فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال ۱۳۹۸، اهواز در آغوش سیل خروشان فرو رفته بود.
خانهها زیر آب، خیابانها رودخانهای خروشان، و فریادهای نجاتطلبی در هوا پیچیده بود.
در این میان، دو دوست صمیمی، [شهید سید محسن موسوی] و [شهید محمد ناصری]، با قلبهایی لبریز از شفقت و دستان پر از امید، برای کمک به سیلزدگان، همچون همیشه که پیشتاز همهی کارهای جهادی شهر بودند، اینجا هم همراه دیگر نیروهای جهادی مشغول کمک بودند.
این دو، بیخبر از سرنوشتی که در انتظارشان بود، در میانهی راهی که آنها را به سوی نجاتبخشی میبرد، دچار حادثهای ناگوار میشوند.
تصادفی هولناک که به ناگهان، رویای کمک و نجات را به کابوسی تلخ تبدیل کرد.
دو دوست صمیمی، در اوج جوانی و در راه خدمت به مردم، به آسمان پر کشیدند و به مقام شامخ شهادت نائل آمدند.
مستندِ «روایت یک سیل، قصهی دو پرواز»، روایتیست متفاوت از عروج
دو دوست صمیمی که در راه جهاد خدمت رسانی به مقام شهادت نائل گشتند.
✍#سیدفخرالدین_موسوی
۱۲ بهمن ۱۴۰۳
#خادمان_بی_پلاک
#پشت_صحنه
#اهواز
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi
22.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های پدر شهید جهادگر حسین علیمرادی در حضور رئیس جمهور و جمعی از مسئولین ...
جای تشکر و قدر دانی دارد از ایشان و به خصوص مادر محترم شهید جهادگر حسین علیمرادی...🙏🙏
ان شالله این صحبتها با عنايت امام زمان عجل الله تاثیری بگذارد بر دل این مسئولین تا هرچه زودتر پرونده شهدای جهادگر در بنیاد شهید ثبت و ظبط قانونی شود .الهی آمین
در دلِ تاریخ، نامهایی جاودانه میمانند که نه با شمشیر و جنگ، که با خدمت و ایثار، قهرمان شدند. شهید جهادگر، #محمدمهدی_علیمحمدی
یکی از همین ستارگان آسمان فداکاری است؛ کسی که زندگیاش را وقف خدمت به محرومان کرد و در راه اعتلای انسانیت، جان شیرین خود را فدا نمود.
او نه در سنگر نبرد، که در میدان سازندگی و خدمت، به مصاف مشکلات رفت و با دستان مهربان خود، امید را در دل مردم زنده کرد.
این شهید والامقام، تجسم واقعی جهاد بود.
او که میتوانست در آسایش زندگی کند، به دل روستاهای دورافتاده رفت، جایی که نیاز مردم، فریادی خاموش بود. با خلوص نیت، به ساختن خانهها، ترمیم جادهها، و ایجاد زیرساختها پرداخت و ثابت کرد که جهاد، تنها نبرد با دشمن نیست؛ بلکه نبرد با فقر، محرومیت و نابرابری نیز هست.
او آموخته بود که لذت واقعی در بخشش است و آرامش در خدمت به خلق. این شهید، نه تنها در زمان حیات خود، که پس از شهادت نیز، الهامبخش نسلهای آینده است.
۱۱بهمن ۱۳۹۶، خبر آسمانی شدن این شهید والامقام نقل آسمانها شد و میزبانش ملائک...
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi
⭕️۲۲بهمن در حکم غدیر است.
بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت.
رهبرمعظم انقلاب/۱۳۶۸/۱۱/۰۴
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi
محمدحسین، قصیدهای ناتمام بود، سرودهای که با خون سرخ، مُهر جاودانگی خورد. جوانی از جنس نور، زادهی اصفهان و بزرگ شده دیار کریمه(قم) و مسافر ملکوت. او در کالبد یک دانشجوی پزشکی، روحی بیقرار داشت، روحی که در جستجوی معنا، در تب و تاب خدمت، آرام نمیگرفت.
دانشگاه اراک، برایش نه فقط کلاس درس، که میدان رزم بود، رزم با جهل، با نادانی، با هر آنچه که سد راه سعادت انسان بود. او در کنار تحصیل، به فکر درمان دردهای پنهان جامعه بود، دردهایی که دیده نمیشد، اما جانها را میفرسود.
قرارگاه جهادی مهاجر، سنگر او بود، جایی که آستین همت بالا میزد و با دستان مهربانش، غبار محرومیت را از چهرهی روستاها میزدود. اردوهایش، نه فقط ساختن خانههایی از خشت و گل، که بنا کردن دلهایی شکسته بود، دلهایی که با حضور او، دوباره جوانه میزد.
در نگاهش، حیا موج میزد و در کلامش، عطر ایمان به مشام میرسید. او در این بازار مکارهی دنیا، دلش را به حراج نگذاشت و چشمانش را از هر آلایشی حفظ کرد. گویی در وجودش، چشمهای از زلالی و پاکی جاری بود، چشمهای که هر کس را سیراب میکرد.
کتاب، رفیق تنهاییهایش بود، همدم شبهای بیقراریاش. او در صفحات کتابها، سفری به دنیای اندیشه داشت، سفری که او را به خودشناسی و خداشناسی رهنمون میکرد. کتابخانههای مساجد، برایش پناهگاهی امن بود، جایی که میتوانست جوانان را با نور معرفت آشنا کند.
محمدحسین، یک اسطوره بود، یک قهرمان بیادعا.
کوتاه نوشتی از:
سیدفخرالدین موسوی در رثای شهید جهادگر #محمدحسین_دریس
روحش شاد و یادش گرامی
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi
محمدحسین دریس.mp3
3.57M
پرستوی مهاجر...
#قطعه_صوتی و روایت کوتاه از جهادگر بسیجی #شهید_محمدحسین_دریس
📻#رادیو_جهاد
#جهادگران_آسمانی
#خادمان_بی_پلاک
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi
محسن صنوبری.mp3
1.81M
#قطعه_صوتی
روایتی کوتاه از شهید جهادگر #محسن_صنوبری
🎙متن و خوانش:
سیدفخرالدین موسوی
#رادیو_جهاد
#جهادگران_آسمانی
#خادمان_بی_پلاک
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولودی خوانی جهادگر بسیجی #شهید_دانیال_سالاری از جهادگران استان کرمان در شب میلاد حضرت صاحب الامر سلام الله علیها
روحش شاد و یادش گرامی
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi
حمید جواهری.mp3
2.43M
#قطعه_صوتی
روایتی کوتاه از شهید جهادگر #حمید_جواهری
✍🏼حمید اهل سنندج بود، از مردمان اهل سنت، اما دلش خانهی محبت بود؛ محبتی که دیوار نداشت، مرز نمیشناخت. ارادتش به امام رضا (ع) از جنس دل بود، از جنس عشقی که فاصله را نمیپذیرد. قلبش برای مردم میتپید، برای آنهایی که زخم خورده بودند، برای کودکانی که سقف خانهشان را سیل برده بود، برای پیرمردی که زمینلرزه تنها داراییاش را به خاک نشانده بود. هر جا که فریاد "کمک" بلند میشد، او قبل از همه چمدانش را میبست، کولهاش را برمیداشت و راهی میشد.
🎙متن و خوانش:
سیدفخرالدین موسوی
#رادیو_جهاد
#جهادگران_آسمانی
#خادمان_بی_پلاک
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi
شهید عبداللهی.mp3
3.21M
#قطعه_صوتی
روایت کوتاهی از شهید جهادگر #علیرضاعبداللهی، جوان غیور از تبار شیرمردان شهر #پاوه، عاشق خدمت به مردم و دلبسته به ایران عزیز و انقلاب اسلامی....
این جوان اهل تسنن، در راه رسیدن برای کمک به زلزله زدگان حادثه زلزله شهر ورزقان، دچار سانحه تصادف شد و روحش آسمانی گردید و به مقام والای شهادت نائل گردید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
🎙متن و خوانش:
سیدفخرالدین موسوی
#رادیو_جهاد
#جهادگران_آسمانی
#خادمان_بی_پلاک
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi
🔻نغمهای در باد
📃روایتی از شهید #حمیدرضاعابدینیزادگان، قاری نوجوان کاشمری و شهید راه جهاد
🌷تولد نغمهای در کویر
شب، آرام در آغوش کاشمر فرو میرفت. ستارهها، همچون فانوسهای کوچک، بر دامن آسمان کویری این شهر میدرخشیدند. باد، آهسته از میان تاکستانها عبور میکرد و بوی انگورهای رسیده را در کوچههای خاموش میپراکند. در همین شبهای پربرکت، علیرضا چشم به جهان گشود.
مادرش بعدها همیشه میگفت:
«آن شب، بادی ملایم در حیاط پیچید و صدای اذان از مسجد محله بلند شد. وقتی تو را در آغوش گرفتم، حس کردم که این صدا، در جانت خانه کرده است.»
علیرضا، از همان روزهای کودکی، به صدای اذان و تلاوت قرآن گوش میسپرد. وقتی مادرش، در گوشهای از خانه، قرآن میخواند، او آرام میشد، انگار این آیات، همان لالاییهایی بودند که جانش را نوازش میدادند.
🌷صبحی که از کوههای بینالود طلوع کرد
صبح، آرام از کوههای بینالود پایین میغلتید و بر دامنههای سبز کاشمر بوسه میزد. بوی نان تازه در کوچههای باریک پیچیده بود، و خورشید، با گامهایی نرم، از گلدستههای حرم علیابنموسیالرضا (ع) در قلب این شهر کهن عبور میکرد.
در یکی از خانههای سادهی این شهر، پسری نوجوان، با چشمهایی پر از اشتیاق و دستی که آرام بر صفحات مصحف میلغزید، خود را برای روزی دیگر آماده میکرد. نامش علیرضا بود، اما شاید بهتر بود او را «نغمهی خاموشان» بخوانند؛ چرا که با وجود لکنتی که گاهی بر کلامش سایه میانداخت، هنگام قرائت قرآن، صدایش به زلالی چشمههای کوهستانی، جاری و بیوقفه بود.
در مدرسه، گاهی نگاههای تمسخرآمیز همکلاسیها را بر شانههایش حس میکرد. کلمات، گاهی بازیگوشی میکردند و در میان راه، گره میخوردند. اما همین که به آیات الهی میرسید، گرهها باز میشدند، کلمات همچون پرندگان مهاجر، آزادانه از گلویش پرواز میکردند.
معلم، روزی با حیرت پرسید:
«علیرضا، چطور ممکن است هنگام خواندن قرآن، هیچ لکنتی نداشته باشی؟»
لبخندی زد و گفت:
«وقتی قرآن میخوانم، انگار زبانم را خدا میگرداند، نه من.»
🌷زمین جهاد، آسمان سخاوت
علیرضا، اما فقط در واژهها و نواها خلاصه نمیشد. قلبش، همچون دشتهای باز کاشمر، سرشار از سخاوت بود. او نمیتوانست ببیند که دستی خالی بماند یا چشمی از فقر و نداری، خاموش و ناامید شود.
هرگاه فرصتی پیش میآمد، در کارهای جهادی شرکت میکرد. خانههای کاهگلی که ترک برداشته بودند، چهرههای معصومی که لباسهای کهنه بر تن داشتند، چاههای خشکیدهای که تشنگی روستا را فریاد میزدند—همه و همه، او را به حرکت وامیداشتند.
«مگر نه اینکه خدا در قرآن گفته فَأَمَّا ٱلْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ؟»
این آیه را هر بار که دست کودکی را میگرفت، در دلش زمزمه میکرد. در میان آجرچینیها، در کمک به پخش بستههای معیشتی، در ساختن سقف برای خانهای که از باران میلرزید—او نه فقط دستی یاریرسان، بلکه نوری در میان تاریکیها بود.
🌷نغمهای که در آسمان خواهد پیچید
کاشمر، سرزمین سروهای استوار و تاکستانهای پربار، شاهد پرورش روحی بود که هیچ مانعی، حتی لکنت زبان، نمیتوانست سد راهش شود. علیرضا نهتنها قاری قرآن، بلکه قاری زندگی بود؛ کلماتی که گاه بر زبانش میشکستند، در عملش به کمال میرسیدند.
و روزی خواهد آمد که صدای تلاوت او، همچون نسیمی که از دشتهای کاشمر میگذرد، در جهان طنینانداز شود؛ صدایی که دیگر هیچ گرهی نخواهد داشت، چرا که حقیقت را میخواند، و حقیقت، همیشه جاری است.
کوتاه نوشتی از:
✍#سیدفخرالدین_موسوی
#جهادگران_آسمانی
#خادمان_بی_پلاک
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi
نغمه خاموشان2.mp3
4.07M
#قطعه_صوتی
نغمه خاموشان...
روایتی کوتاه از جهادگر نوجوان #شهیدحمیدرضا_عابدینی_زادگان، از اهالی کاشمر که در راه و مسیر جهاد خدمت رسانی به مقام عظمای شهادت نائل گردید.
🎙متن، تدوین و خوانش:
سیدفخرالدین موسوی
#رادیو_جهاد
#جهادگران_آسمانی
#خادمان_بی_پلاک
🌷 دبیرخانه کنگره ملی شهدای جهاد وخدمت
https://eitaa.com/shahidjahadi