رمان بچه مثبت
#پارت_نود_یک
.
افکار ریحان:
آرشام گفت به دستم میاره. هه این آرزوشو به گور ببره.
رفت بیرون از خونه. امیدوارم دیگه نبینمش.
ریحان:
مامان با صورتی قرمز داخل اتاق شد😡
با پشت دست زد توی دهنم . آنقدر محکم زده بود که مزه شور خون و حس کردم.
با حرص و عصبانیت گفت:
حقا که بی چشم و رویی.
فکر کرده کیه ؟
دختر من نیستی . دستم درد نکنه که همچین دختری بزرگ مردم جلوی بزرگتر اینطوری .....
ادامه نداد و با سیلی که خوردم برق از سرم پرید.
و از اتاق رفت بیرون.
افکار ریحان:
اینجا دیگه جای من نیست حداقل فعلا نیست . یه پسره ی بی ادب و بی فرهنگ و مامان به من ترجیح داده.
حالا باید زوتر اینجا رو ترک کنم.
....
✍ادامه دارد✍
نویسنده: الف ستاری.
تایپ: گمنام.
.
@shahidhojajjy