🌺بسم رب الشهداء🌺
ختم صلوات امروز
به نیت
❤️شهیدمیثم نجفی❤️
سهم شمایک صلوات😊
قبول باشه😅😍
❣ @shahidhojatrahimi ❣
🌹روز #پنجشنبه به نام #حضرت_امام_حسن_عسکرى علیه السّلام است. زیارت آن حضرت :
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
┏━━━🍃🍂━━━┓
@shahidhojatrahimi
┗━━━🍂🍃━━━┛
4_5992229111706157804.mp3
4.08M
🎙دعای روز #پنجشنبه
#لحنعربی
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
@shahidhojatrahimi
📎بیایید دلها را راهی کربلای جبهه ها کنیم ...
🏳 زیارت "شهــــــداء"
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
📎هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات..
@Shahidhojatrahimi
🌹طرح روزانه انس با قرآن🌹
💟 #صفحه_۴۳
👈هر روز یک صفحه از قران کریم
به نیابت از تمام شهدا و شهیدحجت الله رحیمےهدیه به حضرت زهراعلیهاالسلام
@shahidhojatrahimi
🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆
🌺حکم #خون_دماغ_شدن_در_نماز 🌺
📤پرسش
آیا اگر موقع نماز از بینی خون بیاید، نماز باطل است؟
مرجع: مکارم شیرازی.
📤پاسخ:
از نظر آیت الله مکارم شیرازی اگر خون دماغ شوید و ظاهر دست یا صورتتان بیشتر از یک درهم ( یک دو ریالی یا یک بند انگشت) خونی شود، نمازتان باطل می شود و باید دوباره نماز را بخوانید.
اما اگر کمتر از یک درهم خونی شد، چون این مقدار خون در نماز بخشیده شده، لذا نمازتان صحیح است.
نظر مراجع نسبت به خون دماغ شدن در نماز:👇
✍آیه الله امام خمینی : اگر خون به ظاهر صورت، دست، بدن یا لباس برسد، بنابر احتیاط واجب نماز را دوباره بخوانید.
✍آیات عظام: گلپایگانی و صافی :اگر خون بیشتر از حد متعارف به اطراف، نرسد، نماز صحیح است اگر چه احتیاط مستحب است که با آن خون نماز نخوانید.
✍آیات عظام فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی : اگر خون کمتر از درهم باشد، نماز صحیح است.
✍آیه الله بهجت : نماز با آن خون صحیح نیست، مگر اینکه مجبور باشد با همین لباس و بدن نماز بخواند یا برایش آب کشیدن صورت یا تعویض لباس سخت باشد .[1]
✍آیه الله خامنه ای: اگر می تواند از خروج خون جلوگيرى کند، باید جلوگيرى نمايد و در غیر اینصورت چنانچه وقت نماز تنگ نباشد، نماز را بشكند و تطهير نمايد ولى اگر وقت تنگ باشد، مىتواند با همان حال نماز بخواند.[2]
📚منبع:
۱. توضیح المسائل مراجع، ص 470 .
۲. هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی خامنه ای.
🔸" حدیـــــث🌸🍃
رسول اكرم صلى اللہ عليہ و آلہ :
مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّہ و َاليَومِ الآخِر فَليَفِ اِذا وَعَدَ؛
هر كس بہ خدا و روز قيامت ايمان دارد، هرگاہ وعدہ مى دهد بايد وفا كند.
📚كافى(ط-الاسلامیه) ج۲، ص۳۶۴، ح۲
@shahidhojatrahimi
🔰به همراه مولایم با سپاهی از #شهیدان رجعت خواهم کرد
✳️جمله ای که بر مزار #یادمان شهید ذوالفقاری
نقش بسته است.
🌸یک روز به همراهِ خودِ آقایم
🌸با شور و صفا به محضر مولایم
🌺از کرب و بلا محوِ تماشای خدا
🌺با لشکرِ خوبِ #شهدا می آیم
🍁یادمان: قطعه ۲۶ - ردیف ۱ - شماره ۲۵
در جوار مزار یادبود #شهید_ابراهیم_هادی
🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🆔 @shahidhojatrahimi
💠صاحب ما کجایی؟
( ﺷﻔﺎﻯ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﻭ ﻣﺤﺪﺙ ﺑﺰﺭﮒ، ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﻋﻴﺴﻰ ﺍﺭﺑﻠﻰ،)
💠ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺘﺎﺏ #ﻛﺸﻒ_ﺍﻟﻐﻤﻪ ﻧﻘﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ:
💠ﺳﻴﺪ ﺑﺎﻗﻰ ﺑﻦ ﻋﻄﻮﻩ، ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ:
💠ﭘﺪﺭﻡ (ﻋﻄﻮﻩ) ﺩﺭ ﻣﺬﻫﺐ ﺯﻳﺪﻯ ﺑﻮﺩ، ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺷﺪ، ﻭ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺍﻭ ﻃﻮﻝ ﻛﺸﻴﺪ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﭘﺰﺷﻜﺎﻥ ﻋﺼﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﻋﺎﺟﺰ ﺷﺪﻧﺪ، ﻣﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﻴﻌﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺍﻣﺎﻣﻰ، ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ، ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﻝ ﺧﻮﺷﻰ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻭ ﻣﻜﺮﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﻰ ﮔﻔﺖ: (ﻣﻦ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮﻡ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺷﻤﺎ (ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﻯ (ﻋﺞ) ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ).
💠ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺷﺒﻰ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﺎﺀ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻳﻜﺠﺎ ﺟﻤﻊ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﻛﻪ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ: ﭘﺪﺭﻡ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ: (ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﺎﺑﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ) ﻣﺎ ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺏ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﭘﺮﻳﺪﻳﻢ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﻭﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻧﮕﺮﻳﺴﺘﻴﻢ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﻳﺪﻳﻢ، ﺑﺮﮔﺸﺘﻴﻢ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﭘﺮﺳﻴﺪﻳﻢ، ﺟﺮﻳﺎﻥ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟
💠ﮔﻔﺖ: ﺷﺨﺼﻰ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﻋﻄﻮﻩ! ﮔﻔﺘﻢ: ﺗﻮ ﻛﻴﺴﺘﻰ؟ ﮔﻔﺖ: (ﻣﻦ ﺻﺎﺣﺐ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍﺷﻔﺎ ﺩﻫﻢ)، ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺖ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﻠﻰ ﺑﻴﻤﺎﺭﻳﻢ ﺑﺮ ﻃﺮﻑ ﺷﺪ ﻭ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﺳﻠﺎﻣﺘﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻳﺎﻓﺘﻢ.
📚ﺍﺛﺒﺎﻩ ﺍﻟﻬﺪﺍﻩ، ﺝ 7، ﺹ 354
📚ﻧﺠﻢ ﺍﻟﺜﺎﻗﺐ، ﻁ ﺟﺪﻳﺪ، ﺹ 329
🌺امام علی علیه السلام:
🍃ألا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم عَلَی دینِهِ وَ لَم یَقسُ قَلبُهُ لِطولِ أمَدِ غَیبَةِ إمامِهِ فَهو مَعی فی دَرَجَتی یَومَ القیامَة
🍃بدانید آنان که در زمان غیبت حجت خدا در دین خود ثابت مانده و به خاطر طول مدت غیبت منکرش نشوند، روز قیامت با من هم درجه خواهند بود.
📚بحارالانوار(ط-بیروت) ج51 ص109
👳👳 https://eitaa.com/shahidhojatrahimi
💠خواهر بزرگوار شهید محمدرضا دهقان امیری :
🌷محمدرضا همیشه یاد کوثر خانم بود.
می گفت: "آقا محمودرضا یه رقیه ی کوچولو داره..."
چقدر گاهی دلتنگ بود برای زیارت مزار آقا محمودرضا. اما دستش نمی رسید.
محمدرضا دست دراز کرد و دست های آقا رسول و حسین آقای نصرتی رو گرفت...
گاهی فکر می کنم نفر بعدی که دستش برسه به دستهای محمدرضا کیه؟!
🆔 @shahidhojatrahimi
🌷 #شهید_غلامرضا_رهبر
🔰گزارشگر #صدا و #سیما
🍃ولادت : ۱۳۳۶/۵/۱۵ - آبادان
🍂شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ - شلمچه، #عملیات_کربلای۵
🌸شهيد رهبر از سال ۱۳۵۸ فعاليت خود را در صدا و سيماي مركز #آبادان و #راديو نفت آغاز كرد و در پست مدير خبر راديو آبادان و نماينده صدا و سيما در #قرارگاه_خاتم_الانبيا در مناطق عملياتي جنوب و غرب كشور شروع به انعكاس پيروزهاي #رزمندگان_اسلام نمود.
🌺صدای عجیبی داشت، همیشه هم در گزارش هایش آیه ای از #قرآن می خواند.
🌼روایت های او از سالهای دفاع ، حضور او در #خط_مقدم با میکروفنی که همیشه در دست داشت ، موجب بلوغ و رشد سبک و تفکری به نام "خون نگاران" شد.
🆔 @shahidhojatrahimi
💠 فرزندان عزیز جهادی ام...
امام خمینی(ره):
فرزندان عزیز جهادي ام! به تنها چیزي که باید فکر کنید به استواري پایه هاي اسلام ناب محمدي - صلی االله علیه و آله و سلم - است. اسلامی که غرب و در رأس آن آمریکاي جهانخوار و شرق در رأس آن شوروي جنایتکار را به خاك مذلت خواهد نشاند.اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقراي جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایه داران و پول پرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بی بهره بوده اند و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیله گر و قدرت مداران بازیگر و مقدس نمایان بی هنرند.
#امام_خمینی
صحیفه نور ج21 صفحه59
پیام به سمینار مسؤولین و اعضاي شوراي مرکزي جهاد سازندگی 1367/9/14
#سید_روح_الله_موسوی_خمینی
👥
https://eitaa.com/shahidhojatrahimi
🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🌷
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
شـھید شدن دل مےخواهد
دلے آنقدر قوے که بتواند بریده شود
ازهمه تعلقات
دلے که آرام له شود زیر پایت
به وقت بریدن و رفتن
و شـھدا "دلدارِ بـے دل" بودند !
🌷محمودرضا ۴ سال بود که ازدواح کرده بود
اما ،از زندگی و خانواده، از همه چیز صرف نظر کرد و رفت .!!
محمودرضا آرمانی داشت و همه چیز را آگاهانه فدای آن آرمان کرد و فدا کردن همه چیز به خاطر آرمان اسلام و در راه خدا، تأسی صحیح به سیدالشهداء(ع) است.
🆔 @shahidhojatrahimi
دخترها هم شهید می شوند...
خواهرم
تو
ماندی
که
دفاع
کنی
از آنچه که شهدا برایش خون دادند
#حجاب خون بهای #شهدا🌷
🆔 @shahidhojatrahimi
ڪانال شهید حجت الله رحیمی🍃👆
🌷 #شهید_عباس_آسمیه
🍃ولادت : ۶۸/۴/۱۰ - البرز
🍂شهادت : ۹۴/۱۰/۲۱ - خانطومان سوریه
🍁آرامگاه : به وسعت قلبهای عاشق
🌸عباس نیمی از #حقوق ماهانهاش را صرف #امور_خیریه میکرد.
🌺او بخشی از حقوقش را به دو خانوادهای میداد که یکی شان بیمار #سرطانی و دیگری بچه #یتیم داشتند.
🌼در طول ماه شاید ۲۰ روزش را روزه میگرفت و غذایی که محل کارش به او میدادند، به خانوادههای #نیازمند میداد.
🆔 @shahidhojatrahimi
🌷| #ناراحت_بود
از نگاه غم بارش می شد این رو #فهمید😞
درد دلش باز شده بود
نیمه های شب ، #قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد 📿 غصه #می_خورد😭
با این حال، حاضر نبود روی #حرف امام حرفی بزنه❌
#امام دوست نداشت به او آسیبی برسه
🚐.... زود خودم رو #رساندم خط🎌
شاد و سرحال بود😅
بین #رزمنده_ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند.
بلاخره امام راضی #شده بود که به جبهه برگردد.✌️ |🌷
#شهید_مرتضی_اکبری
#بزرگ_مردان_کوچک
🆔 @shahidhojatrahimi
﷽
#رمان_دختر_شینا
#زندگے_نامه
همسر شهید ابراهیمی هژبر
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_نهم
🔹🌺🔹🌹
قلبم تالاپ تلوپ می کرد و نفسم بند اومده بود...
_/\|/\❤️
🌷 صمد که صدام را شنیده بود، از وسطِ دریچه خم شد توی اتاق.
صورتش را دیدم. با تعجب داشت نگام می کرد
💓 تصویرِ اون نگاه و اون چهره مهربون تپش قلبم را بیشتر کرد....
اشاره کردم به بقچه. خندید و با شادی بقچه را بالا کشید.
🎊🎉 دوستانِ صمد روی پشت بام دست می زدن و پا می کوبیدن. بعد هم پایین اومدن و رفتن توی اون یکی اتاق که مردها نشسته بودن.
بعد از شام، خانواده ها درباره مراسمِ عقد و عروسی صحبت کردن.💍
🌺 فردای اون روز مادرِ صمد به خونمون اومد و ما رو برای ناهار دعوت کرد. مادرم منو صدا کرد و گفت: «قدم جان! برو و به خواهرها و زن داداش هایت بگو فردا گَلین خانم همه شان را دعوت کرده.»
🔹چادرم را سرکردم و به طرفِ خونه خواهرم راه افتادم. سرِ کوچه "صمد" را دیدم. یک سبد روی دوشش بود. تا من را دید، انگار دنیا را به او داده باشند، خندید و ایستاد و سبد را زمین گذاشت و گفت: «سلام.» 😊✋
💥 برای اولین بار جوابِ سلامش رو دادم؛ اما انگار گناهِ بزرگی انجام داده بودم، تمامِ تنم می لرزید. مثل همیشه پا گذاشتم به فرار...
🔹 خواهرم توی حیاط بود. پیغام را به او دادم و گفتم: «به خواهرها و زن داداش ها هم بگو.»
🔶 بعد دو تا پا داشتم و دو تا هم قرض کردم و دویدم. می دانستم "صمد" الان توی کوچه ها دنبالم می گرده. می خواستم تا پیدام نکرده، یک جوری گم و گور بشم.
❇️ بین راه داییم رو دیدم. اشاره کردم نگه دارد. بنده خدا ایستاد و گفت: «چی شده قدم؟! چرا رنگت پریده؟!»
گفتم: «چیزی نیست. عجله دارم، می خواهم برم خونه.»
دایی خم شد و درِ ماشین را باز کرد و گفت: «پس بیا برسونمت.»
🚗 از خدا خواسته ام شد و سوار شدم. از پیچِ کوچه که گذشتیم، از توی آینه بغل ماشین، "صمد" را دیدم که سرِ کوچه ایستاده و با تعجب به ما نگاه می کرد‼️
مهمان بازی های بین دو خانواده شروع شده بود.
🌟 چند ماه بعد، پدرم گوسفندی خرید. نذری داشت که می خواست ادا کند. مادرم خانواده صمد را هم دعوت کرد.
🚎 صبحِ زود سوارِ مینی بوسی شدیم، که پدرم کرایه کرده بود، گوسفند را توی صندوق عقبِ مینی بوس گذاشتیم تا برویم امامزاده ای که کمی دورتر، بالای کوه بود. 🐑
ماشین به کُندی از سینه کشِ کوه بالا می رفت.
راننده گفت: «ماشین نمی کِشد. بهتر است چند نفر پیاده شوند.»
🔷 من و خواهرها و زن برادر هایم پیاده شدیم. صمد هم پشت سرِ ما دوید. خیلی دوست داشت در این فرصت با من حرف بزند، امّا من یا جلو می افتادم و یا می رفتم وسطِ خواهرهام می ایستادم و با زن برادرهام صحبت می کردم. 🚫
آه از نهادِ صمد درآمده بود...
🕌 بالاخره به امامزاده رسیدیم. گوسفند رو قربانی کردن و چندنفری گوشتش را جدا و بین مردمی که اون حوالی بودن تقسیم کردن.
قسمتی را هم برداشتن برای ناهار، و آبگوشتی بار گذاشتن.🍜
🌳 نزدیکِ امامزاده، باغِ کوچکی بود که وقف شده بود. چندنفری رفتیم توی باغ. با دیدن آلبالوهای قرمز روی درخت ها با خوشحالی گفتم: «آخ جون، آلبالو!» صمد رفت و مشغولِ چیدنِ آلبالو شد.🍒
🔸 چند بار صدام کرد برم کمکش؛ امّا هر بار خودم را سرگرمِ کاری کردم. خواهر و زن برادرم که این وضع را دیدن، رفتن به کمکش.
💝 صمد مقداری آلبالو چیده بود و داده بود به خواهرم و گفته بود: «این ها را بده به قدم. اون که از من فرار می کنه. این ها را برای اون چیدم. خودش گفت خیلی آلبالو دوست داره.»
⭕️ تا عصر یک بار هم خودم رو نزدیکِ صمد آفتابی نکردم.
🔹 بعد از اون، صمد کمتر به مرخصی میومد. مادرش می گفت: «مرخصی هاش تمام شده.» گاهی پنج شنبه و جمعه می آمد و سری هم به خونه ما می زد.
🎁 امّا برادرش، ستار، خیلی تندتند به سراغ ما میومد. هر بار هم چیزی هدیه میاورد.
یک بار یک جفت گوشواره طلا برام آورد. خیلی قشنگ بود و بعدها معلوم شد پولِ زیادی بابتش داده. 💵
⌚️یک بار هم یک ساعت مچی آورد.
پدرم وقتی ساعت را دید، گفت: «دستش درد نکنه. مواظبش باش. ساعتِ گرون قیمتیه. اصلِ ژاپنه.»
نویسنده؛ #بهناز_ضرابی_زاده
✍ ادامه دارد ...
@shahidhojatrahimi
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
4_5899870787808002507.mp3
16.47M
دعای کمیل باصدای سیدمهدی میرداماد
هدیه به همه ی شهداوشهیدحجت الله رحیمی
@Shahidhojatrahimi
🔰 فضیلت شب جمعه
❤️ امام باقر علیه السلام:
💠 خداوند هرشب جمعه تا صبح از عرش ندا میدهد:
💎 آیا بنده مؤمنی نیست که قبل از طلوع فجر مرا برای دنیا و آخرتش بخواند ، تاجوابش دهم؟
💎آیا بنده مؤمنی نیست که ازگناهانش توبه کند تا توبه او را بپذیرم؟
💎 آیا بنده مؤمنی نیست که ازنظر روزی درتنگنا باشد و ازمن درخواست افزایش کند تا رزقش را زیاد کنم؟
💎 آیا مؤمن بیماری نیست که شفای خود را بخواهد ، تا شفایش دهم؟
📕وسائل الشیعه/ج۵/ص۷۳
@shahidhojatrahimi🌸🌹