#زندگینامه_شهدا
هادی کجباف متولد تیر ماه ۱۳۴۰ در شهرستان شوشتر است .
با شروع جنگ و حضور در جبهه جنوب فعالیت داشت . در تیر ماه سال ۶۰ در جبهه بستان دچار مجروحیت شد .
در اواخر جنگ فرمانده گردان مالک اشتر شوشتر بود و عملیات های پارتیزانی در عراق انجام می داد .
وی تا دو سال بعد از جنگ در جزیره مینو ماند و مراقب فعالیت های عراقی ها در مرز بود .
سرانجام در روز یکشنبه ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۴ در منطقه بصری الحریر سوریه ، توسط نیروهای تکفیری داعشی ها به شهادت رسید و پیکر پاکش پس از ۵۰ روز به میهن باز گشت.....
🌹 ۳۱ فروردین ، پنجمین سالگرد شهادتش گرامی باد ، روحش شاد🌹
مدافع حرم
#شهیدهادی_کجباف
📕 مدافعان حرم
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh
#زندگینامه_شهدا
روز میلاد امام رضا (ع) ، در شاهرود به دنیا آمد .
مادر ، قبل از تولد ، دیده بود که حضرات معصومین بالای سرش آمده اند و تولد این نوزاد را به او داده اند ، برای همین بسیار این پسر را دوست داشت .
در مدرسه جزء نوابغ بود ، در تحصیل بر تهذیب و ورزش از همه جلوتر بود .
در جبهه نیز کارهای او فوقالعاده بود ،
بچههای اطلاعات عملیات این موضوع را به خوبی تأیید می کنند ، طرح های او در شلمچه بسیار عجیب بود و دشمن را گمراه می کرد ...
در عملیات مرصاد ، کاری کرد که تحسین شهید صیاد را در بر داشت .
اولین کسی بود که تنگه ی مرصاد را بست و منافقین کور دل را غافلگیر کرد و از همان نقطه هم به سوی آسمان پرواز کرد ....
#شهیدرضا_نادری
📕 پنجاه سال عبادت ، ص58
@sardaraneashgh
#زندگینامه_شهدا
حسین در سال ۱۳۳۶ در یکی از محله های اصفهان به دنیا امد.
از همان کودکی باهوش و مودب بود و اکثر اوقات پس از خاتمه تکالیف مدرسه اش به همراه پدر به مسجد محله میرفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت اذانگو و مکبر مسجد شد.
در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم به سربازی اعزام و ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید.
حاج حسین با آغاز پیروزی انقلاب اسلامی درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی شد و با شروع فعالیت ضدانقلابیون در گنبد، ماموریتی به آن خطه داشت.
در غائله کردستان در اوج درگیریها ، بعد از رشادتهایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج از خود نشان داد ، در سمت فرماندهی گردان ضربت وارد عمل شد و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره ، سقز ، بانه ، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا کرد
با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود ، پس از یکسال خدمت صادقانه در کردستان راهی منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقیها در جاده آبادان اهواز در منطقه دارخوین تشکیل شده بود منصوب گشت
خرازی در آزادسازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپههای رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد
پس از عملیات پیروزمند طریقالقدس تیپ امام حسین(ع) متشکل از رزمندگان اصفهان را تشکیل داد
در عملیات خیبر مجروح و یک دست خود را از دست داد
درعملیات کربلای ۵ در اوج آتش توپخانه دشمن در روز ۸ اسفند ۱۳۶۵ با اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.....
سردار
#شهیدحسین_خرازی
📕 سایت مشرق
@sardaraneashgh
#زندگینامه_شهدا
محمد حسین در سال ۱۳۴۰ در شهر کرمان ، در خانوادهای فرهنگی متولد و بزرگ شد.
از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قران آشنا شد و علاقه زیاد و ارتباط با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران داشته است
با شروع جنگ در لشکر ۴۱ ثارالله و در واحد اطلاعات و عملیات مشغول به فعالیت و بعدها نیز به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد.
حسین در طول جنگ ، پنج مرتبه به شدت مجروح شد و در نهایت در عملیات والفجر هشت در ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ به دلیل مصدومیت حاصل از بمب های شیمیایی در بیمارستان لبافی نژاد شهر تهران به شهادت رسید...
سردار
#شهیدمحمدحسین_یوسف_الهی
📕 سایت مشرق
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh
#زندگینامه_شهدا
پاسدار بسیجی احمد اعطایی متولد ۷ شهریور ۱۳۶۴ و ساکن محله فلاح تهران بود و مهندسی برق میخواند.
در سال ۸۸ ازدواج نمود .
با حمله داعش ، او داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم و مردم مظلوم سوریه ، راهی آن دیار می شود که در ۲۱ آبان ماه ۹۴ در آخرین روز ماه محرم الحرام ، همراه با سه تن دیگر از دوستانش
«سید مصطفی موسوی» ، «مسعود عسگری» و «محمدرضا دهقان امیری» به شهادت می رسد...
مدافع حرم
#شهیداحمد_عطایی
📕 نوید شاهد
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh
#زندگینامه_شهدا
در تاریخ یکم فروردین ۱۳۶۵ در تهران چشم به جهان گشود.
وی دانشجوی رشته برق الکترونیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره) بود.
همسرش میگوید ،
امین واقعاً به طرف مقابل خیلی بها می داد.
قبل از اینکه کاملاً بشناسمش ، فکر می کردم آدم نظامی پاسدار ، با این همه غرور ، افتخارات و تخصص در رشته های ورزشی چیزی از زن ها نمیداند !
اصلاً زمانی نداشته که بین این همه زمختی به زن و زندگی فکر کند.
اما می گفت ، زندگی شخصی و زناشویی و رابطه ام با همسرم برایم خیلی مهم است ! ، مطالعات زیادی هم در این زمینه داشته ام و مقالاتی هم نوشته ام.
واقعاً بهت زده شده بودم ، با خودم می گفتم ، آدمی به این سن و سال چگونه این همه اطلاعات دارد.
انگار می دانست چگونه باید دل یک زن را به دست بیاورد...
سرانجام در روز پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ مصادف با ، ایام تاسوعا و عاشورای حسینی ، به دست نیروهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد...
مدافع حرم
#شهیدامین_کریمی
📕 نوید شاهد
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh
#زندگینامه_شهدا
متولد ۱۳۵۹ و ساکن تهران بود. مهدی اولین شهید مدافع حرم نظام آباد تهران (منطقه ۷) و از بسیجیان هیأت یازهرا (س) ، که بیش از دو سال طی سفرهای مختلف ، داوطلبانه به سوریه می رفت و در میان مستشاران نظامی برای آزادی شهرهای مختلف این کشور از چنگ تروریست های تکفیری تلاش می کرد.
او که یکی از مستشاران زبده نظامی در سوریه بود در مهر ۱۳۹۵ به شهادت رسید .
برادرش می گوید ،
آقا مهدی خیلی تودار بود و چیز زیادی از سوریه برایمان نمی گفت.
به او می گفتم ، مهدی تو این همه می روی و می آیی آنجا چه می کنی؟ مسئولیتی داری؟
می گفت ، نه من فقط یک راننده هستم ولی رفقایش می گفتند ،
برادرت آنجا چه کارهایی که نمی کند. آنجا به او می گفتند ، مهدی بلدیه یا بلدیه حما ، یعنی شهردار حما. چون آنجا را مثل کف دستش بلد بود و به کارش وارد بود.
همسرش می گوید ،
مهدی هیچ گاه شعار نمی داد و محب اهل بیت (ع) بودن خود را در عمل ثابت می کرد. زمانی که می گفت ، اگر در عاشورا بودم ، با ارباب همراه می شدم ، در واقعیت نیز همان را نشان می داد.
سال ۱۳۹۵ اولین مرتبهای بود که وی برای ماه محرم در ایران حضور نداشت زمانیکه به وی می گویند ، اگر می خواهی به ایران برگرد!
پاسخ می دهد ، حتی اگر تنهاترین سردار باشم ، امسال مراسم عزاداری سالار شهیدان را با کمک بچه ها در سوریه برگزار می کنم. ان شالله حضرت زهرا (س) قبول می کنند.
وی ظهر اولین روز ماه محرم با لبان تشنه به آرزوی خود می رسد....
#شهیدمهدی_حسینی
📕 سایت مشرق
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh
#خاطره_ازحمیدآقا❣
#زندگینامه_شهدا ♡ ♡
وی از خادم الشهدایی خود و حمید نیز میگوید: خیلی به هم وابسته بودیم و تحمل دوری هم را نداشتیم و در دوره خادم الشهدایی یکیمان در معراج الشهدا و دیگری در دهلاویه بودیم. 😍سال آینده نیز در فراق حمید، از سوم تا پنجم فروردین در معراج الشهدای اهواز خادم الشهدا خواهم بود.
همسر این شهید مدافع حرم در خصوص وداع با پیکر حمید عنوان میکند: من آخرین نفری بودم که وارد معراج الشهدا شدم. چشمش نیمه باز مانده بود، دستی به بدنش زدم، بدنش سرد بود. در گوشش زمزمه کردم که من تو را دیدم و تو هم داری من را نگاه میکنی. به حمیدم گفتم: خیلی دوستت دارم، سلام مرا به سیدالشهدا برسان، عزیزم شهادتت مبارک و اگر قصوری کردم مرا ببخش، اگر دلت را گرو گرفتم و مانع زودتر پرواز کردنت شدم ببخش و بعد چشمانش را بستم..😞
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی♡
#شادی روح شهدا صلوات♡
@sardaraneashgh
#زندگینامه_شهدا
علی در سال ۱۳۴۱ در همدان دیده به دنیا آمد .
جرأت ، تیزهوشی و توانایی جسمی از خصوصیات بارز دوران کودکی او بود.
با فرمان امام خمینی (ره)
مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی از طریق هنرستان وارد بسیج شد و در پادگان آموزشی قدس همدان آموزش نظامی را گذراند.
هوش و ذکاوت او در کسب فنون نظامی به قدری بود که در مدت کوتاهی به عنوان فرمانده نیروهای آموزشی انتخاب شد و بعد از مدتی فرمانده مرکز آموزش نظامی شد.
چیت سازان با تشکیل لشکر انصار الحسین (ع) همدان ، بهعنوان فرمانده اطلاعات و عملیات این یگان برگزیده شد.
در مواقع عملیات ، با این که او مأموریت خود را که شناسایی مواضع دشمن بود ، از قبل انجام داده بود اما به برداشتن اسلحه و حضور در عملیات به یاری رزمندگان گردانهای عملیاتی میشتافت.
سرانجام این سردار ملی و سرباز فداکار اسلام در روز چهارم آذر ۱۳۶۶ در حین انجام یک ماموریت گشت شناسایی به درجه رفیع شهادت نائل و به برادر دیگرش #شهیدامیر_چیت_سازیان
شتافت.....
سردار
#شهیدعلی_چیت_سازان
📕 گلستان یازدهم
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh
#زندگینامه_شهدا
چهار ساله بود که مریضی سختی گرفت ! ، پزشکان جوابش کردند گفتند ، این بچه زنده نمی ماند!
پدرش او را نذر آقا ، اباالفضل (ع) کرد ، به نیت آقا به فقرا غذا می داد تا اینکه به طرز معجزه آسایی شفا یافت !
هر چه بزرگتر می شد ارادت قلبی اش به قمر بنی هاشم بیشتر می شد.
تاریخ تولد شناسنامه را تغییر داد و به جبهه رفت! ، در جبهه آنقدر شجاعت از خود نشان داد که مسئول دسته گروهان اباالفضل (ع) از لشگر امام حسین (ع) شد.
شانزده سال بیشتر نداشت ، آخرین باری که به جبهه می رفت گفت ، راه کربلا که باز شد برمی گردم ! ، شانزده سال بعد پیکرش بازگشت ، درست همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی کربلا می رفت !!!
آمده بود به خواب مسئول تفحص ، گفته بود ، زمانش رسیده که من برگردم !!! و محل حضور پیکرش را گفته بود !!
روزی که تشییع شد روز تاسوعا بود ، روز اباالفضل(ع)
در پایان آخرین نامه اش برای من و شما نوشته بود ،
به امید دیدار در کربلا ، برادر شما علیرضا....
#شهیدعلیرضا_کریمی
📕 مسافر کربلا
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh