eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.6هزار عکس
12.7هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
روزت مبارک مهندس اول خودت را ساخته بودی که توانستی دیگران را هم و نگاهشان به دنیا را تغییر بدهی... تو در باورهایمان پلی ساختی برای عبور از استکبار و ظلم... شما و شبانه روزتان را وقف کردید تا دیگران شبانه روزی روشن داشته باشند باور کن با شهادتت مسیر خوبی را برای آیندگان ساختی قهرمان واقعی مهندسان تویی 🌹| @shahidhojatrahimi
خادم کانال دوستانی ک امروز روزه هستند بنده حقیر هم دعا کنند سر افطار التماس دعا
تولدت مبارک رفیق شهیدم #ابومهدی @shahidhojatrahimi
🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼 🌳به ابومهدی گفتم خسته نشدی این همه مبارزه کردی❓ چرا استراحت نمی‌کنید و تفریح نمی‌روید؟ ابومهدی در پاسخ سؤال ما از حضرت رسول(ص) خواند: 🥀«سیاحت امت من جهاد است» این جمله شاه‌ فعالیت تمامی مجاهدین اعم از ابومهدی، حاج سلیمانی و هادی العامری است.✅ 🍃. فکر کنم تنها شبی 🌙که حاج قاسم و ابومهدی توانستند راحت بخوابند همان شب جمعه‌ای بود که به شهادت رسیدند.👌 💞 @Shahidhojatrahimi
شهید آوینی: نماز عشق دو رکعت است، رکعت اول در دنیا، رکعت دوم در جنت لقاءالله، وضوی آن صحیح نیست مگر با خون..... @Shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 هیچ وقت ندیدم خسته شود. 🔹 هر کدام از ما در زندگی دنبال آرزویی هستیم آرزوی ابومهدی و حاج قاسم شهادت بود. این‌ها مرگ را به سخره گرفته بودند و به جای اینکه مرگ سراغشان بیاید این‌ها دنبال مرگ می‌گشتند. ◇ ما خسته می‌شدیم ولی ابومهدی خسته نمی‌شد او می‌توانست خیلی راحت در اتاق فرماندهی بنشیند و کارها را پیگیری کند اما اینطور نبود و شخصا به مناطق مختلف سرکشی می‌کرد و همانند یک برادر با نیروهایش برخورد می‌کرد و به آن‌ها محبت می‌کرد. ابومهدی نظرات نیروها را گوش می‌کرد و در تصمیم‌گیری‌ها لحاظ می‌کرد. 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱:۲۰ 📌 هیچ وقت ندیدم خسته شود. 🔹 هر کدام از ما در زندگی دنبال آرزویی هستیم آرزوی ابومهدی و حاج قاسم شهادت بود. این‌ها مرگ را به سخره گرفته بودند و به جای اینکه مرگ سراغشان بیاید این‌ها دنبال مرگ می‌گشتند. ◇ ما خسته می‌شدیم ولی ابومهدی خسته نمی‌شد او می‌توانست خیلی راحت در اتاق فرماندهی بنشیند و کارها را پیگیری کند اما اینطور نبود و شخصا به مناطق مختلف سرکشی می‌کرد و همانند یک برادر با نیروهایش برخورد می‌کرد و به آن‌ها محبت می‌کرد. ابومهدی نظرات نیروها را گوش می‌کرد و در تصمیم‌گیری‌ها لحاظ می‌کرد. 📎