟ بھ این نتیجه رسیدم شاید نیستیم اونے کھ باید باشیم :) ! -امام‌زمان(عج)🌱 💌|• @shahidhojajjy •°

#عیدهـ🌚 . . نیوتون کاش این مسئلہ را مے فهمید|☝🏻 برگ از هیبت حیدر بہ زمین مے ریزد . . .🍃🙊 . . 📿] #مبارکہ 🦋] #ازعشق_ٺا_شهادٺ . . || @shahidhojajjy

فقط حید #امیرالمومنین است😍❤️ #استوری عـیدکم‌مبروڪ🌿 @shahidhojajjy

لبخند‌بزن‌برادر😍 امام‌رضاجان🌿علیه‌السلام #عیـدغدیر @shahidhojajjy

یه فامیل داریم واسه اینکه سربازی نره سی ساله داره درس میخونه از وزارت علوم اومدن یجوری که هول نکنه بهش گفتن علم جهان تموم شده دیگه چیزی نداریم برو خونتون #خنده‌حلال😂

❌از بس #گناه کردم دیگه روم نمیشه #توبه کنم... #غدیری‌ام @shahidhojajjy

❣حاضری بخاطر خدا، پا روی شهوتت بذاری؟🤔 ❣همون خدای مهربونے که تو قرآنش گفته اگه توبه کنی و سمت گناه نری، همه گناهاتو به ثواب تبدیل می‌کنم√ 😊 @shahidhojajjy

#علےعالی🌱 #علےاعلی♥️ #علےاعلم💚 کیف میکنید چہ مولایے داریمـ... ولایت #مولا جانمونہ‌ ها!💚 ان شاءالله بحق همین روز عزیز راه همہ حرما بخصوص نجفــ وکربلآ باز بشہ💞 عاشقاے مولا امروز قرارموݩ ۱۱۰مرتبہ 💚#یاعلے💚 یاعلے گفتیم و عشــ♥️ـــق آغاز شد... یادتون نره🤗😉 #قرارعاشقـــے💚❤️ #خادم‌نوشت✍🏻 @shahidhojajjy

😉

جنگ معامله با خداست خدا خریدار ما فروشنده سند قرآن بهاء بهشت 💕 #شهیدحسین‌خرازی 🌹 @shahidhojajjy

خدایا..! میدانم ڪـــه ڪــــم ڪـــاری از من است...‌، خدایا..! میدانم ڪــــه من بی توجهم...، خدایا..! میدانم ڪـــه من بی همتم...، خدایا..، میدانم ڪــــه من قلب امام زمان (عج) را رنجانده‌ام...، اما خود میگویی ڪه به سمت من باز آیید، آمده‌ام خدا ڪمڪم ڪن تا از این جسم دنیوے و فڪرهاے مادے نجات یابم...، #شهید‌رسول‌خلیلی ــــــــــــ•||🌿🕊||•ـــــــــــ #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ♥️ ـــــــــــ•||🌿🕊||•ـــــــــــ @shahidhojajjy

این کلیپ رو ببینین جگرتون آتیش میگیره😔😔😔😔 برای شادی روحشون صلوات .... #حتمانگاه‌کنید @shahidhojajjy

عشقِ‌من‌وتوچہ‌ماجرایی‌دارد !😌 سیدرضانریمانی #غدیر #عید_غدیر #فقط_به_عشق_علی

یه روز رفتیم صبگاه سر مزار شهدای گمنام دستش رو برد بالا زد رو سنگ قبر شهید، گفتم چرا اینجوری میکنی، فردا شهید بشی میام اینجوری میزنم. گفت باید از شهید اینجوری حاجت بگیری. 🍃رفتم سر قبرش کارم گره خورده بود دستام رو بردم بالا محکم زدم رو سنگ قبرش گفتم حاجی کارم گیره یه کاری بکن. 🌌شب تو خواب دیدمش اومد با هم میچرخیدیم. گفت راستی کارت چی شد؟ (میدونستم شهید شده ها) گفتم حاجی کارم بد گره خورده. گفت کارت ردیفه ان‌شاءالله. اذان زد بیدار شدم. ⏰صبح ساعت ۱۱ بود که یکی از بچه ها بهم زنگ زد گفت فلانی کارت ردیف شده..! اشک تو چشام جمع شد یاد حرف حاجی افتادم. #شهیدمدافع‌حرم‌عبدالرشیدرشوند @shahidhojajjy

دلتــ🥀ــنگ ترمےشویم... با دیدن لبخـــ🌷ـــدهایے ڪه جا ماندن🕊 را بیشتر بہ رخمان مےکشند... @shahidhojajjy

رفقااااااا شهدا رفیق گناهکار نمیخوانا:))))❌🙃 شهدا رفیق اهل دنیا نمیخوان:))🚫🌏 یکمی شبیهشون بشیم! یکمی دور این دنیا رو خط بکشیم! یکمی خدایی زندگی کنیم:))))🌼 ــــــــــــ•||🌿🕊||•ـــــــــــ #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ♥️ ــــــــــــ•||🌿🕊||•ـــــــــــ @shahidhojajjy

#استوری اذا‌وَقَعَتِ‌الواقِعَه... °•ولایت امیرالمومنین از زبان آیت‌الله شجاعے(◍•ᴗ•◍) +به‌عشق‌مولااستوری‌ڪنیم( ˘ ³˘) #فقط_به_عشق_علی #غدیر #livelikeali #صلوات

#استوری #غدیر #عید_غدیر بارون نجف... حاج محمود کریمی حاج محمد رضا طاهری #یاعلی❤️

°•🥀°.•🍁 دیدی چی شد؟ کربلا رو ازمون گرفتن، مشهد رو گرفتن😭😭 عاشق♥️ که سرش بیماری و اینها نیست🙁 فقط در سرش خیال☁️دیدن معشوق🌈است...🥀💔 آخه عاشق چه کند؟😔😭 شما بگوئید چه کند؟😔😭 ــــــــــــ•||🌿🕊||•ـــــــــــ #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ♥️ ــــــــــــ•||🌿🕊||•ـــــــــــ @shahidhojajjy

#ساعت‌به‌وقت‌رمان ☺️🌿

#من_قاسم_سلیمانی_هستم ♥️✌️ #پارت_۲۴ •تقدیم به همسران صبور شهدا خصوصا همسر شهید سلیمانی... مثل یک صبح قشنگ دویدی توی زندگی من، مثل آفتاب، مثل سایه، مهربان و بی ادعا. شروع زندگی مشترکمان با بوی جنگ در هم آمیخت. از جبهه می‌آمدی اد دل دشمن، از شب های پر حادثه، انفحارهای پی در پی، از پشت خاکریزها، هنوز بوی بارات می‌دادی. گرد و خاک لباس ها و موهایت پاک نشده بود. با تو حرف می‌زدم، تصویر شهید شدن همسنگری های مهربانت را توی خانه چشمهایت می‌دیدم.می‌گفتی قطعه‌ای از بهشت است. "چقدر چشم های نمناکت را دوست داشتم". روزی که از جبهه برگشتی، برای،من بهترین روز دنیا بود و روزهایی که کنارم بودی، بهترین روزهای زندگی‌ام، خوشحال بودم، از عمق وجود، می‌آمدی. حجم خیال و رفتارم پر از تو بود. کنارم بودی، دلم برایت می‌‌سوخت، دلتنگ تو، دلتنگ دغدغه‌های پاهایت تاول زده و دست های پینه بسته‌ات.... می‌گفتم: این چند روز را استراحت کن. می‌خندیدی و می‌گفتی خیلی زرنگی؛ می‌خواهی بعد از من بگویی "قاسم" شوهر خوبی نبود. ظرف می‌شستی، جارو می‌زدی، می‌خریدی و می‌آوردی.... وقتی می‌دیدم با چه دقتی سبزی ها را پاک میکنی، می‌خندیدم. می‌گفتم: راستش را بگو قاسم، توی جبهه مسئول آشپزخانه‌ای یا فرمانده؟! خودت چیزی نمی‌گفتی اما دوستانت برایم می‌گفتند که چه فرمانده لایقی هستی. هر چه به پایان روزهای مرخصی‌ات نزدیک تر می‌شدیم، ناراحتی من بیشتر می شد. کمتر حرف می زدم. توی فکر میرفتم. بغض میکردم و دلم میشد شهر آشوب فکرهای جور واجور.... برایم لطیفه های جنگی تعریف میکردی، مرا می‌خنداندی. اما من بغض میکردم و به نقطه نامعلوم خیره میشدم. خطرات روزهایی که پیشم بودی، جلوی چشمانم به حرکت در می‌آمد. آن موقع چقدر احساس خوشبختی میکردم. اما حالا که داری میروی، تنها تر از من توی دنیای به این بزرگی وجود ندارد. می‌گفتی عروس خانم، راست راستی راضی به رفتنم نیستی، مگر خودت همیشه نمی‌گویی افتخارم این است که همسر یک رزمنده‌ام. #ادامه‌دارد... ⛔️کپی بدون لینڪ کانال حرام میباشد⛔️ 👇ʝoɨŋ🌿 https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7