💕 از میان جمع دانشجویان عالم در جهان هرکه شد فارغ تحصیل هیئت بر ترست...
🌸 شهید امیر یک ماه قبل از محرم ۹۲ یک ماشین پراید داشت که برای ساخت علم امام حسین اون رو فروخت و یه پولی هم روش گذاشت تا بتونه علم امام حسین رو بسازه🖤
🌸 یکی از علمدارهای خوب بود همه هیئت های شمرون واسه علم کشی دعوتش می کردند، خودش یک کاروان علم کشی واسه شب سوم محرم راه انداخته بود که همه محل های شمرون توش حضور داشتن، البته کاروان علم کشی رو برای اولین بار شب سوم محرم سال۹۴ درست قبل از اعزام به سوریه راه انداخت،😊
🌸 سال ۹۴ امام حسین بهش در قبال اون پراید که واسه علامت فروخته بود یه پرشیا داد که نشون دهنده نظر خاص امام حسین به امیر بود
🌸 ۱۰سال جلو در امامزاده علی اکبر چیذر ایستگاه صلواتی یا به قول خودش چایخونه رو واسه دهه اول محرم راه می انداخت
🌸 یکی از میوندارای هیئت بود که نظم جلو در هیئت به عهدش بود، خیلی این سِمَتش رو دوست داشت، به اندازه ای که تو وصیتش سفارش اکید کرده که برادرش تو دهه محرم حتما لباس سبز خادمیش رو بپوشه و نذاره رو زمین بمونه💔
#نقل_از_دوست_شهید_امیر_سیاوشی🌹
@sardaraneashgh
🏴گوهر اشک بر حسین فاطمه...
بخشی از وصیتنامه سپهبد قاسم سلیمانی:
⚫ همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهلبیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله💚
@sardaraneashgh
10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 روایت ورود به کربلا در چند دقیقه کوتاه
#فقط_به_عشق_حسین علیه السلام
@sardaraneashgh
بمناسبت روز #پزشک
🌺امروز یاد می کنیم از پزشک شهید مدافع حرم
#محمد حسن قاسمی
شهیدی که عیلرغم وجود همه امکانات مادی
ولی عشقش به ولایت وائمه علیه السلام او را راهی دیار عاشقان درسوریه نمود
وباوجود استعداد فراوان و امکان هرگونه بهره برداری از همه چیز ولی در نهایت خضوع وفروتنی درکنار رزمندگان ماند وبه فیض شهادت نائل آمد
یاد همه شهدا راگرامی میداریم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
مداحی آنلاین - به تو از دور سلام - پویانفر.mp3
2.01M
🔳 #استودیویی #نوآهنگ #محرم
🌴به تو از دور سلام
🌴به سلیمان جهان از طرف مور سلام
🎤 #محمدحسین_پویانفر
@sardaraneashgh
📚شروع زندگی
▫️روی پشت بام خانه یکی از برادرهای بسیجی،اتاقی بود که آن را مرغدانی کرده بود ولی بعلت بمباران استفاده نمی شد.
کف آن مرغدانی را آب انداختم و با چاقو زمینش را تراشیدم.حاجی هم یک ملحفه سفید آورد با پونز زدیم که بشود دو تا اتاق.بعد هم با پول تو جیبی ام کمی خرت و پرت خریدم؛دو تا بشقاب،دو تا قاشق،دو تا کاسه و یک پتو هم از پتوهای سپاه آوردیم.یادم هست حتی چراغ خوراک پزی نداشتیم؛یعنی نتوانستیم بخریم و آن مدت اصلا غذای پختنی نخوردیم.این شروع زندگی ما بود.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#سبک_زندگی_شهدا
#ازدواج_شهدا
🔖منبع :نیمه پنهان ماه2،ص24
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبل از اینکه نوع میکروفون و تعداد باند و جنس صدا مهم باشه، سوز دل و اخلاصت مهمه، وقتی از سر اخلاص بدون همه امکانات یاحسین بگی، آقا خودش با همه زیبایی خریدارت میشه، مثل حاج قاسم🌹
@sardaraneashgh
#خاطره
✍شیخ جلالالدین الصغیر، عضو شورای مرکزی مجلس اعلای اسلامی عراق، با بیان خاطرهای از دیدار خود با سردار قاسم سلیمانی گفت:
«هشتم ماه صفر ۱۴۴۱(۱۵ مهرماه ۹۸) بود که شهید حاج قاسم سلیمانی پس از پایان مجلس عزاداری حسینی در منزل ما به پرچم آویخته شده روی دیوار پشت سخنران مجلس که پرچم خاص روی مضجع شریف امام حسین(ع) بوده و چند سال قبل از سوی عتبه مقدس حسینی به بنده مرحمت شده بود، اشاره کرد و گفت: «شیخ من این پرچم را میخواهم». به او گفتم: بعد از اتمام مجالس عزاداری انشاءالله این پرچم متعلق به شماست.
پرچم را برای ایشان کنار گذاشتم تا اینکه حدوداً سه هفته پیش به ما افتخار داد و در منزل مهمان ما شد؛ فوراً پرچم را تقدیم ایشان کردم. پرچم را گرفت و بوسید و گفت: «میخواهم در کفنم بگذارم». این دیدار بیش از یک ساعت طول کشید؛ از هم و غم درونی و دغدغهاش گفت. این دیدار مثل بقیه جلسات نبود. درست مثل جلسه وداع بود. در پایان از من خواست برایش شهادت بطلبم. به شدت مشتاق دیدار دوستانش عماد مغنیه، شهید محراب، شهید همت، شهید کاظمی و بسیاری دیگر از رفقای شهیدش بود که از آنها با شوق و حسرت یاد میکرد.
شهید_قاسم_سلیمانی🌹
@sardaraneashgh
خاطره ای از سید رضا علیزاده از ذاکرین اهل بیت از #شهید_مدافع_حرم حسین محرابی🌹:
او گفت: یک روز به بهشت رضا رفته بودم در کنار مزار شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی خلوت کرده بودم🌱. شهید حسین محرابی کنارم آمد و دستم را گرفت و گفت بیا. گفتم کجا؟ گفت بیا یک #روضه_حضرت_رقیه(س) برام بخون💔. گفتم شما برو من میام. یک ربع منتظرم شد تا رفتم پیشش. خانواده شهید محرابی هم اونجا حضور داشتند. کنارش نشستم. گفت برام روضه حضرت رقیه(س) را بخون✨
گفتم کدوم روضه ایشان را بخونم. گفت روضه ای که تو همه ی مراسمات او می خونی بعد ادامه داد روضه ای که سه ساله امام حسین(ع) را زدند.😔😔
گفتم من روضه را می خونم ولی نقد چی بهم میدی؟ گفت: شفاعت.👌 بعد ادامه داد وقتی من را میارن چهره غرق به خون من را خواهی دید.☝️
سپس ادامه داد من روضه را با دو سه مصرع شروع می کنم شما بقیه اش را بخون...👇
موهامو کشید بابا بابا😭
هی گفتم بهش میام میام
موهام و نکش میام میام😭😭
صدای شهید که همین روضه رو خوندن
@sardaraneashgh