❀شهیدحجت الله رحیمی❀
برای #اطرافیانش گره گشا بود
و اگه کسی دچار مشکلی می شد، حجت برای رفع مشکل طرف حتما اقدام می کرد
با این روحیه ای که داشت همه جذبش می شدند 👌
خودش مجرد بود اما برای ازدواج بچه های هیئت کمک مالی #زیاد می کرد.
برای هیئت هر کاری می کرد.
از جمع کردن بچه ها گرفته تا طراحی و چاپ بنر و.. خلاصه هر کار که زمین بود، توسط پسرم حجت #انجام می شد🌷🍃
#شهید_حجت_اصغری
#شهید_مدافع_حرم
@Shahidhojatrahimi
☘•☘°
🌱| داشتم ساختمون می ساختم، روزی بهم سر زد و گفت : فلانی چه خبر ؟ |😊|
گفتم : کارگر و حمّالی! |🔨😒|
حجت گفت : خیلی خوبه، پیامبر به دستان کارگران بوسه می زد👌
من هم به شوخی دستم رو دراز کردم و گفتم : بیا این هم دست کارگر ببوس! |😌|
حجت سریع خم شد و شروع به بوسیدن کرد!😳
من ناراحت شدم و گفتم : چرا این ادا و اتفارها رو در میاری⁉️
دستم رو کشیدم و گفتم : بس کن |😒|
گفت : مگه من از پیامبر بهترم که این کار رو نکنم ؟ |☺️|
این اواخر حجت برای کشتن نفسش کارایی می کرد که خیلی ها فهمِ درک اون رو نداشتن
الان که نیست همه فهمیده اند که او نه اهل ریا بوده و نه خود نمایی |😓|
حجت در حال مبارزه با نفس در جهاد اکبر بود
او با خلوص نیت کار می کرد و ما همه غافل بودیم! |😞✋| |🌱
#شهید_حجت_اصغری
#باب_الجواد..🌺🍃
🔹همیشه تو سفر #مشهد، دوست داشت موقع ورود به حـرم #امام_رضا عليهالسلام از ورودى "باب الجـواد" وارد بشه، هتـل🏢 ما داخل خیـابان نـواب بود، اگه میخواستیم از #باب_الجواد بریم داخل، باید مسافت زیادی را میرفتیم.
🔸موقع رفتن که میشد، میگفت: من دور میزنم↪️ از ورودی باب الجـواد میام داخل ، هرکس دوست داشت میتونه با من بیاد👥 تقریباً همه ی #بچهها همراهش میرفتند.
🔹قبل وارد شدن به #حرم میگفت:
بریم #وضو بگیریم وبعد وارد بشیم،
بچهها شاکی میشدند که هوا سرده❄️
ما تو هتل وضـو گرفتیم، امّا میگفت:
این وضو را به #نیت امام جـواد(ع) بگیرید.
🔸وقتی وارد میشدیم، مقید بود #زیارت_عاشورا بخونـه، مُهر، تسبیح و زیارت عاشورا، تنهـا توشههایی بود که #همیشـه میشد تو لباسِ آقا حجت🌷 پیدا کرد.
راوی: دوست شهید
#شهید_حجت_اصغری
#شهید_مدافع_حرم
@shahidhojatrahimi