eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.6هزار عکس
12.7هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 به نقل از مادر شهید : 🍃🌹حال و هوایی عجیبی برای خودش و شهدا درست کرده بود اتاقش رو مثل کرده و تموم در و دیوار رو عکس رو زده بود😍 با عکس ها زندگی می کرد و به اون عکس ها بند بود👌 🍃🌹راهیان نور که رفته بود از مناطق آورده بود و گوشه ی اتاق ریخته بود، فضای کوچکی رو برای خودش به عنوان یاد بود درست کرده و در اون پوکه و سربند و .... گذاشته بود ✌️ 🍃🌹شب های جمعه بهشت زهرا و مزار شهدا میعاد گاه علی بود و هرگز رو ترک نمی کرد اونقدر اونجا می رفت که تمامی مسئولین اونجا علی رو می شناختند. 🌷 📝 برگرفته از کتاب : بابای آسمانی @Shahidhojatrahimi
یعنی؛ زندگی کن 💥اما! ⇜فقط برای خدا اگر شهادت🌷 میخواهید زندگی کنید ⇜ ❤️ ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ @Shahidhojatrahimi
🌼 ✍به حـلال و حـرام خدا خیلی اهمیت می‌داد. در استفاده از امـوال بیـت المـال بشـدت مراقبـت داشت. 🌼 اهل به معـروف و از منڪر بود. روزے ڪه را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه می‌ڪردند و می‌گفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید نڪن، نزن! 🌼حتی یادم هست آخـرین بارے ڪه خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمـس من است. برایم رد ڪن. من دیگر فرصت نمی‌ڪنم. 🌼در از حـرام، در رعایت ، به ریزترین مسائل توجه داشت. 🌼شب‌هاے جمعه به بهشت زهرا می‌رفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیـارت مـزار شهـدا، مے‌رفت آن را ڪه رنگ نوشته‌هایش رفته بود، با قلم می‌ڪرد. قلم‌هایش را هنوز نگه داشتیم. 🌼 بعد از آن به حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام می‌رفت و در احیـاے حاج منصور ارضی شرکت مے‌کرد و تا صبح آنجا بود. این ثابت شبهای جمعه‌اش بود. 🌼صبح می‌آمد خانه، استراحت مختصری می‌ڪرد و دوباره بلند می‌شد و مے‌رفت بیرون. 👌هیچ وقت بیکار نبود. 🌼وقتی ڪه شهید شده بود، مداح مے‌گفت تا حالا هیچ وقت استـراحت نڪردی. الآن وقت استراحتت است! 🌼شب و روز در تلاش و کوشش بود، براے اینڪه پایه‌های و را محڪم ڪند. 💐 🍁 @Shahidhojatrahimi
🌸 😢💔 ‌ نفسم بند نفسهای کسی هست که نیست ، جای کسی هست که نیست 🌷 @Shahidhojatrahimi
شهید عبدالحسین برونسی همسر شهید برونسی نقل می کنند: روزی خود شهید خاطره ای را از جبهه برایم تعریف کرد و گفت: کنار یکی از زاغه های مهماتها سخت مشغول بودیم و مهماتها را درون جعبه های مخصوص می گذاشتیم و درشان را می بستیم. گرم کار یکدفعه چشمم افتاد به یک خانم محجبه با چادری مشکی. داشت پا به پای ما مهمات می گذاشت توی جعبه ها. با خود گفتم : حتما از این خانمهایی است که میان جبهه. اصلا حواسم به این نبود که هیچ زنی را نمی گذارند وارد آن منطقه بشود. به بچه ها نگاه کردم مشغول کارشان بودند و بی تفاوت می رفتند و می آمدند و انگار آن خانم را نمی دیدند. قضیه عجیب برام سوال شده بود. موضوع عادی به نظر نمی رسید. کنجکاو شدم بفهم جریان چیست. رفتم نزدیکتر تا رعایت ادب شده باشد. سینه ای صاف کرده و خیلی با احتیاط گفتم : خانم جایی که ما مردها هستیم شما نباید زحمت بکشین. رویش به طرف من نبود. به تمام قد ایستاد و فرمود: مگر شما در راه برادر من زحمت نمی کشید؟ یک آن ، یاد امام حسین (سلام الله علیه) افتادم و اشک توی چشمهام حلقه زد. خدا بهم لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و فهمیدم جریان چیست . بی اختیار شده بودم و نمی دانستم چه بگویم. خانم همانطور که رویشان آن طرف بود فرمودند: هرکس یاور ما باشد، البته ما هم یاری اش می کنیم. خاک های نرم کوشک
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🌹 🖋 ما عاشقان می‌رویم تا راه کربلای حسین (ع) را بگشاییم شاید خدا گناهان ما را بخشیده و ما را به مهمانی نور دعوت کند که در این صورت به آرزوی دیرینه خود رسیده‌ایم ... ما پاسداران با خدای خویش عهد بسته‌ایم که تا جان در بدن داریم از یاری کردن اسلام و امام عزیز کوتاهی نکنیم . آری این لباس که در بدن ماست کفن ماست. 🌹 @Shahidhojatrahimi
🌹 🌿 ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ، ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﯾﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﺯﯾﺮﺍ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮ ﺍﺟﺮﺷﺎﻥ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ. 🌹 @Shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🔹🌸 🌸🔹 🌹 💢 زهره نجفی همسر شهید میثم نجفی می‌گوید: یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت می‌خواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید.» که گفت: «زهره! دلت می‌آید این حرف را بزنی؟ دلت می‌آید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد؟» بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم 🌹 @Shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🌹 🖋 یکی از تفریح های ما حضور در گلزار شهدا بود . بین قطعه ها قدم می زد و سن شهدا را نگاه می کرد یک بار بهش گفتم : محمد ما که بمیریم چون من از دختر شهید هستم من را قطعه خانواده شهدا دفن می کنند اما داماد شهید را که را که نمی آورند ! بعد هم خندیدم. با جدیت گفت : قبل اینکه تو بخواهی بروی آن دنیا من بین این شهدا خوابیدم. 🌹 @Shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🌹 پسر عزیزم هیچگاه خود را خارج از محضر آقا امام زمان (عج) فرض نکن، تمام عرایض و شکوه هایت را به محضر ایشان ببر و این را بدان که تا حرکت نکنی برکت جاری نمی شود. 🌹 @Shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🌹 🔹یکی از ویژگی‌های محسن که او را از دیگران متمایز می‌کرد، مقید بودنش بود؛ این قضیه بارها به من ثابت شد. به طور مثال گاهی اوقات مجبور بودیم در خانه‌ها‌ی مردم سوریه بمانیم یا از آن‌ها به عنوان سنگر استفاده کنیم. هنگام نماز که می‌شد شهید حججی از ساختمان بیرون می‌رفت یا در حیاط به اقامه نمازش می‌پرداخت تا مبادا نمازش شبه‌ای داشته باشد. 🌹 @Shahidhojatrahimi
مدافع حرم، ، اعزامی از قم در دفاع از حریم اهلبیت(ع)، اسلام حقیقی و تامین امنیت ملی کشورمان؛ در سوریه به شهادت رسید و آسمانی شد . 🍃 @shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
بگذارید بر احوال خودم گریه کنم بر سیه کاری اعمال خودم گریه کنم فعل و قولم همه بی مورد و مردود بود جای آنست بر افعال خودم گریه کنم شاید امشب در رحمت به رویم باز شود تا سحر بر بدی حال خودم گریه کنم ذره ای خوب و بد، ای وای عقوبت دارد به " فمن یعمل مثقال " خودم گریه کنم نیست تقصیر کسی آیینه ام تار شده جلوه گر نیست بر اهمال خودم گریه کنم راه دل گم شد و پیدا نشد آن گمشده ام ره دهیدم که به اضلال خودم گریه کنم من پرستوی حرم بودم و دور افتادم تا به بشکسته پر و بال خودم گریه کنم کاروان رفت به پابوسی حق بگذارید من که جا مانده امیال خودم گریه کنم قرعه افتاد که من از شهدا جا ماندم سخت بر این دل بد فال خودم گریه کنم نشدم معتکف خیمه نورانی یار بر سیه بختی اقبال خودم گریه کنم مددی تا به غریبی نگارم نالم همتی تا که بر احوال خودم گریه کنم سید محمد میر هاشمی
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی.... 💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜ 💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠 ⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜ ⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️ 🍃🌹🍃🍁🍃🌹🍃🍂🍃🌹🍃 🌸مبلغ این فرهنگ باشید و برکاتش را در زندگیتان ببینید...🌸 کانال الله رحیمی
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
شهید علی آقا ماهانی اونقدر به اسم بی بی انس گرفته بود که اگر تو بهترین لحظات زندگیش از حضرت زهرا سلام الله علیها میگفتی شروع میکرد به اشک ریختن یه روز رفتم توی اتاقش دیدم برای خودش مجلس روضه گرفته ازحضرت میخوند و گریه میکرد پرسیدم علی چرا گریه میکنی؟ گفت برای مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها گریه میکنم شما هم هروقت من شهید شدم بیایید سر مزارم و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها رو بخونید. روز تیغ،ص34
عــــــروســـــ👰🏻ـــــس ‼️ یه موتور گازی 🏍 داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت .🏡 یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت ، رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد .🏍 یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :📢 الله اکبر و الله اکــــبر ...‼️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب اشهد ان لا اله الا الله ...‼️ هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید😅 و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید 😳 چش شُدِه ؟!‼️ قاطی کرده چرا ؟ !‼️😧 خلاصه چراغ سبز شد 🚦 و ماشینا راه افتادن 🚕 و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !🤕 مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ ☝️ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب 👰🏻 نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن 👀 من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه .😔 به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"⁉️ همین”😐 "شهید مجید زین الدین” 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 🥀@shahidhojatrahimi
: ڪسانے بہ امام زمانشان خواهند رسید، ڪہ اهل سرعت باشند! واِلاتاریخ ڪربلانشان داده ڪہ قافلہ حسینے معطل ڪسے نمےماند. @shahidhojatrahimi
‌ نوشتہ ے روے سربندش همیشہ این عبارٺ بود: 🌾 چقدر قشنگ بہ شعارے ڪہ دادے عمل کردے... 🌹 @Shahidhojatrahimi
⚜کجا دل را عوض می کنند؟! ای شهید... ⚜باید خودت تمام دلم را عوض کنی... ⚜با این دلم به درد شهادت نمیخورم... @Shahidhojatrahimi