رمان بچه مثبت
#پارت_هشتاد_پنج
.
ریحان:
بچه ها من کافی شاپ دعوتم . به همراه یلدا و شقایق.
کوروش قبل از هر حرفی گفت:
مائده بود . پس منم میام.
ریحان:
کجا؟ در ضمن متین هم هست٬ دیگه نمیزارم به مائده نزدیک بشی.
کوروش با لحن جدی گفت:
یادم نمیاد ازت اجازه گرفته باشم.
ریحان:
مائده با دخترای اطرافت فرق داره.
کوروش:
منم از همین خوشم میاد.
🌹🌹🌹
ریحان:
هزار بار کوروش را تهدید کردم که اگه بخواد بیاد کافی شاپ ال میکنم و بل میکنم.
کوروش:
باشه ریحانه. اقلا نمیام . خوبه؟
ریحان:
اره دیگه سه ساعته دارم حرف میزنم.
.....
✍ادامه دارد✍
نویسنده: الف ستاری.
تایپ: گمنام.
.
@shahidhojajjy