#خاطرات_طنز 🦋
#آخ_کمرم_شکست 🦋
خدا رحمت کند شهید اکبر جمهوری را، قبل از عملیات از او پرسیدم: در این لحظات آخر راستش را بگو چه آرزویی داری و از خدا چه میخواهی؟ پسر فوقالعاده بذله گویی بود. گفت: با اخلاص بگویم؟ گفتم: با اخلاص. گفت: از خدا دوازده فرزند پسر میخواهم تا از آنها یک دسته عملیاتی درست کنم خودم فرمانده دستهشان باشم. شب عملیات آنها را ببرم در میدان مینها رها کنم بعد که آنها یکی پس از دیگری شهید شدند بیایم پشت سیم های خاردار خط، دستم را بگیرم کمرم و بگویم: آخ، کمرم شکست!
#اللهمعجللولیکالفرج ♥️
@shahidhojajjy