eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.6هزار عکس
12.7هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
#روایت_عشق ❣ 💢آقا محمد قبل از رفتن به #سوریه چهار دوره در #جهاد_عراق مشارکت کرده بودند تمام دفعات با هزینه شخصی💰 💢و کسب اجازه جهاد در #سوریه را از 🔅حضرت علی (ع) 🔅امام حسین (ع) 🔅حضرت ابوالفضل العباس (ع) کرد برای اینکه بتواند #برود و کسی سد راهش نشود🚫 💢 #چهل روز ایشان #روزه بودند و هر شب تا صبح مشغول نماز شب و عبادت بودند و سه شبانه روز هم در حرم #امام_رضا (ع) بودند تا بدون مشکل به سوریه برسند برای #دفاع از ناموس اهل بیت. 💢وپس از اینکه به سوریه رسید به گفته همرزمانش👥 #هشتاد روز دیگر #روزه گرفت به خاطر اینکه به او اجازه دفاع از حریم ناموس حضرت علی(ع) را داده اند و در اول ماه مبارک #رمضان با دهان روزه به #شهادت رسید🕊🌷 #شهید_محمد_اسدی🌷 #شهید_رمضان @shahidhojatrahimi
#روایت_عشق✒️ 💠 شهیدی که هیچ کس منتظرشان نبود جز خدا.... شهید #سیف_الله_شیعه_زاده از شهدای #بهزیستی استان مازندران با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید خانواده ای ندارد. کم سخن میگفت و با سن کم سخت ترین کار جبهه، بسیم چی بودن را قبول کرده بود. سرانجام توسط منافقین اسیر شد، برگه و کد های #عملیات رو قبل از اسارت خورده بود و منافقین پس از شهادتش برای بدست اوردن رمز، سینه و شکمش رو شکافته بودند....😭 #شادی_ارواح_طیبه_شهداء_صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidhojatrahimi
#روایت_عشق✒️ با هم عهد کردیم هرکس زودتر #شـــهید شد ، بیاید خواب دیگری و از آن دنیا خبر بدهد . سفت بغلش کردم . تلاش می کرد خودش را خلاص کند . گفتم : تا نگویی آن جا چه خبره ، رهـــایت نمی کنم . لبخند زد 😊و گفت : فقط یک چشمه اش را اجازه دارم بگویم. ذوق زده شدم . گفتم : بگو ، بگو ! لبخند زیبایی زد و گفت : ما هر شب جمعه خدمت #آقــــا‌امــــــــام‌حســــــین‌(ع) در کربـــــلا هستیم .💕 #شهیدمحمدرضافراهانی روایت:علی اکبر مختاران ، دوست و همرزم شهید #شب‌جمعه #کربلا 🌹🍃🌹🍃 @sangarshohadaa
#روایت_عِـشق همسرداری شهدا نه تنها خودش رعایت میکرد، به محمدمهدی هم اینگونه یاد داده بود..به هر کجا که میخواستند وارد شوند، اول باید ریحانه وارد میشد...خودش می ایستاد، دست محمد مهدی را هم میگرفت و میگفت: " اول مامان!! گاهی محمد مهدی اعتراض میکرد و مسلم اینگونه جواب می داد: " مامان چادر به سر داره و چادر یادگار حضرت زهرا(س) است و ما باید به احترام حضرت زهرا(س) بایستیم تا اول مامان داخل بشه... #شـ‌هید_مـسلم_خیزاب🌷 شادی روح مطهرش صلوات 🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸 @shahidhojatrahimi
بیقرار‌‌لحظہ‌لحظہ‌آمدن‌توئـیـم💔 @shahidhojatrahimi
💌 🌷 یکی از دوستانش موهای زیبا وخوشحالتی داشت. همیشه از موهایش در جمع تعریف می کرد. یک بار ابراهیم آهسته به او گفت: نعمتی که خداوند به تو داده به رخ دیگران نکش. ابراهیم می دانست تمام آنچه داریم نظیر فرزند واموال وزیبایی و…وسیله آزمایش است وخوشا به حال کسی که از این آزمایش سربلند بیرون بیاید. "وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ " وبدانید اموال وفرزندان شما،وسیله آزمایش است.و(برای کسانی که از عهده امتحان برآیند،) پاداش عظیمی نزد خداست . (انفال/۲۸) 📚: خدای‌خوب‌ابراهیم @shahidhojatrahimi
16.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 📹 ببینید | حکایت رابطه عاطفی حاج قاسم با فرزندان شهدا 💢حاج قاسم به فرزندان شهدا عشق می ورزید... @shahidhojatrahimi
💌 🌷 با ماشین خودش می‌رفت تهران؛ عکس شهید رجایی، جزوه و هرچه دستش می‌رسید می‌آورد قم؛ بعد هم از آن‌جا می‌برد دلیجان. عکس‌ها را می‌چسباند، جزوه‌ها را پخش می‌کرد؛ می‌گفت: نباید بذاریم اشتباه دفعه قبل تکرار بشه و یکی مثل بنی‌صدر بیاد بالا؛ باید تا می‌تونیم برای آقای رجایی تبلیغ کنیم؛ این بار باید یه آدم مکتبی رأی بیاره. @shahidhojatrahimi
📜 ❤️ ⭐️ 🌷شهید سید جعفر موسوی، معلمی خوش سیرت که در عملیات مرصاد توسط منافقین به اسارت درآمد.رجوی‌ها صورتش را لگد مال کرده و زنده زنده پوست کندند و سپس سوزاندند. 🌷ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک(ایران)، رنج دوران برده‌ایم و خون دلها خورده‌ایم. شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 @shahidhojatrahimi
^'💜'^ مادر‌شہید: بابڪ رفت سربازی محل خدمتش رشت بود. در زمان سربازی هرازگاهی خونه نمیومد میگفت:"جای دوستانم ڪه مرخصی رفته ان،موندم" بعدها فهمیدیم‌ڪه به ڪردستان میرفته واونجا لب مرز وداوطلبانه خدمت میڪرده🙂 ♥️🕊 @shahidhojatrahimi
^'💜'^ مادر‌شہید: بابڪ رفت سربازی محل خدمتش رشت بود. در زمان سربازی هرازگاهی خونه نمیومد میگفت:"جای دوستانم ڪه مرخصی رفته ان،موندم" بعدها فهمیدیم‌ڪه به ڪردستان میرفته واونجا لب مرز وداوطلبانه خدمت میڪرده🙂 ♥️🕊 @shahidhojatrahimi
گل‌آرایی مزار سردار دل‌ها، بمناسبت اول فروردین سالروز تولد ایشان❤️🕊 ☀️   @shahidhojatrahimi
~🕊 ^'💜'^ ⚘کوله پشتیش رو گرفتم توی دستم... تا بُغضِ چشمام رو دید: قول دادی بی‌تابی نکنی! مَن هم قول میدهم، زود برگردم... ⚘همیشه‌ قولش قول‌ بود... سه روز از رَفتنِش نگذشت؛ که برگشت... با پِلاکی‌ سوختِه‌...💔 ✍🏻به‌ روایت‌ همسر @shahidhojatrahimi
~🕊 ^'💜'^ با سید آمـدیم مرخصی...خانواده من در یکی از روستاهای اطراف بهبهــان بود. وقتــی رسیــدیم, دیــدم دخترم مریض اســت با هم بردیمش بیمارستانی در بهبهان... انجا شــنیدیم عــده ای بیرون از بیمارســتان در حال شعار دادن علیه انقلاب هستند. سید سـریع دوید و رفت داخل انها. وقتی برگشت پیراهنش پاره و ساعتش شکستــه بود. شهربانی همه را جمع کرد و برد کلانــتری. ما هم رفتیم.پدر ومادر کسی که سید را زده بود امدند برای گرفتن رضایت. سید رضایت داد. انها هم با قسم ما را بردند خانه خودشان. پـدر ضارب سریع برای سید یک لباس و یک ساعت خرید. سید قبول نکرد و به جای ان یک نخ ســوزن خواست. لباسش را همانجا دوخت و برگشــت... بعد از سید بود. از همان مـحله رد می شدم. دیدم روی دیوار نوشتــه بود سید عبدالحـسین ولے پور! ♥️🕊 . 🥀🕊🥀🕊🥀 @shahidhojatrahimi
~🕊 ^'💜'^ ⚘مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: " رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است." آخرین بار ڪہ از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می‌خنـدی؟؟؟ ⚘گفت: مادر! امضای شهادتم رو امروز از امام رضا(ع) گرفتم. بهش گفتم اگه تو بشے من دیگه ڪسی رو ندارم.... مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت: مادر خدا هست... و خدایی که بیش از *حد* کافیست . ♥️ @shahidhojatrahimi
لالا گل بابا.mp3
2.71M
🏴لالا لالا گل بابا 🏴دیگه سقا نمیتونه آب بیاره [🎤🎼] [🏴🕯] [🥁🌱] [😞🕊] @shahidhojatrahimi
من حاضرم مثل علی اکبر امام حسین(علیه السلام) ارباً اربا بشم ولی حجاب ناموس اسلام حفظ بشه.... ❤️ هدیه به روح مطهر شهید @shahidhojatrahimi
~🕊 ^'💜'^ صدای خوبی داشت، در سوریه برای رزمندگان مداحی می‌کرد و از کودکی هم روضه‌های منزل خودمان را می‌خواند، پسرم حرفش این بود که در کنار روضه و گریه باید به فرمایشات ائمه عمل کرد و سوگواری به تنهایی ارزشی نخواهد داشت. مانند دیگر مادران دوست داشتم او را در لباس دامادی ببینم اما انگار او برای این دنیا خلق نشده بود و رفت تا آسمانی شود و به آنجایی که جایگاه واقعی اوست برسد. ♥️🕊 @shahidhojatrahimi
🌱 🌸 ❤️ هرچه به عنوان هديه‌ي عروسي به ما دادند، جمع کرديم کنارهم.. بهم گفت: «ما که اينا رو لازم نداريم. حاضري يه کار خير باهاش بکني؟» گفتم: «مثلا چي؟» گفت: «کمک کنيم به جبهه.» گفتم: «قبول!» بردمشان در مغازه‌ۍ لوازم منزل فروشي. همه‌شان را دادم، ده_پانزده تا کلمن گرفتم.. @shahidhojatrahimi
دوست دارم اگر شهید شوم، پیکری نداشته باشم.🌷 از ادب به دور است که در محضر سیدالشهدا علیه‌السلام با تنی سالم و کفن پوش محشور شوم.✨ و اگر پیکرم برگشت دوست دارم سنگ قبری برایم نگذارند. برایم سخت است که سنگ مزار داشته باشم و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بی نشان باشند. 🌹 @shahidhojatrahimi
صدای تو گوش فلک را پر کرده است ما ملت امام حسینیم....🕊 ما ملت شهادتیم....🌷 @shahidhojatrahimi
🖊 قایقها به گل نشسته بود و دشمن یک نفس روی آن ها آتش می ریخت...رحمان رفت توی آب... قایق اول را که آزاد کرد،عقب عقب توی آب شروع کرد به سمت قایق دوم راه رفتن... گفتم چرا این جوری؟ گفت:نمیخوام قیامت اسمم جزء کسایی باشه که به دشمن پشت کردن! 📎فرماندهٔ گردان خط شکن ابوذر لشگر ۳۳ المهدی | @shahidhojatrahimi
🔰یه برادر بسیجـےاومـده بود پیش چند تا از رفـقا روحانے و سـؤال کرد ادم باید چطـور باشـه تا شهـید بشـه؟ همگے حوالـش دادن به آشیخ صمد که تو حال خودش نشسته بود! آمد و سؤالــش رو پرسید. .. آشیخ صمـد یه نگاه بهـش ڪرد و گفـت:برو بعـدأ بهـت میـگم! برادر بسـیجے چند قدمـی ڪه دور شـدیه خمـپاره زمیـن خورد و شیـخ دوسـت داشتے غـرق خـون روی خاڪ گرم شلمـچه افتـاد و تقریبـأ نصف سرش رفــت! یکے از رفقـاے طـلبه صـداے آن برادر بسیجـی ڪه مےگفت آدم باید چطور باشه تا شهـید بشـه زد گفت برادر بیا.... و اشـاره به آ شیــخ صمد کرد و گفت آدم باید اینجورے باشـه تا بشه!🌹 شیخ صمد مرادی @shahidhojatrahimi
همسر گرامی شهید: دلم که می گیرد سر مزار احسان می روم و برایش گل می برم. گل رز و مریم یا اگر باشد گل نرگس که خیلی دوست داشت. قرار بود وقتی بچه ما به دنیا آمد برایم یک دسته گل بزرگ رز و مریم بیاورد. بی معرفتی کرد به جایش من هر هفته گل می برم.💕🥺 شهید @shahidhojatrahimi
همسر گرامی شهید: دلم که می گیرد سر مزار احسان می روم و برایش گل می برم. گل رز و مریم یا اگر باشد گل نرگس که خیلی دوست داشت. قرار بود وقتی بچه ما به دنیا آمد برایم یک دسته گل بزرگ رز و مریم بیاورد. بی معرفتی کرد به جایش من هر هفته گل می برم.💕🥺 شهید 🌼 @shahidhojatrahimi