فرمانده بود
امابرای گرفتن غذامث بقیه رزمنده هاتوی صف می ایستاد
سرصف غذاهم جلویی هابه احترامش کنارمی رفتند
می خواستنداوزودترغذاش روبگیره
اوهم عصبانی می شد
ول می کرد ومی رفت
نوبتش هم که می رسید
آشپزهاغذای بهتربراش می ریختند
اوهم متوجه می شدومی دادبه پشت سریش...
#شهید_محمود_کاوه
@shahidhojatrahimi
•﷽•
شهردار که بود به کارگزینی گفته بود؛
از حقوقش بگذارند روی پول کارگرها...
بی سرو صدا، طوری که خودشان نفهمند!
#شهید_محمود_کاوه🌱
@shahidhojatrahimi
📝فرازی از #وصیتنامه
🔹دشمن باید بداند و این #تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه انقلاب #طرحریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد.
🔸آینده جنگ ☄هم کاملاً روشن است که #پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون #شهیدانمان هدر رود.
#شهید_محمود_کاوه🌷
@shahidhojatrahimi
#مقام_معظم_رهبری:
شہيدمحمود کاوه جزءعناصر کم نظیری بود
که من او را در صدد خودسازی یافتم.حقیقتا اهل خودسازی بود.
هم خودسازی معنوی، اخلاقی وتقوائی و هم خودسازی رزمی.
#شهید_محمود_کاوه
@shahidhojatrahimi
همیشه به نیروها و رزمندهها میگفت قبل از خواب زمزمه کنیم :
"اَللَّهُمَّ اغفِرلِيَ الذُّنُوبَ الَّتي تُحرِمُنيَ الحُسَین"
خدایا گناهانی را ڪه مرا از امام حسین (ع) محروم میکند، ببخش...!
#شهید_محمود_کاوه
#شبتون_شهیدایی
@shahidhojatrahimi
#شهیدانه🍃
فرمانده بود امـا . ..
برای گرفتن غذا مثل بقیه رزمنده ها
توی صفمی ایستاد
۔ ۔ ۔
سر صف غذاهم جلویی ها به احترامش
کنارمی رفتند ،می خواستند او
زود تر غذایش رابگیرد،
اوهم عصبانی مے شد
رهامیکرد و میرفت...
.نوبتشهم که می رسید،
آشپز ها غذای بهتر برایش می ریختند
او هم متوجه میشد و میداد به پشت سرش..
#شهید_محمود_کاوه
@shahidhojatrahimi
فرمانده بود
امابرای گرفتن غذامث بقیه رزمنده هاتوی صف می ایستاد
سرصف غذاهم جلویی هابه احترامش کنارمی رفتند
می خواستنداوزودترغذاش روبگیره
اوهم عصبانی می شد
ول می کرد ومی رفت
نوبتش هم که می رسید
آشپزهاغذای بهتربراش می ریختند
اوهم متوجه می شدومی دادبه پشت سریش...
#شهید_محمود_کاوه
@shahidhojatrahimi
ندیدم بگذارد کسی لباسش را بشوید.
علی قمی این کار را کرد.ولی #محمود سریع تلافی کرد رفت لباس علی را شست گفت
"بار آخرت باشد به حرفم گوش نمی کنی آ."
وقت غذا هم می رفت توی صف،پشت سر بچه ها می ایستاد غذا می گرفت.
اگر آشپز می شناختش می خواست غذایش را چرب تر کند غذای نفر قبلی یا بعدی را برمی داشت،می گفت
"تا تو باشی دیگر پارتی بازی نکنی."
#شهید_محمود_کاوه
گونی بزرگی رو گذاشته بود روی دوشش
و تو سنگرها جیره پخش میکرد!
بچهها باهاش شوخی میکردن
-اخوی دیر اومدی!
-برادر میخوای بکشیمون از گشنگی؟
-عزیز جان! حالا دیگه اول میری
سنگر فرماندهی برا خود شیرینی دیگه...
گونی بزرگ بود و سر اون بنده خدا پایین
کارش که تموم شد...
گونی رو گذاشت زمین...همه شناختنش!
#شهید_محمود_کاوه