قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#دلےترینحرفِدل💓
فکر کنید یهو شبکه خبراعلام کنه
کرونا ازجهان رفت....
چمدون هاتون روجمع کنید
برای پیاده روی اربعین:)
همین :)
#آخ💔
∞💌😍🦋∞
#مثلهمهمثلهیچڪس
+بهشگفٺم:
«چرایه طورلباس نمےپوشے
ڪھدرشأنوموقعیٺ
اجٺماعیٺباشه؟
یھڪمبیشٺرخرج خودٺڪن.
چراهمشلباساےسادھ وارزونمےپوشے؟
ٺوڪه وضعٺ خوبه».
-گفٺ:
«ٺوبگوچراباید
یه چیزایي داشٺہ باشمڪه
بعضیا حسرٺداشٺناوناروبخـورن؟ چرابایدزرقوبرقدنیاچشمام
روڪورڪنه؟
دوسٺدارم
مثل بقیه مردمزندگےڪنم».
#شهیده اعظمشفاهي💚
منبع:آن روزهشٺصبح، صفحه21و22
@shahidhojajjy
#امـداد.های.غیـبی.➕
#اگـر.خدا.بـخواهد.❤🤲
در عمليات والفجر ده [66/12/23- حلبچه] شركت داشتيم. در 'قرارگاه نجف اشرف، منطقه كردستان'، شهرستان 'بانه' بوديم. وظيفه ما اين بود كه در حين عمليات هر دستورى که از فرماندهى قرارگاه صادر مى شد به يگانهاى رزمى در خط ابلاغ كنيم. ساعت ده صبح معمولا هواپيماهاى عراقى سهميه داشتند. مى آمدند نقاطى را بمباران مى كردند و مى رفتند. شب عمليات، دشمن قرارگاه را زير ديد خود داشت و آنجا را با توپ مى زد. چند نفر از برادران زخمى شده بودند. من ماشين خودم را سمت غربى خاكريز گذاشته بودم. آمدم سراغ آن و به خيال اينكه وسيله خودم است سوييچ انداختم و در را باز كردم و مجروحين را برداشتم و آمدم بيمارستان صحرايى. موقعى كه خواستم به خط برگردم هر چه كردم در ماشين باز نشد. خوب دقت كردم، ديدم مال من نيست! روشن نشد كه نشد. خواست خدا بود كه دفعه قبل با آن سوييچ روشن شد و جان بچه ها را حفظ كرد.
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#من_قاسم_سلیمانی_هستم ♥️✌️ #پارت_۵۰ عرض کردم: با اینکه برای کفن کردن همه وسائل را داشتیم، پارچه داش
#من_قاسم_سلیمانی_هستم ♥️✌️
#پارت_۵۱
•شهید محمد امین جبلی
وقتی پسرم قصد عزیمت به فرودگاه را داشت لباس خاکی به تن داشت؛ مادرش به او گفت لباست را عوض کن! با این اتفاقاتی که افتاده و محاسنی که تو داری کمی احتیاط کن که در خارج از کشور برایت مشکل نشود؛ حتی من نیز به او گفتم شلوار لی بپوش اما او به جلوی آینه رفت و با خنده میگفت شبیه شهدا شده ام و همینطور خوب است. به او گفتم بابا خیلی نور بالا میزنی...!
هوای خودت را داشته باش. حتی در فرودگاه یکی از دوستانش که به بدرقه آمده بود به او گفت حرف مادرت را گوش می کردی و لباس دیگری میپوشیدی؛ با خنده در جواب به دوستش گفت اگر زیاد اصرار کنید گوشه لباس خاکی ام مینویسم، شهید قاسم سلیمانی!..
تا همان روز آخر میگفت من عزادار سردار سلیمانی هستم؛ مادرش به او گفت حالا نرو، ممکن است جنگ بشود؛ پسرم گفت: اگر جنگشده، اولین نفری که برمیگردد من هستم؛ این پسر با این روحیه رفت...
من این بچه های امروز را با بچه های خودمان مقایسه می کنیم و می بینم اینها به سرعت از ما سبقت گرفتند؛ما در جبهه ما دل به دریا میزدیم اما اینها از ما جلوتر زدند؛ خوشا به سعادتشان... با خود یک جانماز و مهر کربلا برد و گفت این تربت را به عنوان سکینه دل و آرامش قلبم میبرم. در کانادا با اینکه در ایام ماه رمضان روزهای طولانی داشت، روره هایش ترک نشد و به نمازهایش مقید بود...
#ادامهدارد...
⛔️کپی بدون لینڪ کانال حرام میباشد⛔️
👇ʝoɨŋ🌿
https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7