خاطره ای آموزنده از #نمازشب شهید احمدحاجیوند الیاسی🌹
اهل نماز اول وقت و نماز شب بود...یک روز که مهمان داشتیم و همه خسته بودن بطوری ک اوایل شب خوابیدن❗️
احمد چون مانند مولایش امام علی(علیه السلام) کمک به مستضعفان را دوست داشت با کمک چند خیر دیگر شبانه برای یتیمان و ضعفا غذا و مصارف روزانه آنها را برایشان جمع آوری🍱 و بطوریکه کسی متوجه نشود به آنها تحویل میداد دیر ب خانه می آمد. وقتی که آمد مشغول نماز شب خواندن شد که مهمان هایمان بیدار شدن👀، و همراه احمد به امید اینکه نماز صبح هست مشغول نماز خواندن شدن و بعد نماز خوابیدن😄
تا اینکه اذان صبح را گفت و احمد مشغول بیدار کردن آنها برای اقامه نماز صبح شد یکی از مهمان ها ک بیدار شده بود و از چهره اش خستگی میبارید ب احمد گفت: مگر ما نماز صبح را باهم نخواندیم پس الان چرا بیدارمان کردی⁉️
شهید احمد خندید و گفت برادر من اون موقع نماز شب بود ک خواندیم اذان صبح را تازه دارد میگوید😁،و مهمانمان با خنده ب احمد گفت عجب کلاهی سرمان گذاشتی😂😂 و رفت تا برای اقامه نماز صبح آماده شود.
@sardaraneshgh
#سیــره_شهــدا
🔰در طول آشناے ام با حاج موسے، ندیــدم ڪه یک بـار هــم #نــمازشـب ایشــان قطــع شــود حتے شـــب هاےعملــیات...😊
عملیــات کربلاے ۵ در شــرف برگزارے بــود.
دیــدم حــاج موسے روے سنگــر رفتــہ، پتویے روے خود کشــیده و نمازشــب مےخوانــد. حتے در ارتفاعــات ملـخ خور ڪہ دو متــر #برف آمــده بود و نیمے از سنــگر در برف بود، حاج موسےپتویے روے برف ها انداخـت و نمـاز شـب را اقامـہ کرد. ✨
🔰مقیــد بود روزهاے دوشـنبه و پنجشـنبہ هـم #روزه بگیـرد. 👌
حتی در والفجر ده، هنگام #شهادت روزه بود💔!
#شهیدحاج_موسی_رضازاده🌹
سمت: جانشین لجستیک لشکر المهدی(عج) ﻓﺎﺭس
@sardaraneashgh
از عشق زمینی تا آسمانی
خاطرهی فرمانده شهید حججی ( #شهید_مرتضی_حسین_پور )
شش سالی که مرتضی برای خواستگاری از من وقت گذاشته بود،اتفاقات عجیبی برایش رخ داده بود
💕خودش برایم تعریف می کرد :
« اون روزها #نمازشب می خوندم و می گفت خدایا فاطمه رو راضی کن . روزه می گرفتم و می گفتم خدایا فاطمه رو راضی کن. نماز مستحبی خدا فاطمه راضی بشه و ...
❤️ چندین بار پیش اومد که تنهایی به بیابان های بیرون شهر می رفتم. راه می رفتم و تنهایی شروع می کردم به دعا خوندن سقفم آسمون بود و زیر پام کویر.
❤️ به خدا می گفتم : خدایا! چیکار کنم این دختر راضی بشه کم کم سکوت و تنهایی و صدای حیوانات و... من رو می گرفت و من رو به فکر قبر و قیامت و... می انداخت. به جایی رسیدم که به خدا می گفتم من کی هستم
تو کی هستی من قراره تو این دنیا چیکار کنم..
فاطمه این نه گفتن های تو باعث شد من از یک عشق زمینی به عشق آسمونی برسم»😍
💞بعضی اوقات به مرتضی می گفتم : « ای کاش زودتر به تو جواب مثبت داده بودم » امّا مرتضی می گفت : « نه تو من رو ساختی»
📚برشی از کتاب ساقیان حرم خاطرات فرمانده نابغه #شهیدمرتضی_حسین_پور
@sardaraneashgh
🎤مادر شهید:
⚫️نماز شـب محمد برای خواهرش خیلی عجیب بود. برای همین نامه ای برای او نوشت. در نامه
🔶نوشته بود:
♥️ برادر عزیزم، نماز شب های شما خواهرانت را با این عمل مقدس آشنا نمود و با توفیق خدا اهل نماز شب شدیم. اما سوالی برای من ایجاد شده! علت این همه ناله ها و گریه ها چیست!؟ کدام گناه کبیره را مرتکب شده ای؟ کدام معصیت را انجام دادی که اینگونه اشک می ریزی!؟
♦️محمد در جواب نوشته بود: خواهرم. مگر باید گناه کبیره کرد و بعد به درگاه خدا بازگشت. اینکه انسان به راحتی از نعمت های پروردگار استفاذه می کند و شکر او را به جا نمی آورد بالاترین معصیت است.
مگر امام سجاد گناهی کرده بود. مگر امام عزیز ما نماز شب طولانی ندارد. انسان وقتی با اشک و ناله به سراغ پروردگار می رود عجز و ناتوانی خود را در محضر حق اثبات می کند. و به خاطر همه خطاهایش از خدا عذر می خواهد...
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#نمازشب
@sardaraneashgh