eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
215 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه مثبت ریحان داشت غیبت مهلقا را میکرد. ‌. ‌ المیرا: خوبه خوبه٬ اسمش آرشامه و بیست و پنج سالش . یه هفتس که از کانادا اومده. _خب به من چه ، خیرش و مهلقا ببینه. المیرا: ادب یادت نره ، این چطور حرف زدنه؟! مهلقا گفته باهاش امشب آشنا بشی . _که چی بشه .؟؟؟ المیرا: اونش دیگه به زرنگی تو بستگی داره. ریحان: وای مامان من تازه بیست سالمه ، اگه میدونستم هدفتون از این مهمونی شوهر دادن منه هیچ وقت به این مجلس مسخره نمیومدم. المیرا: باشه تو باهاش ازدواج نکن آتوسا باهاش ازدواج میکنه. _اخمام رفت توهم . اتو اینجا چی میخواد مامان؟ _ ارشام پسر همه چی تمومیه. ریحان: مطمعنی که آیندسم درخشانه اخه، بهتر من برا همون اتو جونش. بابا در حالی که رانندگی میکرد گفت : ریحانه خانوم هرچی توی ذهنت میگذره به زبان نیار . ریحان: اینم دو کلمه از پدر عروس . چشم بابا ادامه دارد✍✍ نویسنده : الف ستاری 🌺🌿🌺🌿🌺🌿 @shahidhojajjy