رمان بچه مثبت
#پارت_پنجاه_یک
.
ریحان:
بله بله الان براتون میارم.
یادم آمد که توی کمد دانشگاه گذاشتم. سریع السیر رفتم و برش داشتم و بهش دادم.
ریحان:
ببخشید قرار شد من چهار شنبه بهتون بدم ولی خب ... نشد دیگه(افکار ریحان: راستش یادم رفته بود نخواستم ضایع شم)
متین:
اشکال نداره . البته قابلی هم نداره
ریحان:
ممنون
متین:
ضمنا کار خیلی خوبی کردین که با استاد حرف زدین میدونستم عاق تر از این حرف ها هستین .
افکار ریحان:
🌺سرد تر از متین هم هست . من اگه میخواستم سر یک آدم سرد شرط میبستم تا دوست بشیم بهتر بود تا با یخچال خونه آشنا میشدم.
.....
ریحان: رفتم و نشستم . حرف های متین ( شما عاقل تر از این حرف ها هستین) من و وادار به فکر کردن میکرد.
اکیپ بچه ها که اومدن تو با تعجب نگاهم میکردن.
شقایق:
تو توی کلاس سهرابی چیکار میکنی؟😳
....
✍ادامه دارد✍
نویسنده:الف ستاری
تایپ:گمنام
🌹#پارت_جبرانی🌹
.
@shahidhojajjy