#نظر کردن به وجه الله کار سختی نیست..
#دلت را که شهید کنی!
می آموزی #شهیدانه ️زندگی کنی
آن وقت مقصدت آسمان می شود.....
#شبیه_شهدا_شویم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
@Shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🌱•🌱°
#دلنوشته ... ✍
🌸🍃| هرسنگ را که میگذاشتند، بخشی از دلم💔 را انگار زیرسنگ دفن میکردند
باهرسنگ، خاطراتت یک به یک مرور میشد، سنگ تمام را میگویم، سنگ لحد...‼️
در بارانی🌧 ترین دوشنبه عمرم، حرم امامزاده علی اکبر، آمده بودیم برای بدرقه ات به بهشتی که برایت تدارک دیده بودند🕊
از آن لحظه که بر خاک خوابیدی، صدایی در جانم میگفت: مهیای رفتن است، برای بار آخر تماشایش کن ... 😢
هربار این صدا در دلم💔 آمد، ملتمسانه درخواست کردم: بروید کنار، بگذارید محمد را ببینم.
چنان آرام خوابیده بودی که انگار خاک سرد آبان ماه بهترین آرامگاه و شال عزای سیدالشهدا گرم ترین همسفرت خواهند بود،
بی توجه به قیامت اطرافت و بی واهمه از آنچه پیش روست 😞✋
سنگ اول را که گذاشتند، بار اولی را به خاطر آوردم که دیدمت.
سنگ دوم که رسید، تمام کودکی هایمان مرور شد👦
نوبت سنگ سوم شد: شیطنت های نوجوانی ات.
سنگ چهارم راکه گذاشتند، رویای جوانی ات هرچند کوتاه اما دلنواز گذشت.🚶
با سنگ پنجم، به یاد آوردم شعفی را که در صدایت بود
وقتی گفتی: اسمم در لیست اعزام است، نمیدانی چقدر دوست دارم با اسرائیل بجنگم.✊
سنگ هفتم، تلفن📞 آخرت: به خدا دیگه خالص شدم، دعاکن شهید بشم، دیگه خسته ام ...|😓|
به سنگ آخر که رسید، انگار همه را روی قلب💔 من نهادند، ناله از دل بلند شد که: جلویش را بگیرید، اگر برود دیگر برگشتی درکار نیست، نگذارید...😭
اما آب پاکی را روی دستم ریختند: دیگر کسی زورش به محمد نمیرسد...
امان از سنگ آخر 😭 |🌸🍃
بافاصله ای امن که آسیب نبینی/
بنشین و فقط شاهد ویرانی من باش...
رفتی که باز راه نیفتند بی پناه/
با دستهای بسته اسیران دیگری
به قلم #خواهر_شهید 📝
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
خدا خودش دستم را
در دست
شهدا گذاشت
و این #رفاقت آغاز شد؛
حالا شهدا
شده اند انیس و مونسِ
تنهایی ها و همدمِ
دلتنگی هایم !
و چه رفیقی بهتر از #شهدا ؟
@Shahidhojatrahimi
🔷 #شهید_علیاصغر_اسحاقی 🔷
🔸🔸🔸شهادت در راه خدا آنقدر لذت دارد كه دوست دارم حركات و سكنات و حرف زدن ما و سكوتها و چشم زدنها و حتى نفس كشيدن براى رضاى خدا باشد. چون در صراط او هستيم و به خاطر او كار می کنيم.
#وصیت_شهدا🌷
@Shahidhojatrahimi
🕊 زنــدگــے نــامــه و خــاطــرات 🕊
♥️ #شــهیــد_ابــراهیــم_هادے ♥️
🌷 قــســمــت #هشتمــ📖
🍃 @shahidhojatrahimi
❂◆◈○•--------------------
❂○° #سلام_بر_ابراهیم °○❂
🔻 قسمت #هشتم
🍀 زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار " #شهید_ابراهیم_هادی "
✅ پهلوان (راوی: حسیناللّه کرم) – بخش دوم
💥 همه عصبانی بودند. چند لحظهای نگذشت که ابراهیم داخل گود آمد. با لبخندی که بر لب داشت با همهی بچههای مهمان دست داد. آرامش به جمع ما برگشت.
بعد هم گفت: «من کشتی نمیگیرم!»
همه با تعجب پرسیدیم: «چرا !؟»
کمیمکث کرد و به آرامیگفت: «دوستی و رفاقت ما خیلی بیشتر از این حرفها وکارها ارزش داره!»
بعد هم دست حاج حسن را بوسید و با یک صلوات پایان کشتیها را اعلام کرد.
شاید در آن روز برنده و بازنده نداشتیم. اما برندهی واقعی فقط ابراهیم بود. وقتی هم میخواستیم لباس بپوشیم و برویم، حاج حسن همهی ما را صدا کرد و گفت: «فهمیدید چرا گفتم ابراهیم پهلوانه!؟»
ما همه ساکت بودیم. حاج حسن ادامه داد: «ببینید بچهها، پهلوانی یعنی همین کاری که امروز دیدید. ابراهیم امروز با نَفس خودش کشتی گرفت و پیروز شد. ابراهیم به خاطر خدا با اونها کشتی نگرفت و با این کار جلوی کینه و دعوا را گرفت. بچهها پهلوانی یعنی همین کاری که امروز دیدید.»
💥 داستان پهلوانیهای ابراهیم ادامه داشت تا ماجراهای پیروزی انقلاب پیش آمد. بعد از آن اکثر بچهها درگیر مسائل انقلاب شدند و حضورشان در ورزش باستانی خیلی کمتر شد. تا اینکه ابراهیم پیشنهاد داد که صبحها در زورخانه نماز جماعت صبح را بخوانیم و بعد ورزش کنیم و همه قبول کردند.
بعد ازآن هر روز صبح برای اذان در زورخانه جمع میشدیم. نماز صبح را به جماعت میخواندیم و ورزش را شروع میکردیم. بعد هم صبحانهی مختصری و به سر کارهایمان میرفتیم.
ابراهیم خیلی از این قضیه خوشحال بود. چرا که از طرفی ورزش بچهها تعطیل نشده بود و از طرفی بچهها نماز صبح را به جماعت میخواندند. همیشه هم حدیث پیامبر گرامیاسلام(ص) را میخواند: « اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم در نظرم از عبادت و شبزندهداری تا صبح محبوبتر است.»
با شروع جنگ تحمیلی فعالیت زورخانه بسیار کم شد. اکثر بچهها در جبهه حضور داشتند. ابراهیم هم کمتر به تهران میآمد. یکبار هم که آمده بود، وسائل ورزش باستانی خودش را برد و در همان مناطق جنگی بساط ورزش باستانی را راهاندازی کرد.
زورخانهی حاج حسن توکل، در تربیت پهلوانهای واقعی زبانزد بود. از بچههای آنجا به جز ابراهیم، جوانهای بسیاری بودند که در پیشگاه خداوند پهلوانیشان اثبات شده بود! آنها با خون خودشان ایمانشان را حفظ کردند و پهلوانهای واقعی همینها هستند.
دوران زیبا و معنوی زورخانهی حاج حسن در همان سالهای اول دفاع مقدس، با شهادت شهید حسن شهابی (مرشد زورخانه)، شهید اصغر رنجبران (فرماندهی تیپ عمار) و شهیدان سیدصالحی، محمد شاهرودی، علیخرّمدل، حسن زاهدی، سید محمد سبحانی، سید جواد مجدپور، رضا پند، حمدالله مرادی، رضا هوریار، مجید فریدوند، قاسم کاظمی و ابراهیم و چندین شهید دیگر و همچنین جانبازی حاج علی نصرالله، مصطفی هرندی و علی مقدم و همچنین درگذشت حاج حسن توکل به پایان رسید.
مدتی بعد با تبدیل محل زورخانه به ساختمان مسکونی، دوران ورزش باستانی ما هم به خاطرهها پیوست.
🍃🌹🍃 پایان قسمت هشتم 🍃🌹🍃
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج) ، سلامتی رهبر معظم انقلاب و همچنین شادی روح امام (ره) و ارواح طیبه شهدا صلوات.
🍃 @shahidhojatrahimi
#شادی_روح_درگذشتگان
🍂پنج شنبه که میشود.
ثانیـه هایمـان
🍂سخت بوی دلتنگي میدهد.
وعده اي ازعزیزانمان ،
آن طرف
🍂چشم به راه هدیه ای،تاآرام بگیرند...
بافاتحـه وصلواتي،
هوایشان را داشته باشیم ...
❀🍂✿🍂❀🍁❀🍂✿🍂❀
مهدی جان شرمنده ام...😔
راحت از خاطرمان رفتی و خاموش شدی💔
پسر فاطمه! شرمنده... فراموش شدی😭💔
چقدَر پیش نگاه تو خطا کردم و تو
گریه کردی سر سجاده و بیهوش شدی😭
#التماس_دعای_فرج
❤️قال امام صـادق علیهالسلام:
در هر نَــــفَس لازم است خدا را
#شـڪر ڪنى، نه يڪبار بلڪه
هـزار بار و بيشتر.
👈 #شاڪرباشــیم
📚بحارالانوار ج ۷۱ ص ۵۲
🍃 @shahidhojatrahimi