#شهیدزندهـ(♡)
#حاجاحمدڪاظمے
سرش ترڪش
خورده بود!
درحالت ڪما بود
رو تخت بیمارستان
یهو پاشد نشست..✌️🏻
رفقاش گفتن چیشد بیهوش
بودے ڪہ؟🤔
گفت: حضرتزهرا اومد
گفت پسرم پاشو برو به
ڪارات برس..🌱
رفقاے #محسنحججے میگفتن؛
محسن جلومون تیر خوردو افتاد
بالاسرش فاتحہ هم خوندیم!📿
داعشیا ڪه رسیدن
محسن پاشد وایساد..💚
شاید حضرتزهرا اومد
گُفت پسرم پاشو به ڪارت برس!🙃
#حاجحسینیڪتا
➣ツ°•| @shahidhojajjy
#شهیدزندهـ(♡)
#حاجاحمدڪاظمے
سرش ترڪش
خورده بود!
درحالت ڪما بود
رو تخت بیمارستان
یهو پاشد نشست..✌️🏻
رفقاش گفتن چیشد بیهوش
بودے ڪہ؟🤔
گفت: حضرتزهرا اومد
گفت پسرم پاشو برو به
ڪارات برس..🌱
رفقاے #محسنحججے میگفتن؛
محسن جلومون تیر خوردو افتاد
بالاسرش فاتحہ هم خوندیم!📿
داعشیا ڪه رسیدن
محسن پاشد وایساد..💚
شاید حضرتزهرا اومد
گُفت پسرم پاشو به ڪارت برس!🙃
#حاجحسینیڪتا
✿ @shahidhojajjy ✿
حاج #احمد_کاظمی سرش ترکش خورده بود!😞
در حالت کما بود رو تخت بیمارستان یهو پا شد نشست..✌️🏻
رفقاش گفتن چی شد بیهوش بودی که؟🤔
گفت: حضرت زهرا اومد
گفت پسرم پاشو برو
به کارت برس😊
رفقای #محسنحججی میگفتن
محسن جلومون تیر خورد و افتاد
بالا سرش فاتحه هم خوندیم!📿
داعشیا که رسیدن
محسن پا شد وایساد💚
شاید حضرت زهرا اومد
گفت پسرم پاشو به کارت برس!😍
#حاج_حسین_یکتا
@shahidhojajjy
#شهید #محسنحججی
👑💙
روزی که آمد خداحافظی برای اعزام دست انداختم دور گردنش و گفتم:" دیدی آخر راهی شدی؟"دستش رو کولم بود که گفت:" توروخدا دعا کن مشکلی پیش نیاد!" گفتم:"خیالت راحت فقط رفتی حرم حضرت زینب دعام کن؛یه دونه پرچم هم برا بیار"
چشم انداخت روی چشمم و گفت:"من که دیگه بر نمیگردم!" رو ترش کردم و گفتم:" تو بچه داری دلت میاد؟"
دستش رو زد به گردنش و گفت:"این رو میبینی؟ بابِ بریدنه"
بر گرفته از #کتابسربلند
@shahidhojajjy