#عاشـقانه.هـای.پاکـــ...
یاد شهــــــــــدا
چند ساعت بعد از عــــــــــقد با همسرش رفته بودند توی اتاق ...
براشون که چایی بردم دیدم کتــــاباشو گذاشته وسط داشت از زندگے ائمہ و حضرت زهرا سلام الله علیها براے همسرش مےگفت
بهش گفتم : براے خوندن این کتابا فرصت زیاده
گفت مادرجان لازمه همـــــــــسرم با زندگی حضرت زهـــــرا(س) آشنا بشه ...
خاطره اے از سردار شهید ولی الله چراغچی
#اللهم_ارزقنی_همچین_زوجے
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
طرح جدید به مناسبت ولادت حضرت عبدالعظیم حسنے 🍃🌹 @shahidhojajjy
♡به نام فروزندهے عشق♡
.
🍃السَّلامُ عَلَيْكَ یا سَیِّدُ الڪَریم.
السَّلامُ عَلَيْكَ اے امید #محرومان.
اے تو مملو از عطر باران.
اے تو وام دار علم و عمل #امامان.
.
🍃السَّلامُ عَلَيْكَ اے آقا!
آقایے ڪه منت نهاده، ڪنون در خاک مایی.
آقایے ڪه دیدار رویت را همسان با نظاره اے #عاشقانه در فروغ #شش_گوشهے عزیزِجانمان دانستهاند😍
.
🍃السَّلامُ عَلَيْكَ اے ڪه #میلادت بر ما مبارک است.
اے ڪه انفاس خوشت، شدهاند سرور #رے.
اے ڪه مَامن و همدمی🥰
🍃السَّلامُ عَلَيْكَ
عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ...*
.
🍃آرے! تو ولدِ خلفِ #حضرت_حسنی(ع).
تو از تبار نیک سرشتانے هستے ڪه #عاشق اند و معشوق!
پس اے شافع! بهرمان چاره جویے ڪن در ساحت #حق.
یارے مان ڪن تا بشویم مرید و عبد #حقیقی.
تا بشویم شایان عطر #بهشت.
تا بشویم...
یاریمان ڪن!❤
.
پ.ن: *بخشے از زیارت نامه ے ایشان
.
.
🌱به مناسبت سالروز
#ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
@shahidhojajjy
#خـــداونـــدا...!
#باکری نیستم برایت #گمنام بمانم !
#چمران نیستم برایت #عارفانه باشم !
#آوینی نیستم برایت #عاشقانه قلم بزنم !
#همت نیستم که برایت #زیبا بمیرم !
مرا ببخش با همه نقص هایم ...!
با تمام #گناهانم...!
لیاقت ندارم ولی ...
دل که دارم ...!!!
دلــــم #شهــادت میخواهد ...
#شهادت ڪجایے⁉️
کـــــــــــــم آورده ام....
می دانی ؟
@shahidhojajjy
#عاشقانھ- هاے- مذهبے🤩👇
ریحانه گفت
+راحت باش هیچکی نمیاد در بیار لباساتو
ب حرفش گوش کردم و مانتومو در اوردم زیرش یه تیشرت سفید و تنگ داشتم
موهامم بافته بودم
کتابمو باز کردم سکوت کرده بودیم و هر دو مشغول بودیم
سعی کردم بیشتر روش تمرکز کنم تمام حواسمو بهش جمع کردم
که یهو یه صدای وحشتناک هم رشته افکارم و پاره کرد هم بند بند دلم و
منو ریحانه یهو باهم جیغ کشیدیم و برگشتیم طرف صدا
چشام ۸ تا شده بود
یا شایدم بیشترررر
با دهن باز و چشایی که از کاسه بیرون زده بود به در خیره شده بودم
چهره وحشت زده و خشک شده ی محمد و تو چهار چوب در دیدم و....
😍😍
❕برای خوندن این رمان جذاب و هیجانی به کانال زیر بپیوندید 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
رمان جذاب و پرطرفدار #ناحله 🤩
#عاشقانه🙊
#هیجانی🌷
ازدستش نده این قصه رو🙃
رمان درکانال سنجاق شده💥