eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
224 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌻 \😂\ خدایا مارو بڪش🙏 آن شب یڪی از آن شب‌ها بود؛ بنا شد از سمت راست یڪی یڪی دعا ڪنند، اولی گفت: «الهی حرامتان باشد…» بچه‌ها مانده بودند ڪه شوخی است، جدی است؟ بقیه دارد یا ندارد؟ جواب بدهند یا ندهند؟ ڪه اضافه کرد: «آتش🔥 جهنم» و بعد همه با خنده گفتند: «الهی آمین.»😅🤗 نوبت دومی بود، همه هم سعی می ڪردند مطالب شان بڪر و نو باشد، تأملی ڪرد و بعد دستش را به طرف آسمان گرفت🤗 و خیلی جدی گفت: «خدایا مار و بڪش…» دوباره همه سڪوت ڪردند 😐و معطل ماندند ڪه چه ڪنند و او اضافه ڪرد: «پدر و مادر مار 🐍و هم بکش!» بچه‌ها بیش تر به فکر فرو رفتند، خصوصاً ڪه این بار بیش تر صبر ڪرد، بعد ڪه احساس ڪرد خوب توانسته بچه‌ها را بدون حقوق سرڪار بگذارد، گفت: «تا ما را نیش نزند!»😂 •❥•❤️🌿 •|کــانــال قِــطـعـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🌳ْ|• 🎈 @shahidhojajjy🎈
{☺️💚} 🙃 یه روز فرمانده گردانمون به بهانه دادن پتو همه بچه ها را جمع ڪرد و با صدای بلند گفت: ڪی خسته است؟ گفتیم: دشمن 😎 صدا زد: ڪی ناراضیه؟ بلند گفتیم: دشمن 😌 دوباره باصدای بلندصدازد: ڪی سردشه؟ ما هم با صدای بلندتر گفتیم: دشمن 👊 بعدش فرماندمون گفت: خوب دمتون گرم، حالا ڪه سردتون نیست می‌خواستم بگم ڪه پتو به گردان ما نرسیده !!!😐😬😂 ... 💕 @shahidhojajjy
😁✌️🏻 فکر نکنید هواداری برای استقلال و پرسپولیس فقط الانه😐 یکی از دوستان میگفت تو جبهه و شب عملیات با یکی از رفقا سرِ استقلال و پیروزی حرفمون شد و دعوای لفظی!😔😐 بعد از عملیات دیگه ندیدمش فکر کردم شهید شده.....😔 ناراحت بودم ک ای کاش حلالیت طلبیده بودم💔 تو همین افکار بودم ک دیدم رفیقم چندتا عراقی رو اسیر کرده و روی دوش یکیشون سوار و بهشون یاد داده بگن: استقلال سوراخ...😂 پیروزی قهرمان و داره میاد:|😂🤣 @shahidhojajjy
•°یہ کم بخندیم!😁😂 🌷 !🙄😁 فاو بودیم..! گفتم: احمد!گلوله ڪه خورد کنارت، چے شد؟🤔 گفت: یه لحظه فقط آتیش انفجارشو دیدم🔥 و بعد دیگه چیزے نفهمیدم🤷‍♂ گفتم : خب!🤨 گفت:نمیدونم چه قدر گذشت که آروم چشمامو بازکردم👀 ؛ چشمام تار تار میدید. فقط دیدم چند تا حورے دور وبرم قدم میزنند.🚶‍♀ یادم اومد که جبهه بوده ام وحالا شهید شده ام .خوشحال شدم.😁 میخواستم به حورے ها بگم بیایید کنارم؛ اما صدام در نمی اومد.🤐 تو دلم گفتم : خب، الحمدلله که ماهم شهید شدیم و یه دسته حورے نصیبمون شد.😌 میخواستم چشمامو بیشتر باز کنم تا حوریا رو بهتر ببینم👁 ؛ اما نمیشد😕 داشتم به شهید شدنم فکر میکردم که یکے از حورے ها اومد بالا سرم. خوشحال شدم.🤩 گفتم: حالا دستشو میگیرم ومیگم حورے عزیزم! چرا یه خبرے از ما نمیگیرے؟! خداے ناکرده ماهم شهید شدیم!.😬 بعد گفتم :نه! اول میپرسم :تو بهشت که نباید بدنِ آدم درد کنه وبسوزه؛ پس چرا بدن من اینقدر درد میکنه؟!🤨 داشتم فکر میکردم که یه دفعه چیزِ تیزے رو فرو کرد تو شکمم.😳 صدام دراومد و جیغم همه جا رو پر کرد.😫 چشمامو کاملا باز کردم دیدم پرستاره🤭 خنده ام گرفت.😆 گفت: چرا میخندے؟!🧐 دوباره خندیدم وگفتم:چیزے نیست و بعد کمے نگاش کردم و تو دلم گفتم: خوبه این حورے نیست با این قیافش؟!.😅😂🤣 نویسنده و راوی:محسن صالحے حاجے آبادے 🌱 @shahidhojajjy 💠🌸💠🌸
اصطلاحات جبهه✅😂😂 خمپاره ۶۰...........................عزرائیل بسیجی......................................آهن ربا دوشکا........................................بلبل خط کلاشینکف.................................کلاغ کیش کن قاطر..........................................ترابری ویژه مین ضد نفر گوجه‌ای.............پابوس نماز شب..................................پا لگد کن آفتابه.......................................تک لول مواد شیمایی.........................شمر ابن ذی‌الجوشن @shahidhojajjy
😁 شب جمعه بود... بچه ها جمع شده بودن تو سنگر برای دعای کمیل🍃 چراغارو خاموش کردند مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی زیر لب زمزمه میکرد و اشک میریخت:) 💔 یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما عطر بزن...ثواب داره _آخه الان وقتشه؟😐 بزن اخوی...بو بد میدی🤢...امام زمان نمیاد تو مجلسموناا☹️ بزن به صورتت کلی هم ثواب داره😇 بعد دعا که چراغارو روشن کردند💡 صورت همه سیاه بود😶 تو عطر جوهر ریخته بود...😂 بچه هام یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند👊🤕 @shahidhojajjy
🍃 😍 رانندگی مقام معظم رهبری!!!! ‌ صرفا جهت یه لبخند حلال محافظ آقا (مقم معظم رهبرے) تعریف میڪرد؛ میگفت رفتہ بودیم مناطق جنگے براے بازدید... توے مسیر خلوت آقا گفتن اگه امڪان داره بگذاریدڪمے من هم رانندگے ڪنم😌 من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت ماشین نشستند و شروع به رانندگے کردند. میگفت بعد چند ڪیلومتر رسیدیم به یڪ دژبانے ڪہ یڪ سرباز آنجا بود و تا اقا رو دید هل شد.😀 زنگ زد مرڪزشون گفت: قربان یه شخصیت اومده اینجا... از مرڪز گفتن ڪہ ڪدوم شخصیت؟!! گفت :نمیدونم ڪیہ اما خیلے آدم مهمے هست خیییلیے گفتن: چه شخصیت مهمے هست ڪہ نمیدونے ڪیہ؟؟؟ سرباز گفت: نمیدونم؛ ولی گویا ڪہ آدم خیلے مهمیہ ڪہ حضرت آقا رانندشہ!!😂😂 این لطیفه رو حضرت آقا توے جمعے بیان ڪردند و گفتند ببینید میشہ لطیفه‌ای رو گفت بدون اینڪہ به قومی توهین شود☺️ "برگرفته از خاطرات مقام معظم رهبری مجله لثارات الحسین علیه" ♥️ @shahidhojajjy
🌱 ☘جشن پتو☘ قـرار گذاشتہ بودیـم هر شب یڪے از بچہ‌هـاے چادر رو توی «جـشـن پـتـو» بزنـیم.😁 یہ روز گـفتیـم: مـا چـرا خـومـون رو میـزنیم؟ 🤔 واسہ هـمین قـرار شـد یڪے بـره بـیرون و اولـین ڪسے رو ڪہ دیـد بڪشونہ تو چـادر.😉 بہ هـمین خـاطـر یڪے از بچہ‌هـا رفٺـ بـیرون و بـعـد از مـدتے بـا یہ حـاج آقـا اومـد داخـل.😅 اول جـا خوردیم. امـا خـوب دیـگہ ڪاریش نمیشہ ڪرد. گفت: حـاج آقـا بچہ‌هـا یہ سؤال دارن. گفت: بفـرمایید و... یہ مدت گذشـت داشتم از ڪنار یہ چـادر رد میشدم، ڪہ یهو یڪے صـدام زد؛ تـا بہ خودم اومدم، هـفـت هـشت تــا حـاج آقـا 👳ریختـن سرم و یہ جشن پـتـوے حســـــابے . . .😂😂 •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•. 🦋°•@shahidhojajjy•°🦋 •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.