eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
223 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴وظیفه از زبان خودش: «رهبری نمی تواند در تصمیم گیری های موردی دستگاه های گوناگون دخالت کند» ✔️ یکبار برای همیشه با وظیفه رهبری آشنا بشویم تا... 🆘 @shahidhojajjy
Ꮺــو🚦 دُنیانیازداشت‌بہ‌یڪ‌سَر‌پَناه‌اَمن اینگونہ‌بودڪہ‌کُربـ و بَلا آفریده‌شد أَبْـنٰـاءُالـزَّهْـرٰاء
افزایش قیمت ..⛽️ مربوط به ..🖇 نه ..🍃 ^|♡ @shahidhojajjy ♡|^
کی غیر تو هوامو داشت؟! ارباب... تو تنهایی صدامو داشت؟! ارباب...♥️🌱 ^|♡ @shahidhojajjy ♡|^
#همســــرانـهـ |💚 صـدایتـ مـی کنمـ 😇 با #عشــق ❤️ جـوابمـ میدهـی 😌 با جـانـ ✨ همینـ جـانـ گفتـنتـ #عشقمـ 💕 هوایـی مـی کند دل را 🙃❣ 🌿 | @shahidhojajjy
#پروفـــــ ♥️ #خوشملـــ 😋😌🦋 #نرگــس‌هـا‌چشم‌بــه‌راه‌انـد 🥀 @shahidhojajjy |🍂
تــولـدی بـه رنگــ #شهــدا 😍❤️ #چه‌قشنگ ! 🙃 #به‌به‌این‌کیک‌خوردن‌داره 😅😋 🍭 | @shahidhojajjy
{🙃❣} ميگفت: با روضه ي حُسِين نفس ميكشم وقتي هواي شهر نفس گير ميشه ...! ^|♡ @shahidhojajjy ♡|^
امشب پارت ها بسی غمگین است . قضاوت نکنید . همه چیز به روال پیش میره با اندکی ویرایش در رمان. بازهم تاکید میکنم . کپی رمان ممنوعه ..... @shahidhojajjy
رمان بچه مثبت . افکار ریحان: بعنی چی که تا شب حق ندارم از اتاقم بیام بیرون. هوففف معلوم نیست چه نقشه ای دوباره کشیدن. ای کاش برنمیگشتم. باید دیر یا زود با آرشام روبه رو بشم. پس تصمیم گرفتم هیچی به مامان نگم و ببینم این سرنوشت با من چه میکند. حالا دیگه بعد از چهار ساعت فهمیدم که قراره امشب آرشام بیاد خواستگاری. اصلا حالم خوب نبود. همه ی آرزوهام کفن شدن..... اعتماد به نفسم خواب رفته بود.... چیزی نخورده بودم و رنگم پریده بود...... مدام اشک میریختم .... اشک میریختم واز ته دل خدا را صدا میزدم..... خدایی که تازه شناختمش..... اینطوری نمیشد...... پاشدم دورکعت نماز خوندم و به سجده رفتم..... مناجات من و خدا: خدا جونم..... ببخشید اگه این همه سال بد بودم . گناهکار بودم. رسما داشتم توبه میکردم..... خداجانم .... میبینی این آدم هاچقدر اذیتم میکنن..... خدایا خیلی تنهام..... دوستام که انگار منو نمیشناسن . یک زنگ هم نزدن این چند وقت...... مامان و بابام هم که منو نمی بینن.... خدایا خسته شدم .... غیر از تو هیچ کس و ندارم.... میشه کمکم کنی.... به قول متین به تو پناه میبرم..... راستی خوش به حال متین که خیلی با شما صمیمیه ...... ______ ریحان: خیلی زود شب شد و من داخل اتاق با غم درحال مرتب کردن لباسام بودم. زنگ خورد ..... صدای احوالپرسی ...... خواستم برم پیش آرشام اینا که گوشیم زنگ خورد.... مائده بود.... ریحان: سلام مائده جونم ____ ✍ادامه دارد.....✍ نویسنده: الف ستاری تایپ: گمنام. ...... @shahidhojajjy