eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
215 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان بچه مثبت . ریحان : کل روابطم با پدر مادرم همین بود خیلی رسمی یه بار نشد بهم بگه دخترم ..... ما هیچ وقت سه نفری زندگی نمیکردیم همیشه بابا در حال تجارت توی سفر های خارجه و مامانم با دوستاش مسافرت دریغ از اینکه یه دختر غمگین اینجاس .. به سمت مهمانی جنجالی رفتیم ، مهمانی که مسی نمیداند اغاز بی چارگی . *** المیرا: ریحان خوب گوشات و باز کن امشب شیطنت و میزاری کنار و سنگین و متین رفتار میکنی . ریحان: با این حرف مامان یاد متین افتادم سریع گفتم: برای چی؟ مشکوک میزنین؟ المیرا: یعنی چی میگی برای چی سه ماه دیگه میشه بیست سالت باید یکی و برای ازدواج انتخاب کنی . _ خب چه ربطی داره؟؟ المیرا: این همه پسر اونجا ریخته _من از پسر هیز و چشم چرون متنفرم المیرا: اصلا خودم برات یه پسر خوب پیدا کردم ! _کیه مامان ، نگو که از این پسراس که همیشه توی مهمونی ها مست میکنن. المیرا: نخیرم ،پسر مهلقا ، ارشام ریحان: اه ، باز اسم مهلقا اومد ، همیشه از مهلقا متنفر بودم خواهم بود و هستم زنیه , مغرور ، از خودرازی، فریبکار (داره غیبت میکنه ) ✍ادامه دارد✍ نویسنده:الف ستاری 🌺 @shahidhojajjy