eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
224 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊زیارتنامه شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائُه، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَصفِیاءَ اللهِ و َاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ دِینِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرَالمؤمِنینَ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَآءِ العَالَمین، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدِ ابنِ الحَسَنِ ابنِ عَلیَّ الوَلیَّ الناصِح، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِالله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمیِّ طِبتُم، وَ طابَتُ الاَرضِ اَلَّتی فِیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزََا عَظیمََا، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزَ مَعَکُم🌹🌱🌹🌱 @shahidhojajjy
#پای_درس_شهید ✍🏻همه لباس مخصوص جبهه پوشیده بودند به جز او. به سختی در میان جمعیت پیدایش کردم. گفتم، علیرضا چرا لباس نپوشیدی؟! مگه نمیخوای بری جبهه؟! گفت، من بخاطر خدا جبهه میرم، دوست ندارم کسی منو در این لباس ببینه و بگه پسر فلانی هم رزمنده‌اس؛ نمیخوام کارم برای دیگران باشه، میخوام فقط برای خدا برم جبهه... #شهیدعلیرضانکونام 🌹 @shahidhojajjy
🍃آقا رسول الله (ص): 🌸سرلوحه کارنامه مؤمن، دوستی (ع) است. 📙کنز العمّال:۳۳۹۰۰ 💚 @shahidhojajjy
🍃🌼🍃 پر کشیدن؛ مجال می خواهــد آسـمانی زلال می خواهــد اشتیاقِ پرنده، کافـــی نیست چون که پرواز، بال می خواهد 🌱 @shahidhojajjy
🥀 هر وقتـ حآجی از منطقـه بهـ منزلــ می‌آمد، بعــد از اینڪهـ بآ منـ احوآلــ پرسی می‌کــرد بآ همآن لبآس خآکی بسیجی بهـ نمآز می‌ایستاد.. یڪ روز به قــصد شوخی گفتمـ: تــو مگر چقــدر پیش مآ هستیـ کهـ بهـ محض آمدن نمآز میخوآنی؟! نگآهـ کــرد و گفتـ: هر وقت تو را می‌بینم احسآس میکنم باید دو رکعت نماز شُکر بخوانمـ...🙃 . . . ـــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ ♥️ ـــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ @shahidhojajjy
•°⚰°.•📌 ••اگه میخوای یه روز🌅 ••دور تابوتت ⚰ بگردن ••امروز تو باید☝️🏻 ••دور امام زمانت بگردی •|👣°.🥀|• حاج حسین یکتا🌱 ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ ♥️ ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ @shahidhojajjy
#الگوبرداری‌ازشهدا ✍🏻شهید عالیانی به نماز اول وقت خیلی اهمیت می‌دادند و همیشه می‌گفتند همه چیز از نماز شروع می‌شود. خودشان هم در حال نماز به شهادت رسیدند... خاطره‌ای‌ از همسر شهید عالیانی: «همسرشان تعریف میکردند روزی با فرزندانمان زهرا و زینب به بیرون رفتیم. ایشان یکی از بچه ها را روی دوش و دیگری را بغل گرفتند و به من که ساکی در دست داشتم گفتند ساکتان را به من بدهید من گفتم اقا سعید مردم من را ببینند می‌خندند گفتند این حفظ چادر شما خیلی ارزشمند هست. پس سعی کنید حجابتان رو حفظ کنید. @shahidhojajjy
بچه ها خیلی روحیه شون کسل بود؛ آتش شدید دشمن هم مزید علت خستگی بچه ها شده بود. یه دفعه صدای شادی بچه ها بلند شد. برگشتم، دیدم پور احمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا سرکشی، بچه ها اینقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه شون کلاََ عوض شد. ۱۰،۲۰دقیقه بیشتر نگذشته که یه خمپاره پشت خاکریز خورد گردو خاک عجیبی بلند شده بود؛ همینکه گردو غبار نشست، دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره.🤔 رفتم جلوتر که این صحنه رو دیدم. دوتا عکس ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش( همون عکس معروف) یه قطره خون رو لبش بود.😔 دیدم امیر تو اون حالت تو حال خودشه و داره زیر لب زمزمه‌ای می‌کنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد....😭😞 @shahidhojajjy
کلاه خودش افتاد تهِ دره! زیر آتش سنگین دشمن رفت و تا کلاه خود را برنداشت، برنگشت! گفتم: اگه میشدی چی؟! گفت:« این مال بیت المال بود!» @shahidhojajjy
پرسیدند: به چه علت بیداری؟ نگاهش کردو گفت: اگر می دانستی درد یعنی چه، این را نمی پرسیدی! پرسید: یعنی چه؟! آهی کشید و گفت: ارباب داشته باشی و از حرمش دور بمانی... ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ ♥️ ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ @shahidhojajjy
براۍ شهــــــید شدن مث شهـــــــــدا زندگۍ ڪن اونا چیزۍ بودن ڪہ خدا خواستـــــــــ آدمۍ باشیم ڪہ خدا بخواد نه آدماۍ رو زمین...! ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ ♥️ ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ @shahidhojajjy
✍🏻پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: نزدیک ترین شما به من در روز قیامت، کسانی هستند که در دتیا بیشتر از دیگران بر من صلوات فرستند. 📚بحارالانوار، ج۹۱ ص۶۳ @shahidhojajjy
اولین جمهوری اسلامی ایران، پس از پیروزی انقلاب بود، که در سفر خارجی مسئولان به الجزایر، حضور داشت و در حادثه طبس، بعنوان اولین خبر نگار در محل حادثه بود. @shahidhojajjy
ناگهان... باز دلم... یاد تو افتاد، شکست...! #سردارسلیمانی💙 @shahidhojajjy
°•🥀°.•🍁 🌱 حـٺـی تصـّورش هم مےڪشــد مـــرا... بہ محــرم برسیمُ چای روضه نخورم!:)🥀 ــــــــــــ•||🌿🕊||•ـــــــــــ ♥️ ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ @shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#من_قاسم_سلیمانی_هستم ♥️✌️ #پارت_۲۴ •تقدیم به همسران صبور شهدا خصوصا همسر شهید سلیمانی... مثل یک
♥️✌️ و خوب می‌دانستم که همه دل نگرانی هایم از این است که بلایی سرت بیاید. می‌گفتم: اگر بدانم مواظب خودت هستی، دلم آرام میگیرد. آن وقت اگر این جنگ چهل سال هم طول بکشد، طاقت دوری‌ات را دارم.... چادر سفید عروسی ام سرم بود. نگاهت میکردم و با بال های چادر، اشک هایم را پاک میکردم. نمی‌توانستم. جلوی اشک هایم را بگیرم. وقتی به پیچ کوچه رسیدی، ایستادی، خداحافظی کردی. دست هایت را روی چشم هایت کشیدی و خندیدی. فهمیدم که می‌گویی اشک هایم را پاک کنم... در را که بستم، غم بزرگی بر روی سرم و بعد توی حیاط خانه چرخید. با رفتنت گویا پرنده خوشبختی خانه‌ی کوچکمان هم توی قفس پرید. دیگر صدای زندگی از هیچ روزنه‌ای به گوش نمی‌رسید... تو رفتی تا مهربانی‌هایت را با رزمنده‌های جبهه تقسیم کنی. روزی که رفتی، باورم نمی‌شد؛ که روی دست های مردمی که دوستشان داشتی، برگردی... آن روز سرد زمستان که خاک ها را روی تن پاره پاره‌ات می‌ریختند، ساکت و بهت زده گوشه‌ای ایستادم و به تابوت بی صدایت نگاه کردم. به شیشه های گلابی که روی سر و صورتمان خالی میشد و به تاج گل های خوشبویی که با نوار های مشکی به صف برای بدرقه‌ات ایستاده بودند. تمام مدت کنارم بودی. گرمای وجودت را حس میکردم. ایستاده بودی و با حس غریبی نگاهم میکردی. چشم هایت مثل همیشه نمناک بود. آخرین خاک ها که روی مزارت ریخته شد، آمدم هایی که برای خداحافظی با آسمان وجودت آمده بودند، به طرفم سرازیر شدند. زن ها خودشان را توی بغلم می‌انداختند، همدردی میکردند. تسلیت می‌گفتند و شهادتت را تبریک می‌گفتند. مردهای سیاه پوش سر به زیر جلو می‌آمدند... سر سلامتی می‌دادند... خداحافظی میکردند و سوار ماشین ها و اتوبوس ها می‌شدند و می‌رفتند. عاقبت من ماندم و تو و آسمان پاک بالای سرمان که حالا اینقدر پایین آمده بود تا صدایمان را بشنود. دیگر وقتش بود تا گریه کنم. روبه رویم ایستاده بودی، ابروهایت را بالا انداختی، لبت را گزیدی و بعد سرت را پایین انداختی... آهسته گفتم: قاسم جان، گریه هم نکنم؟ چشم هایت را بستی و سرت را تکان دادی. ... ⛔️کپی بدون لینڪ کانال حرام میباشد⛔️ 👇ʝoɨŋ🌿 https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#غذای‌نذری😇 دوشنبہ: ناهار🌈سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد) شـام🌙زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد) ❤️یادشہـداباصلوات🌿
🕊زیارتنامه شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائُه، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَصفِیاءَ اللهِ و َاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ دِینِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرَالمؤمِنینَ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَآءِ العَالَمین، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدِ ابنِ الحَسَنِ ابنِ عَلیَّ الوَلیَّ الناصِح، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِالله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمیِّ طِبتُم، وَ طابَتُ الاَرضِ اَلَّتی فِیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزََا عَظیمََا، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزَ مَعَکُم🌹🌱🌹🌱 @shahidhojajjy
🌷 همین است دیگر... بہ ناگہ پنجره‌ای باز میشود به سمت بهشتـ... مهم ڪہ چقدر از دلبستگی های این طرف پنجره دل ڪنــده‌ای... 🌷🌷🌷🌷🌷 @shahidhojajjy
⭕️خیال خوبِ تو، لبخند میشود به لبم وگرنه این منِ دیوانه غصه ها دارد!! رفتی و دل رُبودی یک شهر مبتلا را تا کی کنیم بی تو، صبری که نیست ما را... #حاج‌قاسم‌سلیمانی 🌹 @shahidhojajjy
°•☁️°.•🖌 دلـــم یک میخواهد... بیایم و فقط کنم: "آرامش" وارونه را...🌱 یعنی شما را...♥️ 🌈 ــــــــــــ•||🌿🕊||•ـــــــــــ ♥️ ــــــــــــ•||🌿🕊||•ـــــــــــ @shahidhojajjy
•°🕊°.•🌳 🌿 🌹 +شهادت یعنی؛ زندگی کن، اما! فقط برای خدا...♥️ اگر شهادت میخواهید زندگی کنید فقط برای خدا...☝️🏻 ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ ♥️ ــــــــــــ•||🌿🕊||•ـــــــــــ @shahidhojajjy
🌱〗 مست‌بودیم‌ازغدیرخم ، دوباره‌عیدشد توبہ‌دنیاآمدی‌^^ مستےماتمدیدشد💚 @shahidhojajjy
سوال یک دختر بچه ۹ ساله شیعه ازمدیر خود که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی بجز سکوت برایش نیافتند: ما درکلاس ۲۴ نفر هستیم، معلم ما وقتی میخواد از کلاس بیرون بره به من میگه: خانم محمدی، شما مبصر باش تا نظم کلاس بهم نریزه... و به بچه‌ها میگه: بچه ها، گوش به حرف مبصر کنید، تا برگردم. شما میگید پیامبر(ص) از دنیا رفت و کسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد، آیا پیامبر(ص)، به اندازه معلم ما، بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه اسلامی به هم نریزد؟! جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه: برو فردا با ولی‌ات بیا کارش دارم، دانش آموز رفت و فرداش با دوستش اومد. مدیر گفت: پس چرا ولیتو نیاووردی؟؟! مگه نگفتم ولیتو بیار؟ دانش آموز گفت: این ولیه منه دیگه! مدیر عصبانی شد و گفت: منظور من از ولی سرپرسته، پدرته، رفتی دوستتو آوردی؟! دانش آموز گفت: نشد دیگه، اینجا میگی ولی یعنی سرپرست، پس چطور وقتی پیامبر میگه این علی، ولی شماست، میگید معنی ولی میشه دوست؟! بنازم به این بچه شیعه... @shahidhojajjy
[ ] خود را با گذشته ات نشناس آن فقط یک درس بود، نه تمام زندگی ات... پس امروز میتونه همون روز برای فراموش کردن همه چی باشه😘 خودت را برای آینده، با درس‌هایی که از گذشته آموختی، بساز... @shahidhojajjy
🦋 وقتى دارى روزهاى سختى رو ميگذرونى و متعجبى كه پس خدا كجاست؟ يادت باشه استاد هميشه موقع امتحان سكوت ميكنه... 🌱 ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ ♥️ ــــــــــــ•||🌿🕊||•ــــــــــــ @shahidhojajjy
🔹 : ○از موج و تهمـت‌ها نهراسید و غم بہ دل راه ندهید. بدانید هر ڪس ڪه خـط دارد، حتمـاً دارد. @shahidhojajjy
💠 💍 عروسی بدون گناه ... زیباترین عروسی با دعوت اهل بیت و حضور ۲ شهید مدافع حرم در شب میلاد امام حسین (ع) ...💕 ↩️ جملاتی تکان دهنده از شهید مرتضی زارع 💝 من و همسرم قصد داشتیم تا آغاز زندگیمان را در شب میلاد بهترین سرور کائنات حضرت سیدالشهداء علیه السلام آغاز کنیم. ✍دعوتنامه را خودمان نوشتیم. آقا مرتضی با اشتیاق تمام اصرار داشت تاریخ عروسیمان شب میلاد امام حسین (ع) باشد و روز پاسدار اشتیاقش را دوچندان می کرد. 💌کارت های عروسی را که توزیع می کردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی علیه السلام، امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، امام جواد، امام موسی کاظم، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام و دعوتنامه ها را به عموی آقا مرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامه ای مخصوص نوشتیم.😍 از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم. 😇چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفته اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند.❤️ 🙄خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما؛ من می دانم که شما شهید می شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهید می شوی چون مدت کوتاهی در خوابم بودید. عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت، مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود. 📜برگه هایی را که در آن احادیث و جملات بزرگان نوشته بودیم، بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد! برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، شاید تاثیرگذارتر باشد تا روی منبر… عروسیمان متفاوت بود و شاید به خاطر حضور دو شهید بزرگوار شهیدسجادمرادی  و شهیدمرتضی زارع  در این جشن بود…🎊 آقا مرتضی همیشه می گفت: ازدواجم را مدیون حضرت زهرا (س) هستم و برای همیشه مدیون حضرت هستم. 😅شاید خنده دار باشد اما احتمالا ما اولین عروس و دامادی بودیم که قبل از آن که مهمانان به تالار بیایند ما آن جا حضور داشتیم، دلمان نمی خواست مهمانان را معطل کنیم. با گل زدن به ماشین عروس، مخالف بودیم و آن را خرج اضافه می دانستیم البته یکی از همسایه ها به اصرار دوستان چند شاخه گل به ماشین عروسمان زد. 🚗در راه آرایشگاه به تالار، زندگیمان را با شنیدن کلام وحی آغاز کردیم. یادم می آید چون نزدیک اذان مغرب بود، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می کرد که فیلمبردار به او تذکر داد. در ماشین به من می گفت: نماز اول وقت مهم تر است تا فیلمبرداری! و وقتی وارد تالار شدیم آقا مرتضی به مهمانان گفت: برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید. 🌧آن شب باران شدید می بارید عده ای گفتند ته دیگ خوردن های زیادی کار دستتان داد اما من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش به من یادآوری می کرد که همسرت سرسبد نعمت هایی است که من از روی رحمت به تو عطا کرده ام؛ چرا که صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانه روی گل ها بی صداست… حدود دویست غذای اضافه، تاوان عروسی مذهبی گرفتنمان بود😐 عده ای نیامدند و اظهار کردند چگونگی عروسی شما قابل پیش بینی است! صبح فردای عروسی آقا مرتضی غذاهای باقیمانده را بسته بندی کرد و به خیریه داد، همان شد خیر و برکت در زندگیمان… همسر عزیزم،❤️ دومین سالگرد عروسیمان مبارک باشد. خوشا به حالت! من با تمام ظلماتم روی زمین ماندم و تو در بهشت، در جوار امام حسین (ع) با تمام برکاتش… پر بیراه نیست که لحظه جان دادن، نام مبارکش را بر زبان جاری کردی… برای همسفر جا مانده ات دعا کن… 🌹من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و ازآن روزسرم میل بریدن دارد🌹 🌷 🌹 @shahidhojajjy