eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.6هزار عکس
12.7هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ای از حمید آقا❣ همیشه میگفت و لاتجسسو....میگفت در زندگی مردم تجسس نکنید تا بعد با شناخت نادرست به آبروی فرد لطمه بزنید...باید مراقب باشیم @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله محمد علی جاودان (حفظه الله) : اگر انسان دست به دامان امام زمان (عج) بشود، می تواند : ۱- چشمش را کنترل کند؛ ۲- تا آخر راه بماند؛ ۳- وسط راه رها نکند؛ ۴- دیگر نلغزد و ۵- گناهان را ترک کند... @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
:) هروقت‌دیدےراه‌ندارے؛ چنددقیقہ پشت‌دربنشین‌خدادررابازمیکند } @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار سلیمانی: نگین انگشتری من از شیشه‌های حرم امام رضاست که از انفجار [۳۰خرداد۷۳] به‌جای مانده... فردا حرف درنیاورید که زمرد دستش است... 🍃🌸🍃 @shahidhojatrahimi
بِــ ربّ الشهداء❤️ـــسمِ والصدیقین. 🕊 •براے تـشـییع جـنـازھــ امـ😓 خـواهـشــ مـےڪنـم🌿• •هـمـہ خـانـم هـا👱🏻‍♀ با چادر باشند.☝️🏻• @shahidhojatrahimi
روی دست ما زده بود متوسلیان می گفت: من خیال می کردم خودم آدم جسوری هستم☹️ اما روی دست ما زده بود او یک سری از تصاویر کوچک🎞 برچسب دار حضرت امام را توی جیب گذاشته بود هر چند لحظه ای یک بار کاغذ📄 پشت یکی از آنها را جدا می کرد و در حالی که برچسب در کف دستش مخفی کرده بود👀 به طرف مأموران پلیس سعودی👮♀ می رفت و با آنها صحبت می کرد و عکس امام را در روی کلاه کاسکت سفید رنگ مأموران پلیس سعودی می چسباند.😐😂 پلیس هم که از علت خنده شدید مردم بی خبر بود دائم به آنها چشم غرّه می رفتند😤، در آن رو حدود ۵۶ نفر از مأموران قلدر سعودی ندانسته به توفیق تبلیغ تصویر حضرت امام مفتخر شدند.🙂✌️ @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"شش درس از شش شهید" شهید محمودرضا بیضائی : شیعه به دنیا آمده ایم تا مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم. شهید رسول خلیلی: : به برادر برادر گفتن نیست، به شبیه شدنه. شهید مصطفی احمدی روشن: ظهور اتفاق می افتد، مهم این است که ما کجای ظهور ایستاده ایم. شهید روح اله قربانی : (شهادت خوب است اما تقوی بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند. شهید مصطفی صدرزاده : سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد. شهید حسین معز غلامی : در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی و .. ، پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید... ♥️ ♥️
شور: چادر سرت کن - @seyedrezanarimani.mp3
5.92M
مداحی زیبا و شنیدنی در مورد 🌸تو هم یه مدافعی چادر سرت کن... از طعنه کلافه ای چادر سرت کن! یک بار این دفعه چادر سرت کن! ══════°✦ ❃ ✦°══════ @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺اومدم تنهای تنها... 🌷من همون تنهاترینم ..... 🌺اومدم تو این غریبی... 🌷زیر سایتون بشینم ..... @shahidhojatrahimi
‌ شهید‌ مهدی‌باکرے🌱 : خداوند از مومن اداے را مےخواهد نه نوع ڪار و بزرگے و ڪوچکے آن را . فقط ، و با دید تڪلیفے به توجه ڪردن ... @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عڪس‌حضرت‌آقا‌رو‌لباسش‌بود ازش‌پرسیدم‌این‌چیه‌سنجاق‌کردے روے‌سینه‌ت؟ لبخند‌زدوگفت:‌این‌باطریه نباشه‌قلبم‌ڪار‌نمیکنه .. ‌ @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➣ •❥•↬‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌼 جاده‌‌ی زندگی‌ام... بدجور به‌ پیـچ وخم‌ افتاده! دلم‌ محتاج‌ نیم‌نگاهی از شماست؛ ای شهیـد🕊 اجابت‌ کن‌ دل‌ خسته‌ام‌ را... @shahidhojatrahimi
😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ @Shahidhojatrahimi
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی.... 💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜ 💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠 ⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜ ⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️ 🆔 @shahidhojatrahimi
ما منتظریم که انشاالله حاج احمد متوسلیان بیاید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 📚 🌷 ↶° به روایت: همسرشهید 1⃣ 📝اصفهان، زندگی میکردیم. زمان شاه میگفتن میدان مجسمه، مجسمه شاه آنجا بود. بغل سی و سه پل تا زاینده رود راهی نبود. خونمون جمع و جور و کوچیک🏡 بود، از پشت خانه هم یک نهر آب رد میشد. اصفهانی ها ب این نهرها میگویند: "مادی" خیلی بود و دوروبرش پر از درخت 📝نزدیک امتحانهای اخر سال تحصیلی خیلی شلوغ میشد. دانش آموز و دانشجو می آمدند آنجا برای خواندن، مثل پارکهای حالا. مادرم زن خانه داری بود که به نسبت آن زمان خیلی روشن فکر بود👌 با اینکه تحصیلاتی هم نداشت ولی خیلی دوست داشت تا درس بخونیم 📝خیلی با هم دوست بودیم؛ صمیمیِ صمیمی💞 همین حالا هم بچه های خودم گاهی که بهشون سخت میگیرم میگن: "مادر بزرگ خیلی باشما خوب بودند چه رفتار آروم دوستانه ای داشتن" را از مادرم قایم نمی کردم 📝دانشگاه که میرفتم یکی دوتا خواستگار پیدا کردم راحت به مادرم گفتم. بدون ترس یا . مادر بزرگ مادریم هم خیلی ما رو دوست داشت، سرش خیلی به دعا و روضه و جلسه و قرآن📖 بود. ‌خواندن قرآن رو او به من و خواهرم یاد داد تشویقمان میکرد و داستانهای قرآنی برایمان میگفت 📝شب های که میشد رقابت ما خواهرها هم شروع میشد. مادر که پارچه میگرفت برای دوختن لباسهایمان هر کداممان اصرار می کردیم؛ باید اول مال من رو بدوزی. بابا هم با اینکه سواد و تحصیلاتی نداشت ولی به همه چیز و همه کار وارد بود از تعمیر لوازم برقی و رادیو ضبط📻 لوله کشی و بنایی گرفته تا آشپزی برای مهمان های پرجمعیت و آبغوره گرفتن و رب گوجه فرنگی درست کردن، همه را انجام میداد. 📝امکان نداشت بعد از بخوابد حتی زورخانه هم میرفت. پدرو مادرم مراتشویق میکردن به درس خواندن در تمام دوران دانش آموزی و دانشجویی ام رتبه اول🥇 بودم. یادم هست توی سالهای اول دبیرستانِ آنموقع که اول و دوم راهنمایی الان می شود، یونی فرم مدرسه بلوز سفید و صورتی راه راه با دامن سرمه ای بود 📝یکروز مدیرمان گفت: بچه هایی که شاگرد اول میشوند باید دامنهای بپوشن. از هرکلاسی یک نفر دامن سفید بود و دامن سفید کلاسمان هم من بودم😍 ... @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 🌷 ↶° به روایت: همسرشهید 2⃣ 📝آن زمان مدرسه ها خیلی نبود. کاری به حجاب نداشتند. با این که مدیرمان خیلی روی برداشتن حجاب اصرار داشت، من و چند تا از بچه ها سرمان می کردیم. مدیر بیش تر وقت ها سر صف تذکر🚨 می داد و بچه های چادری را مسخره می کرد.  📝چون بعضی ها با می آمدند، می گفت: این چادرِ شما که حجاب نیست، خودتون رو پشت ویترین کردین. ولی به چادر من کاری نداشت❌ چون همیشه شاگرد اول بودم و برای مدرسه رتبه می آوردم، سخت نمی گرفت. سال چهل و نه، رشته ی دانشگاه علوم اصفهان قبول شدم. 📝شیمی راخیلی دوست داشتم. دختر فامیل بودم که دانشگاه می رفتم. خواهرم که دوسال از من بزرگ تر بود، وقتی دیپلم گرفت، ازدواج کرد. ولی من خیلی دوست داشتم درسم📚 را بخوانم. برای همین، مادر و بابا مخالفتی نکردند. حتی یادم هست چند تا کتاب مرجع بود که لازم داشتم. چندتا کتاب شیمی بود، به زبان انگلیسی. 📝با این که خیلی هم برای درسم لازم نبود، ولی وقتی یک بار بابا می خواست برای کاری به برود روی کاغذ اسم کتاب ها را نوشتم و گفتم اگر توانست برایم بگیرد. بابا وقتی رفته بود تهران، به چندتا کتاب فروشی سر زده بود تا کتاب ها را پیدا کرده بود✅ خوشحال بود که اهل درس بودم. 📝با همین کارهایش ام به درس بیش تر می شد. آن موقع خانواده های مذهبی به سختی با ادامه ی تحصیل دخترشان موافق بودند. فامیل های ما هم چشمشان به من بود. همان روز اولی که سرکلاس نشستم، اوضاع دستم آمد. ما دخترها یک طرف کلاس کنار هم👥 نشستیم. آن هایی هم که خیلی اهل و این حرف ها نبودند، تک تک یا با فاصله روی صندلی ها نشستند. 📝کلاس زبان انگلیسی🔠 داشتیم. استاد که وارد شد، نگاهی به بچه ها انداخت و گفت: این چه وضعيه؟ چرا مثل عهد بوق نشستیم؟ دفعه ی دیگه نبینم این طوری نشسته باشین. یه پسر بشینه، یه دختر؛ یکی در میان. ولی ما گوش ندادیم به حرفش. خیلی سخت بود، ولی می خواستیم باشیم. ... @shahidhojatrahimi