۞﷽۞
۰•●✺ عِشْـــــقْ نِــوِشْتْ✺●•۰
❣پندنامه شهدا
⚜قسمت #یازدهم
#رفاقت_تا_خدا
کانال شهید
■حجٺ الله رحیمے■
💙 @Shahidhojatrahimi
🕊 زنــدگــے نــامــه و خــاطــرات 🕊
♥️ #شــهیــد_ابــراهیــم_هادے ♥️
🌷 قــســمــت #یازدهمــ📖
🍃 @shahidhojatrahimi
❂◆◈○•--------------------
❂○° #سلام_بر_ابراهیم °○❂
🔻 قسمت #یازدهم
🍀 زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار " #شهید_ابراهیم_هادی "
✅ کشتی (روایان: برادران شهید)
💥 هنوز مدتی از حضور ابراهیم در ورزش باستانی نگذشته بود که به توصیهی دوستان و شخص حاجحسن، به سراغ کشتی رفت. او در باشگاه ابومسلم در اطراف میدان خراسان ثبت نام کرد. اوکار خود را با وزن 53 کلیو آغاز کرد.
آقایان گودرزی و محمدی، مربیان خوب ابراهیم در آن دوران بودند. آقای محمدی، ابراهیم را به خاطر اخلاق و رفتارش خیلی دوست داشت. آقای گودرزی خیلی خوب فنون کشتی را به ابراهیم میآموخت. همیشه میگفت: «این پسر خیلی آرومه، اما تو کشتی وقتی زیر میگیره، چون قدبلند و دستای کشیده و قوی داره مثل پلنگ حمله میکنه و تا امتیاز نگیره ولکن نیست. برای همین اسم ابراهیم رو گذاشته بود پلنگ خفته.»
بارها میگفت: «یه روز، این پسر رو تو مسابقات جهانی میبینید، مطمئن باشید!»
سالهای اول دههی 50 در مسابقات قهرمانی نوجوانان تهران شرکت کرد. ابراهیم همهی حریفان را با اقتدار شکست داد. او در حالی که 15 سال بیشتر نداشت برای مسابقات کشوری انتخاب شد. مسابقات در روزهای اول آبان برگزار میشد ولی ابراهیم در این مسابقات شرکت نکرد! مربیها خیلی از دست او ناراحت شدند. بعدها فهمیدیم مسابقات در حضور ولیعهد برگزار میشد و جوایز هم توسط او اهداء شده. برای همین ابراهیم در مسابقات شرکت نکرده بود.
سال بعد ابراهیم در مسابقات قهرمانی آموزشگاهها شرکت کرد و قهرمان شد. همان سال در وزن 62 کیلو در قهرمانی باشگاههای تهران شرکت کرد. در سال بعد از آن در مسابقات قهرمانی آموزشگاهها وقتی دید دوست صمیمیخودش در وزن او، یعنی 68 کیلو شرکت کرده، ابراهیم یک وزن بالاتر رفت و در 74 کیلو شرکت کرد. در آن سال درخشش ابراهیم خیرهکننده بود و جوان 18 ساله، قهرمان 74 کیلو آموزشگاهها شد. تبحر خاص ابراهیم در فن لنگ و استفادهی به موقع و صحیح از دستان قوی و بلند خود باعث شده بود که به کشتیگیری تمام عیار تبدیل شود.
💥 صبح زود ابراهیم با وسائل کشتی از خانه بیرون رفت. من و برادرم هم، راه افتادیم. هر جائی میرفت دنبالش بودیم! تا اینکه داخل سالنِ هفت تیرِ فعلی رفت. ما هم رفتیم توی سالن و بین تماشاگرها نشستیم. سالن شلوغ بود. ساعتی بعد مسابقات کشتی آغاز شد. آن روز ابراهیم چند کشتی گرفت و همه را پیروز شد. تا اینکه یکدفعه نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشاگرها تشویقش میکردیم. با عصبانیت به سمت ما آمد.
گفت: «چرا اومدید اینجا!؟»
گفتیم: «هیچی، دنبالت اومدیم ببینیم کجا میری.»
بعد گفت: «یعنی چی؟! اینجا جای شما نیست. زود باشین بریم خونه.»
با تعجب گفتم: «مگه چی شده!؟»
جواب داد: «نباید اینجا بمونین، پاشین، پاشین بریم خونه.»
همینطور که حرف میزد بلندگو اعلام کرد: کشتی نیمهنهائی وزن 74 کیلو آقایان هادی و تهرانی.
ابراهیم نگاهی به سمت تشک انداخت و نگاهی به سمت ما. چند لحظه سکوت کرد و رفت سمت تشک. ما هم حسابی داد میزدیم و تشویقش میکردیم.
مربی ابراهیم مرتب داد میزد و میگفت که چه کاری بکن. ولی ابراهیم فقط دفاع میکرد. نیمنگاهی هم به ما میانداخت. مربی که خیلی عصبانی شده بود داد زد: ابرام چرا کشتی نمیگیری؟ بزن دیگه.
ابراهیم هم با یک فن زیبا، حریف را از روی زمین بلند کرد. بعد هم یک دور چرخید و او را محکم به تشک کوبید. هنوز کشتی تمام نشده بود که از جا بلند شد و از تشک خارج شد.
آن روز از دست ما خیلی عصبانی بود. فکر کردم از اینکه تعقیبش کردیم ناراحت شده. وقتی در راه برگشت صحبت میکردیم، گفت: «آدم باید ورزش را برای قوی شدن انجام بده، نه قهرمان شدن.»
من هم اگه تو مسابقات شرکت میکنم، میخوام فنون مختلف رو یاد بگیرم. هدف دیگهای هم ندارم.
گفتم: «مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟!»
بعد از چند لحظه سکوت گفت: «هر کس ظرفیت مشهور شدن رو نداره. از مشهور شدن مهمتر، اینه که آدم بشیم.»
آن روز ابراهیم به فینال رسید؛ اما قبل از مسابقهی نهائی، همراه ما به خانه برگشت! او عملاً ثابت کرد که رتبه و مقام برایش اهمیت ندارد. ابراهیم همیشه جملهی معروف امام راحل را میگفت: «ورزش نباید هدف زندگی شود.»
🍃 پایان قسمت یازدهم 🍃🌹🍃
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا امام زمان (عج) ، سلامتی رهبر معظم انقلاب و همچنین شادی روح امام (ره) و ارواح طیبه شهدا صلوات.
🍃 @shahidhojatrahimi