eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
220 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بالا بلنده بابا 🌹گیسو کمند بابا
اگه تو بری تو این غریبی 🌹 دل به کی ببنده بابا
ای ماهی غرق خونم . ای ماه گل خزونم
پاشو که منم مثل تو نیمه جونم
همراهان محترم ایــنم عــکس اصلی برای چــاپ رنگی. هزینش زیاد نیس. در حــد توان انجــام بدیم... نشــر بدید بین گروه‌ها و کانالها... 🔸با صَرف هزینه ای ناچیز، هر کداممان ده برگه از برگه‌های #نذر_ظهور که به ۴ زبان مختلف آماده شده را چاپ کرده و برای نصب روی کوله پشتی ها بین زوّار اربعین پخش کنیم. با این کار ساده، سفرمان را امام‌زمانی کنیم و یاد امام غریبمان را زنده نگه داریم. به‌امیدِ ظهور مولایمان که صد البته نزدیک است. #حب_الحسین_یجمعنا
رمان بچه مثبت👇👇
رمان بچه مثبت ۲۲ . روز اردو : ریحان: به تیپ بژ رنگم توی اینه نگاه کردم . معمولا توی اردو ها دوست داشتم ارایش کنم اما این دفعه فقط کرم زدم چون میدونستم متین از این کارا خوشش نمیاد . رسیدم و رفتم داخل دانشگاه. دوربینم و روی شونه ام جابه جا کردم و رفتم سمت گروهمون. متین درحال گفتن نکات ایمنی بود و نگاهش رو بی منظور برای چند ثانیه روی همه چرخوند و خیلی جدی بود فکر کنم منم دید .. متین حرفاش تمام شد و گفت: خب کسی سولی نداره؟ . فرناز با عشوه گفت: میشه شماره مبایلتون و بدین اخه ممکنه لازم بشه. ریحان: متین پوفی کشید و ناراضی شمارشو که از قضا رند بود و گفت و منم فقط نگاهش کردم . با گفتن : بفرمایید سوار شین . همه راه افتادیم و متین جلوتر از همه می رفت . از پشت نگاه متین کردم . در عینی که ساده لباس میپوشید ولی از بقیه بهتر بود . من و یلدا کنار هم نشستیم شقایق و کورش هم کنار هم . بهروز و نازنین هم باهم . .... 🌹پارت۲۳🌹 . با ورود متین همه ساکت شدیم . لیستی که دستش بود را بلا اورد شروع به خوندن اسامی کرد و هرکسی یا با عشوه یا با متلک جواب دادن. رسید به اسم من سرش و بالا نیاورد و منتظر جوابم شد . افکار ریحان: اینطور که معلومه هنوز براش اهمیتی ندارم که نگام نکرد . یه بار دیگه اسمم و خواند اما جوابی دریافت نکرد با مداد روی اسمم و خط زد . افکارم: چه خیال خامی باید انقدر تلاش کنم اول از همه نگام کنه بعد عاشق خودم بکنمش . ای خدا شقایق: ای بمیری چرا جواب نمیدی. ریحان: به متین با اخم نگاه کردم و..... . ادامه دارد✍ نویسنده🌹 الف ستاری .🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱 @shahidhojajjy