قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
مسخره ترین قسمت فیلم اونجا شه که میدونه تلفن قطع شده و داره بوق میزنه..الکی میگه الو الو الو...😐💔 #
دقیقا کلی هم وقت میبره تا از بهت بیرون بیاد . دیگه فیلم تموم شده
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
دقیقا کلی هم وقت میبره تا از بهت بیرون بیاد . دیگه فیلم تموم شده
واقعا مزخرف ترین قسمته فیلم های ایرانیه😑
~|••|~
یِه مُدِل دُوسِت دآرَم هَست..
کِه گُفتِه نِمیشِه...
فَقَط فَهمیدِه میشِه..
بِهِش میگَن..
دُوسِت دآرَم وآقِعی....♥️
خُسرُو شَکیبآیے
~|••|~
#رِفاقَت
#نِیازمَندیهآ
@shahidhojajjy💙
~|•🧡🕯•|~
#خآطِرآتِشُهَدآ
صدا به صدا نمیرسید.🗯
همه مهیای رفتن و پیوستن به برادران مستقر در خط بودند.
راه طولانی، تعداد نیروها زیاد و هوا بسیار گرم بود.😰
راننده خوش انصاف هم در کمال خونسردی آینه را میزان کرده و به سر و وضعش میرسید.😕
بچهها پشت سر هم صلوات میفرستادند، برای سلامتی امام، بعضی مسئولین و فرمانده لشگر و ... اما باز هم ماشین راه نیفتاد.😶
بالاخره سر و صدای بعضی درآمد: «چرا معطلی برادر؟ لابد صلوات میخواهی. اینکه خجالت نداره. چیزی که زیاد است صلوات.»
سپس رو به جمع ادامه داد: «برای سلامتی بنده!
گیر نکردن دنده،
کمتر شدن خنده!
یک صلوات راننده پسند! بفرستید.»😁😅
~|•📿🎈•|~
#طَنزطُوری
@shahidhojajjy🌹
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
|••~••| #دِلبَرطُورے #وآلپِیپِر ❄️🌈 |••~••| @shahidhojajjy💙
دآرِه میآدآ حَوآسِت هَست🌈❄️:)
°^°☀️🌈°^°
تآب آوَردَم شَب دِلتَنگے اَم رآ تآ سَحَر
تآ طُ رآ اَز نُو بِبینَم صُبح زیبآیَت بِخِیر
°^°✨🌿°^°
#صُبحبِخِیر
#روزِتونقَشَنگ
@shahidhojajjy💚
→~[[[♥️]]]~←
گَر کَویر لُوط بآشے،یآر آبآدَت کُنَد
کَربَلآ رآ هَم حُسِینِ بنِ عَلے،آبآد کَرد
→~[[[♥️]]]~←
#حُسِینَم
#عِشق
@shahidhojajjy💙
سَلآم بِه دُوستآن مِهرَبونــــ🌸✨
یِه سُوآل...¿
شُمآ چِه مُدِل پُستآیے دُوست دآرے؟؟
بَلِه خُودِه شُمآ 👈
بیآین بِهِم بِگین...👇
@Mahsa_844
اِلتِمآسِ دعآ....اَوَل فَرَج آقآ اِمآمِ زَمآن...
بَعد اَگِه دوست دآشتید مآهَم دُعآ کُنید....:)✨💜
<<<♥️>>>
دِلَم یِک دُوست مے خوآهَد...
کِه اُوقآتے کِه دِلتَنگَم..
بِگُویَد خآنِه رآ وِل کُن...
بِگُو مَن کِی ، کُجآ بآشَم..¿
سَعِید صآحِب عِلم
<<<♥️>>>
#رِفاقَت
#عِشق
@shahidhojajjy🌹
>>>🌹💚<<<
#خآطِرآتِشُهَدآ
دو تا از بچههای گردان، غولی را همراه خودشان آورده بودند وهای های میخندیدند.
گفتم: «این کیه؟»
گفتند: «عراقی»
گفتم: «چطوری اسیرش کردید؟
میخندیدند.
گفتند: «از شب عملیات پنهان شده بود. تشنگی فشار آورده با لباس بسیجیها آمده ایستگاه صلواتی شربت گرفته بود. پول داده بود!»
اینطوری لو رفته بود. بچهها هنوز میخندیدند.
ـــــــ✨ـــــــ✨ـــــــ✨ــــــ
#طَنزطُوری
#زِندِگےشُهدآیے
@shahidhojajjy💜