#یڪ_ورق_زندگے.•
🥀وصیـتنامہ #شہـیـدیونسی
ڪشید.ڪاغذ ها را به طرفم گرفت و گفت:
_بگیر و بخوان وصیت نامه است.مطمئنم به همهۍ چیزهایے ڪه نوشتم عمل مےڪنے.
بلند شد. ڪمار مریم دراز ڪشید و چشمهاش را بست.
مهتاب از پنجرهۍ اتاق روۍ فرش مےتابید
ڪاغدها را توۍ نور ماه گرفتم و شروع ڪردم به خواندن:
_برادران و خواهران !
خرافات و جهالتِ دل را به نور ایمان،آباد سازید و فریاد اناالحق را هرچه رساتر در گوش آنهایے ڪه بر باطلند طنینانداز ڪنید و به ریسمان لایزال بپیوندید.
همیشه بر جهت حق و عدالت قیامگر باشید و اعمالتان را هرچند ناچیز باشد فقط به خاطر خدا انجام دهید.آن ڪه رویے به ڪافر و رویے به موئن دارد و چون انگلے با خرطوم خونآلودش خوب میزبان مهربان خود را مےمڪد،منافق است
اسلام را عزیز بدارید.اسلام است ڪه انسان را از هرگونه استعمار و استبداد و استمثار و تمامے جوانب رهایے مےبخشد.
نارسایے هاۍ اقتصادۍ و ڪمبودهاۍ امور زندگے و آنچه ڪه برایتان شادۍ و ناراحتے نمےآورد و صبر و استقامت و آیندهنگرۍ را نیڪ پذیرا باشید.
شما امت مسلمان وقتے ڪه مےبینید چگونه امام از خداوند عاجزانه حسناخلاق را درخواست مےڪند،چرا بعضے مواقع ضعف دارید ڪه جلوۍ خشم خود را بگیرید !برادران و خواهران!
سعے ڪنید خودمحورۍ را از وجودتان دور ڪنید و خدامحور باشید و در تمامے ڪارها و اعمالتان،خدا را به خاطر داشته باشید و شیرینے دنیا را با همهۍ ظواهرش به دل راه ندید و اجراۍ فرمان را به خاطر خدا انجام دهید.
همسر و والدین عزیزم !
به خداۍ بزرگ سوگند ڪه جبهه رفتنم ار روۍ هوا و هوس نبود.به خداۍ ڪعبه سوگند و به معراج پرخون علے(ع) قسم ڪه ترس از خدایم به خاطر روز جزایش نبود.به خاطر ترس از غضب نبود.به خاطر نعمتهاۍ جاودانے بهشت نبود.
همسر و مادر جانم !
به خاطر این بود ڪه خدایم را شایسته ثنا و ستایش یافتم.هنوز خیبر است و خندق.هنوز بدر است و احد و تبوڪ.هموز جنگ است و نداۍ مجاهدان بدر به گوش مےرسد
هموز بر سر محمدرسولالله(ص) خاڪ مےریزند.هموز محراب نماز علے(ع)پر خون است.هنوز نیزه بر قلب همزه(ع) مےنشیند.هنوز اشڪ دیدهۍ یتیمان از فراق بےپدرۍ و اینڪه پدر اپد و نان آرد،چون صدفے در ظلمت مےدرخشد.
هنوز نداۍ هل من ناصر ینصرنے حسین بن علے(ع) در صداۍ خمینے به گوش مےرسد. هنوز مهدۍ زهرا(س)نیامده است.فریاد خونخواهےاش در تداوم است و هندز جنگ است و تو در خوابے.
من اخرین بار به جبهه مےروم،به نبرد حق علیه باطل تا با مرگم،پلڪهاۍ چشمم را براۍ همیشه از دنیاۍ ظواهر، ریا،تزویر و دورویے فروبندم و در دنیایے دیگر در روشنے متولد شوم تا براۍ ابراهیم زمانم اسماعیلے قابل باشم.
شهادت براۍ من وسیلهاۍ است ڪه آم را، راه تقرب به خدا مےدانم...به جبهه مےروم به ڪوه ظفر،به صحراۍ عرفات،به مناۍ حجاج تا نفسم به خدا مطمئن گردد.
زنده بودن در این دنیا را و مرگ را پل ارتباطے و انتقالے خود از این دنیا به سراۍ دیگر مےدانم.خدایا از تو مےخواهم ڪه نجات از خانهۍ فریب دنیا را به من ارزانے بدارۍ..
📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے یونسی
@shahidhojajjy