eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
224 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ مذهبی‌هاعاشـق‌ترند😍😍بخصوص‌طلبه‌هاشون😌😌 @shahidhojajjy
سلام برشہـدا✋ چہ مشتاقانہ نداسرمےدادید: سوے دیار #عاشقان سوے #خدا مےرویم بہ‌ #ڪربلا مےرویم... و چہ #عاشقانہ در مسیر ڪربلا، سر دادید! سفرتان بخیر #زیارتتان قبول @shahidhojajjy
#عاشـقانه.هـای.پاکـــ... یاد شهــــــــــدا چند ساعت بعد از عــــــــــقد با همسرش رفته بودند توی اتاق ... براشون که چایی بردم دیدم کتــــاباشو گذاشته وسط داشت از زندگے ائمہ و حضرت زهرا سلام الله علیها براے همسرش مےگفت بهش گفتم : براے خوندن این کتابا فرصت زیاده گفت مادرجان لازمه همـــــــــسرم با زندگی حضرت زهـــــرا(س) آشنا بشه ... خاطره اے از سردار شهید ولی الله چراغچی #اللهم_ارزقنی_همچین_زوجے @shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
طرح جدید به مناسبت ولادت حضرت عبدالعظیم حسنے 🍃🌹 @shahidhojajjy
♡به نام فروزنده‌ے عشق♡ .  🍃السَّلامُ عَلَيْكَ یا سَیِّدُ الڪَریم.  السَّلامُ عَلَيْكَ اے امید . اے تو مملو از عطر باران. اے تو وام دار علم و عمل . . 🍃السَّلامُ عَلَيْكَ اے آقا! آقایے ڪه منت نهاده، ڪنون در خاک مایی. آقایے ڪه دیدار رویت را همسان با نظاره اے در فروغ عزیز‌ِجانمان دانسته‌اند😍 . 🍃السَّلامُ عَلَيْكَ اے ڪه بر ما مبارک است. اے ڪه انفاس خوشت، شده‌اند سرور . اے ڪه مَامن و همدمی🥰  🍃السَّلامُ عَلَيْكَ عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ...* . 🍃آرے! تو ولدِ خلفِ (ع). تو از تبار نیک سرشتانے هستے ڪه اند و معشوق! پس اے شافع! بهرمان چاره جویے ڪن در ساحت . یارے مان ڪن تا بشویم مرید و عبد . تا بشویم شایان عطر . تا بشویم... یاری‌مان ڪن!❤ . پ.ن: *بخشے از زیارت نامه ے ایشان . . 🌱به مناسبت سالروز @shahidhojajjy
...! نیستم برایت بمانم ! نیستم برایت باشم ! نیستم برایت قلم بزنم ! نیستم که برایت بمیرم ! مرا ببخش با همه نقص هایم ...! با تمام ...! لیاقت ندارم ولی ... دل که دارم ...!!! دلــــم میخواهد ... ڪجایے⁉️ کـــــــــــــم آورده ام.... می دانی ؟ @shahidhojajjy
- هاے- مذهبے🤩👇 ریحانه گفت +راحت باش هیچکی نمیاد در بیار لباساتو ب حرفش گوش کردم و مانتومو در اوردم زیرش یه تیشرت سفید و تنگ داشتم موهامم بافته بودم کتابمو باز کردم سکوت کرده بودیم و هر دو مشغول بودیم سعی کردم بیشتر روش تمرکز کنم تمام حواسمو بهش جمع کردم که یهو یه صدای وحشتناک هم رشته افکارم و پاره کرد هم بند بند دلم و منو ریحانه یهو باهم جیغ کشیدیم و برگشتیم طرف صدا چشام ۸ تا شده بود یا شایدم بیشترررر با دهن باز و چشایی که از کاسه بیرون زده بود به در خیره شده بودم چهره وحشت زده و خشک شده ی محمد و تو چهار چوب در دیدم و.... 😍😍 ❕برای خوندن این رمان جذاب و هیجانی به کانال زیر بپیوندید 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 رمان جذاب و پرطرفدار 🤩 🙊 🌷 ازدستش نده این قصه رو🙃 رمان درکانال سنجاق شده💥