eitaa logo
شهید جمهور
151 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی با سردار دلها حاج کاظمی لحظاتی ماندگار و دلنشین از بازدید لشکری فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران ، سرلشکر شهید حاج احمدکاظمی (فرمانده لشکر هشت نجف‌اشرف دوران دفاع مقدس)🌷 شب جمعه ویادی از شهدای عزیز شاید، که نه حتما یادشان میماند امشب نزد ارباب ازما هم یاد کنند. @sardaraneshgh
💠اهمیت به نماز🌸 🌷روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای آمد گفت"کجا نگه می داری تا بخوانیم؟" گفتم "۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم وهمانجا نماز می خوانیم" 🌷از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت "من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که دارم دوست دارم نمازم با نماز (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"❤️ 🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید) 🌷 📚ملاقات در ملکوت @sardaraneashgh
🌹 🌷 💠خاطره سردار از سردار 🌷 🔰هیچ ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت🚫 كه او باكری و خرازی و همت و این شهدا🌷 را نكند. 🔰هیچ نمازی📿 ندیدم، كه احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نكند😭 وپیوسته این ذكر:⇜«یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان بود و بعد گریه می كرد. 🔰از دست دادن احمد همه را ناراحت كرد😔 اما آن چیزی كه بچه های جبهه با احمد بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود كه، احمد رفتارهای جنگ بود✊ تداعی خلوص، صفا، پاكی، صداقت بود. 🔰وقت سخن با احمد ناخودآگاه آدم را به یاد می انداخت💭 به یاد 🌷 می انداخت حیای احمد آدم را به یاد آن انسان پر از جنگ می انداخت. 🌹شهید_احمد_کاظمی @sardaraneashgh
💥 🌻سفارش 🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت... مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... 🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد... هدیه کنیم نثار ارواح مطهر شان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
رمز پـرواز یا زهــــراست و دستگیری حضرت مادر که زهرایی‌ها را مادرانه می‌خرد با نشـانی به پهلــــو و بازو ... ... بعد از اینکه از تیر می‌خوره ، خودش را یک کیلومتر میکشه عقب ؛ ۱۰ روز در بیمارستان‌ حلب بستری میشه ، و کلیه هاشو از دست میده شب آخــری می گفت : قربون برم چی کشیده ؛ وتا لحظه آخر زیارت عاشورا می‌خوند.. احمد و برادر شهیدش امیر به فاصله ۳۰سال هر دو شبِ شهادت حضرت زهرا (س) شهـید شدن ... به نقل از همسر شهید 🌹 ۱۳۹۴ @khaimahShuhada
🕊🌺 🌸حاج احمد دغدغه دار بود، همیشه در حال جمع کردن خاطرات از خانواده شهدا بود، ( احمد بعد از اینکه از میخوره ، خودشو یک کیلومتر 😔 ۱۰ روز تو بیمارستان‌ حلب بستری میشه، 🌸و کلیه هاشو از دست میده شب آخر میگفت قربون برم چی کشیدی ؛ تا لحظه داشت میخوند) 🌸روزی که داشت میرفت گفتم کجا داری میری با خنده گفت معلومه دیگه گفتم میدونم ولی تو بچه صغیر داری اینا تکلیفشان چی میشه؟ گفت از شما بعیده ، خدایی که *ساره و اسماعیل* وسط بیابان نگهداشت یه فکری به حال بچه های منم میکنه و شهیدش امیر به فاصله ۳۰سال هر دو شب شهادت حضرت زهرا شهید شدن ۹۴ @khaimahShuhada