❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
بسم رب الشهدا والصدیقین
زندگینامه
شهید
نام :حمیدرضا غلامی. نام :پدر
مرحوم احمدعلی غلامی
متولد. 1345/2/1
محل تولد اراک
تاریخ شهادت 1365/10/4
محل شهادت،منطقه ی عملیاتی
شلمچه ،نام عملیات کربلای 4
حمیدرضا در یک خانواده ی مذهبی در شهر اراک ،چشم به جهان گشود .دوران ابتدایی رو خوب پشت سر گذاشت
اواخر دوران راهنمایی بودکه شروع کرد به جبهه رفتن
آنقدر کوچک بود که لباسهای بسییجی به تنش اندازه نبود.از هیئت عاشقان ثارالله مسجد حاج آقا صابر اراک به جبهه اعزام شد،بارها به جبهه اعزام میشد در عملیات شرکت میکردو باز میگشت یک امتحان پایه سوم راهنمایی رو میداد و دوباره اعزام جبهه میشد
پدر مرحومم بارها به او پیشنهاد ازدواج و خواستگاری رو میداد!!!
اما شهید میگفت وقت برای ازدواج و ادامه تحصیل زیاده،
ما تا باز شدن راه کربلا وتا انقلاب حضرت مهدی تو جبهه هستیم
وقتایی که مرخصی بود به فامیل زیاد سر میزد ،دستگیری به مستمندان فراموشش نمیشد
البته اینها همه پنهانی بود ،بعدا دوستان و فامیل تعریف کردن،دوست نداشت کسی از کار خیر مطلع بشه
آنقدر مهربون بود ،یادم بعد شهادت شهید ابوالفضل عسگریان ،به خواهرای شهید سر میزد ،میگفت اینها برادر بزرگ ندارن ،باید براشون برادری کنم،
آخه ابوالفضل وحمیدرضا تقریبا باهم بزرگ شده بودن ،پسر دایی و پسر عمه بودن
بعد شهادت شهید ابوالفضل عسگریان،دیگه طاقتش سر اومد
دوباره عازم جبهه و جنگ شد،در ماه رمضان سال 65 ترکش به شکمش خورد ،در بیمارستان دکترعلی شریعتی تهران بستری شد ،بعد از کمی بهبودی به خونواده اطلاع دادن،حمیدرضا خیلی شوخ طبع بود،مادر میگه وقتی رفتم تهران ملاقاتش برای اینکه من نترسم روی تخت کمی نیم خیز شد و خندید ،گفت مامان من خوبم
در دوران نقاهت بود، که دشمن بعثی کارخانه واگون پارس اراک را بمباران کرد.
حمیدرضا به مادر گفت برم بیمارستان کمک مجروح ها ،تا صبح موند وقتی اومد کفشهاش همه خونی بود ،نگفت چکار کرده
بعدها دوستان و آشنایان ،گفتن حمیدرضا ، اونشب تا صبح جنازهارو با کمک روحانیون
و بسیجیها ، در غسالخانه اراک
غسل و کفن میکرده.
هنوز جای ترکشها خوب نشده بود که دوباره به جبهه رفت ،گفت دوست ندارم پیکرم به اراک بیاد ،دوست ندارم مادرم بیادو روی سنگهای سرد بهشت زهرا بشینو گریه کنه
در جبهه پست بسیم چی داشت ،تو عملیات آخر تو شلمچه لباس غواصی به تنش کرده بود
دوستان از دور دیده بودن که دشمن از بالای سر تا پایین پا بدن شو به رگبار گرفتن
همنطور شد تا 12 سال مفقودالجسد بود .
محرم به دنیا آمد ،محرم به جبهه اعزام شد ومحرم 1377 تکه ای از استخوان پیکر مبارکش به اراک باز گشت
اکنون او در مزار شهدای اراک قطعه 8 در خاک آرمیده است
روحش شاد
مادر شهید حدودا ده سالی هست که در بستر بیماریست .
و خدا رو شکر روحیه فوق العاده ای دارد وبا افتخار نام شهیدش را به زبان می آورد
شهیدان زنده اند الله واکبر به خون آغشته اند الله واکبر
#خواهرمحترم_شهید
@shahidhojatrahimi