❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🔰شهید محمدحسین یوسفالهی که بود که سردار سلیمانی گفت «دوست دارم مرا پس از مرگ در کنار او به خاک بسپ
#خاطرات_شهدا 🌷
💠ما در این عملیات پیروز می شویم
🔰به نقل از شهید سلیمانی
🌷 یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.
🌷خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چند تا عملیات انجام دادیم اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد. گفت: برای چی؟ گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم.
🌷گفتم: حسین دیوانه شدهای. در عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکنه واز همه سختتر است. موفق میشویم!
🌷حسین خندهای کرد و با همان تکهکلام همیشگیاش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم.
میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی، چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.
🌷گفتم: یعنی چه از کجا میگویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب(س).
🌷دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما در این عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم.
هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود.
🌷همان طور که گفتم همیشه به حرفی که میزد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود. و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#شهید_حسین_یوسف_اللهی
شادی روحشان صلوات
@shahidhojatrahimi
#عاشق_شهید_همت_بود.
🔸یکبار در جلسه خواهران #بسیج، دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند او هم همان طرف👤 اما چند صندلی آن طرف تر نشسته است طوری که در #مقابل خواهران نباشد❌ و چهره در چهره نباشند.
🔹می گفت: نمیخوام رودرروی #خانمها باشم. طوری مینشینم که عکس #شهید_همت هم در مقابلم باشه.
⭕️ #حاج_قاسم میگفت: این شهید منو یاد حاج همت🌷 می انداخت.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
@shahidhojatrahimi
★میریزد از ین غــ💔ـم
✩عرق #شرم ز رویم
✩دیگـر چه بگویم⁉️ که
★شکسته ست سبویم
★ای کاش که بر
✩آتش جان خاک بریزند
✩با #گریه نشد از غم او
★دست بشویم😔
★حرفی نزد از ماندن👤 و
✩بستم #چمدان را
✩انگار خبر داشت که
★دلبسته💞 اویم
★بعد از #تو مرا هر نفسی
✩آه کشنده ست😢
✩ #مرگست که آغوش
★گشودست به رویم
#علی_مقیمی✍
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#شبتون_شهدایی 🌙
@shahidhojatrahimi
★یک تکه ابر☁️ بودیم
🌟بر سینۀ #آسمان
★یک ابر خستۀ سرد
🌟یک ابرِ پر ز باران🌧
★خورشید گرممان کرد
🌟باران شدیم، #چکیدیم
★ما قطره قطره بر خاک
🌟از آسمان رسیدیم🕊
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#شهید_شهروز_مظفری_نیا
#شبتون_شهدایی 🌙
@shahidhojatrahimi
یهو میومد میگفت "چرا شماها بیکارید"⁉️
میگفتیم "حاجی! نمیبینی اسلحه دستمونه؟! یا ماموریت هستیم و مشغولیم؟!"
میگفت "نه .. بیکار نباش! زبونت به ذکر خدا بچرخه پسر ..📿 همینطور که نشستی، هرکاری که میکنی ذکر هم بگو"..
وقتی هم کنار فرودگاه بغداد زدنش تو ماشینش کتاب دعا و قرآنش بود ..💔
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
@Shahidhojatrahimi
یهو میومد میگفت "چرا شماها بیکارید"⁉️
میگفتیم "حاجی! نمیبینی اسلحه دستمونه؟! یا ماموریت هستیم و مشغولیم؟!"
میگفت "نه .. بیکار نباش! زبونت به ذکر خدا بچرخه پسر ..📿 همینطور که نشستی، هرکاری که میکنی ذکر هم بگو"..
وقتی هم کنار فرودگاه بغداد زدنش تو ماشینش کتاب دعا و قرآنش بود ..💔
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
@shahidhojatrahimi
مستقیم از سوریه آمد ؛
خواست فوری
برویم به روستای پدریاش
پدرش را بُرد حمام و بعد
شروع کرد به بوسیدنش😘
گفت: همهٔ خستگیها از تنم بیرون رفت؛☺️
زیارت دلچسبی بود ...
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
@Shahidhojatrahimi
🌙💥🌙💥🌙
🔷قسمت این بود که من با #تو معاصر باشم تا در این قصهی پر حادثه حاضر باشم
🔷تو پری باشی و تا آن #سوی دریا🌊 بروی من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی🌷
#شهید_ابومهدی_المهندس 🌷
#شبتون_شهدایی🌙
@Shahidhojatrahimi