eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
222 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید #محمد_جواد_قربانی همسر شهید: با خانواده ام به زیارت حضرت زینب (س) رفته بودیم. روبروی گنبد حضرت زینب(س) ایستادم؛ شروع کردم با بی بی درد دل کردن. گفتم: از خدا بخواه همسری به من بدهد که به انتخاب خودت باشد. نمی دانستم که هدیه ای ویژه در انتظار من است. نمی دانستم قرار است همسر من سرباز خود حضرت زینب(س) شود. محمد جواد دوست عمویم بود. زیاد با هم رفت و آمد داشتند. در شب عروسی عمویم، محمدجواد مرا می بیند و روز بعد مادرش را برای خواستگاری می فرستد. اولین برخورد ما شب خواستگاری بود. محمد جواد به قدری خجالتی بود که صورتش را پشت گل خواستگاری اش پنهان کرده بود.تأکید داشت که در مراسم عروسی کاری نکنیم که خلاف دستور خدا و اهل بیت(س) باشد. می گفت: «راضی نیستم که به خاطر خوشحالی شما، دل امام زمانم را خون کنم.» @shahidhojajjy
🔖 ‌#گذرے_بر_سیره_شهید ✍ همیشه نمازهای شبش را با گریه می‌خواند. در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را می‌خواند. هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود. همیشه با وضو بود. به من هم می‌گفت داری دستت را می‌شوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش. آب وضویش را خشک نمی‌کرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو می‌زدند نه نمی‌گفت.🍃🌹 ✍ گاهی اوقات نمی‌گذاشت من متوجه کمک‌هایش شوم ولی به فکر همه بود. احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش می‌گذاشت. پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند.👌 شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمع‌های خانوادگی می‌گفتند مسلم خیلی به زن و بچه‌اش می‌رسد. 😊اگر مبینا گریه می‌کرد تا نیمه شب بغلش می‌کرد و راه می‌رفت تا خوابش ببرد. هیچ موقع نمی‌گفت من خسته هستم. خیلی صبور بود.🔅 🎙‌ راوے: همسر #شهید_مسلم_نصر🌹 @shahidhojajjy
طرح جدید به مناسبت ولادت حضرت عبدالعظیم حسنے 🍃🌹 @shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
طرح جدید به مناسبت ولادت حضرت عبدالعظیم حسنے 🍃🌹 @shahidhojajjy
♡به نام فروزنده‌ے عشق♡ .  🍃السَّلامُ عَلَيْكَ یا سَیِّدُ الڪَریم.  السَّلامُ عَلَيْكَ اے امید . اے تو مملو از عطر باران. اے تو وام دار علم و عمل . . 🍃السَّلامُ عَلَيْكَ اے آقا! آقایے ڪه منت نهاده، ڪنون در خاک مایی. آقایے ڪه دیدار رویت را همسان با نظاره اے در فروغ عزیز‌ِجانمان دانسته‌اند😍 . 🍃السَّلامُ عَلَيْكَ اے ڪه بر ما مبارک است. اے ڪه انفاس خوشت، شده‌اند سرور . اے ڪه مَامن و همدمی🥰  🍃السَّلامُ عَلَيْكَ عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ...* . 🍃آرے! تو ولدِ خلفِ (ع). تو از تبار نیک سرشتانے هستے ڪه اند و معشوق! پس اے شافع! بهرمان چاره جویے ڪن در ساحت . یارے مان ڪن تا بشویم مرید و عبد . تا بشویم شایان عطر . تا بشویم... یاری‌مان ڪن!❤ . پ.ن: *بخشے از زیارت نامه ے ایشان . . 🌱به مناسبت سالروز @shahidhojajjy
#سردار_شهیدم❤️ جان دلم! امروز بیا... بنشین لحظه ای رو در روی من چای عطردار میخواهم! چای از من، عطرش با تو ... @shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از .
#غذای‌نذری😇 شنبہ: ناهار🌈پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد) شـام🌙اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد) ❤️یادشہـداباصلوات🌿
🕊زیارتنامه شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائُه، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَصفِیاءَ اللهِ و َاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ دِینِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرَالمؤمِنینَ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَآءِ العَالَمین، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدِ ابنِ الحَسَنِ ابنِ عَلیَّ الوَلیَّ الناصِح، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِالله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمیِّ طِبتُم، وَ طابَتُ الاَرضِ اَلَّتی فِیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزََا عَظیمََا، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزَ مَعَکُم🌹🌱🌹🌱 @shahidhojajjy
این شما و این دڪتر جھاد مغنیه 😍 ما آخر متوجه نشدیم چیڪاره هستید فرمانده،مدیر،دڪتر...... ولے این رو مے دونم ڪھ یک چیریک ،یک جھادگر از ھر انگشتش یہ هنر میباره✨ @shahidhojajjy
‍ │سیره شھید🌷│ یک شب🌙 یه موردی پیش اومد که یه ماشینی🚗 میخواست به زور دو تا دختر سوار کنه😱. ما این ها رو گرفتیم و بردیم پاسگاه👨‍✈️ تحویل بدهیم. مصطفی توی راه به دخترها گفت: شما برای چی این وقت شب بیرون هستید🤔؟ دخترا گفتند: ما جایی نداریم که بریم😔. مصطفی بهشون گفت:من شماره خانمم را میدم ، باهاشون صحبت کنید📱. دخترها خیاط بودند. مصطفی میگفت: من براتون مغازه می گیرم ،چرخ خیاطی هم می گیرم که کار کنید، شب ها هم توی مغازه بخوابید. دخترها خنده شون گرفته بود ، فکر نمی کردند یک نفر انقدر دلسوز باشه. راوے:جانباز مدافع حرم امیرحسین حاج نصیری @shahidhojajjy
#فقط_برای_خدا #مکتب_حاج_قاسم❣ @shahidhojajjy
#کلام_شهدا📿 "معمولا در دورهمی هایی که مینشستیم درمورد حجاب و دخترای این دور و زمونه صحبت میکردیم.. گاهی میشد بابک میگفت: "خود دخترها ک خواهرای ما باشند ، خودشون باید هوای خودشونو داشته باشند و باعث نشن دیگران بهشون تعرض کنند" #شهیدبابک‌نوری‌هریس🌹 @shahidhojajjy