استادمون میگفت:
بیرونم آلودگی هواست
میشه گفت: نرو بیرون اصلا ؟
با #مراقبت میری بیرون
ماسک میزنی و یا ...
فضای مجازی هم همینه ...!!!
باید مراقب باشی !...
باشیااا !
چون دنیا داره باهاش پیش میره ،
ولی اگه مریضت کنه ؛ بیچاره عالمی...
#فضای_مجازی
@shahidhojatrahimi
مداحی آنلاین - آرامشم تنها خواهشم - نریمانی.mp3
4.27M
⏯ #شور احساسی
🍃آرامشم تنها خواهشم
🍃هر جا که تو باشی اونجا خوشم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌فوق زیبا
@shahidhojatrahimi
مدافع حرم عمه سادات شهید محمد رضا دهقان:
«#صبر را سرلوحه خود قرار دهید و #روضه ابا عبدلله (ع) و خانوم زینب کبری (س) فراموش نشود
و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دلها آرام میگیرد🌺
یاد شهدا با صلوات🌹
@shahidhojatrahimi
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی....
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠
⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜
⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
🆔 @shahidhojatrahimi
📝 #کلام_بزرگانツ
🌹آیت الله شـــجاعی :
اولـین چــیزی ڪه دل را از ڪار
می انـــــدازد #گـــــــــــناه است.
👈 گــناه دل را خراب می ڪند.
@shahidhojatrahimi
#استاد_فاطمی_نیا
حرف زدن پشت سر مردم ، قلب را تیره می کند ، توفیق را از آدم سلب می کند، و نشاط عبادت را می گیرد.
@shahidhojatrahimi
#ڪـلامشهــید
شهــید علمـــدار:
توی ذهـنت باشد ڪه یڪی دارد
مرا #میبیـــــند دست از پا خطا
نڪنم مهدی فاطمه(س) خجالت
بڪشد😞 فـــــردای قیامت جــلوی
حضرت زهرا سلام الله علیها چه
جــــوابی می خواهـــیم بدهــیم.💔
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
@shahidhojatrahimi
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
5⃣ #قسمت_پنجم
.
🔴#بعد از یک هفته که خواستیم برگردیم
آقایوسف میگفت «بمونید. #حسن آقا گفته شمارو نگه دارم تا خودش برگرده.»
اما من باید برمی گشتم. #کلاس داشتم. خودش برایمان بلیط گرفت و ما را رساند ترمینال.🍃
🔶این یک هفته که #شیراز بودم، بیش تر از شغل #نظامی و ارتشی بدم آمد.
«این دیگه چه کاریه❓ نه شب🌛 داره نه روز 🌤. از فردات #خبر نداری.»
#مخصوصا از شانس ما به حسن مأموریت #خورده بود.🍃
🔵سه ماه بعد یک روز #عصر که از #دانشگاه برگشتم، دیدم یکی ار خاله هایمان آمده دیدنمان.
خاله ریز ریز #می خندید😃 و همانطور که با #مادرم حرف می زد، با چشم و ابرو به من اشاره می کرد، بهم
گفت «اومدم #خواستگاری تو» تعجب کردم. این خاله ام #پسر نداشت.🍃
🔶گفتم «شما که #پسر نداری خاله.»
گفت «از طرف دوست حسن آقا رَب پرست اومدم. #یادت نیست❓ رفته بودی #شیراز، حسن تورو به یوسف کلاهدوز معرفی کرده.»✔️
گفتم « نه خاله من اصلا توی فکر#ازدواج و این حرف ها نیستم. بعد هم، من ابداً زن #نظامی جماعت نمی شم.»🍃
🔴خاله جواب داد:
«یعنی چی❓ خیلی دلت بخواد. جوون به این خوبی و سر به زیری. #نجیب و سر به راه. #ماشاءالله از تیپ و قیافه هم که چیزی کم نداره. #شغلش هم که درست حسابیه. با حقوق سر موقع.»
هر چه گفتم «اتفاقاً من از همین شغلش خوشم نمی آد» #قبول نکرد.🍃
🔷#اصرار کرد « تو که خوب نمی شناسیش. حالا بزار یک #جلسه با هم صحبت کنید. اگر باز هم جوابت نه بود، #استخاره کن. بعد بگو استخارمون بد اومده. اما من یک چیزی بهت بگم. این آقا یوسف از حسن خودمون هم بهتره. یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی. همه ی پسرهای خاله بتول میگن این دیگه از حسن هم بهتره.»🍃
🔶#وقتی دیدم خاله دارد ناراحت می شود
گفتم « از الان میدونم که جوابم منفیه، ولی حالا یک جلسه صحبت می کنیم. بعدش هم میگم استخارمون بد اومد ها.»
خاله قبول کرد و با خوشحالی گفت «پس من میرم وعده کنم.»
فردا شبش آقا یوسف تنها آمد خانه ی ما. پدر و مادرش# مشهد بودند.🍃
🔵#گفته بودند « اختیار با خودته. برو بپسند. بعداً ما میایم.» گویا #مادرش خیلی دوست نداشت خانه ی مردم برود #خواستگاری. خجالت می کشید. برای همین هم انتخاب را به عهده ی خودش گذاشته بود.🍃
.
#ادامه_دارد
@Shahidhojatrahimi
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
6⃣ #قسمت_ششم
.
🔴 #زهرا رفت توی فکر.🤔 آن یک هفته ای که #شیراز بودند، دیده بود که آقا یوسف اهل نماز و این حرف هاست. #نماز صبحش را ندیده بود، چون #صبح 🌙ها آفتاب⛅️ نزده، بی سروصدا از #خواب بلند می شد🍃
🔶#صبحانه درست می کرد و طوری که مزاحم آن ها نشود، می رفت #سرکار، اما نماز مغرب و عشا را دیده بود که مفصل و با طُمأنینه می خواند.🍃
🔵#خانه شان هم با اینکه یوسف#مجرد بود و حسن تازه عقد کرده بود، نسبت به خانه های مجردی خیلی #تمیز و پاکیزه بود. نه رخت و لباس چرک این طرف و آن طرف ریخته بود، نه ظرف های #کثیف کنار ظرف شویی تَلَنبار شده بود. خانه ی ساده و قشنگی داشتند.🍃
🔴#یک دست مبل هم توی اتاق پذیراییشان بود که می گفتند #یوسف خودش درست کرده.
مدتی که یوسف آمده بود# تهران، کلاس زبان #انگلیسی🔠 می رفت، #شب 🌙ها خانه ی خاله اش بود.🍃
🔶شوهر خاله اش #کارگاه نجاری داشت. یوسف هم #غروب که از سرکار می گشت، کلید کارگاه را می گرفت و می رفت آن جا. مداد سیاه را پشت گوشش
و تا صبح #مشغول میشد👌🍃
🔴دو تا تخت دو# نفره ی تاشو درست کرده بود که وقتی #جمعشون میکردند مثل چمدان کوچک میشد
#مبل ها هم تاشو بودند
به نظر زهرا ، یوسف خیلی #باسلیقه بود
عصرها که یوسف از سر کار بر میگشت زهرا از پشت #پنجره می دید که با پوتین هایش نمی آید توی ساختمان
همانجا توی #حیاط دم حوض پوتین ها و جوراب هایش را در می آورد و پاهایش را میکرد توی حوض
جوراب ها رو می شست و پهن میکرد روی بند.🙂🍃
🔶بعد دمپایی می پوشید و می آمد داخل
برای #زهرا خیلی جالب بود که #یوسف به این چیزها دقت می کرد.
تاوقتی می آید توی #اتاق پاهایش که از #صبح🌤 توی پوتین بوده بو ندهد
زهرا دلش می #سوخت که نظامی ها همیشه باید پوتین پایشان می کردند .🍃
.
#ادامه_دارد🍃
@Shahidhojatrahimi