۳۰ آذر ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹فیلم | سخنان شهید احمد کاظمی در جلسه فرماندهان نیروی زمینی_ #آذرماه_۱۳۸۴
✅ کانال اختصاصی شهید احمد کاظمی👇
@shahidkazemi_1384
۲ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سالگرد_عملیات_کربلای۴
📹فیلم | سخن شهید احمد کاظمی فرمانده لشکر هشت نجف اشرف شب قبل از عملیات کربلای ۴ در ساختمان گمرک خرمشهر
✅ کانال اختصاصی شهید احمد کاظمی👇
@shahidkazemi_1384
۳ دی ۱۳۹۸
#سالگرد_عملیات_کربلای_۴
باید اذعان کرد، احمد کاظمی، فردی بسیار باغیرت بود. برای وی بسیار سخت بود در عملیاتی که با فتح همراه نبود و ناچار میشد به نیروهایش دستور عقبگرد دهد، عقبنشینی کند؛
یادم میآید در «کربلای ۴» پس از دو ساعت از آغاز درگیری، متوجه لو رفتن منطقه شدیم و به دنبال آن، دستورهای لازم برای عقبنشینی یگانها را صادر کردیم و لشکرها موظف شدند تا پیش از روشن شدن هوا به مقرهای اصلی خود برگردند، اما کاظمیزیر بار نرفت، چون برایش بسیار سخت بود. او حتی با تعدادی از یارانش به رودخانه زد و از آنجا عبور کرد و قصد داشت انفرادی با دشمن بجنگد و البته تا وسط روخانه اروند هم رفت، اما برای جلوگیری از ایجاد احساس تمرد، بازگشت.
به روایت محسن رضایی
📷تصویر فوق مربوط به شب عملیات کربلای ۴،بندر خرمشهر،ساختمان گمرک
شهید احمدکاظمی و شهید احمد اللهیاری
✅کانال اختصاصی شهید احمد کاظمی👇
@shahidkazemi_1384
۳ دی ۱۳۹۸
زلزله بم ۱۳۸۲/۱۰/۵
🔴صد ساعت بیداری شهید احمد کاظمیدر بم
خبر حادثه دلخراش زلزله بم را که شنید، اندوه همه وجودش را فرا گرفت؛ آن قدر که پیش از همه به نجات زلزله زدهها شتافت؛ «نخستین ناجی زلزلهزدگان بم»، کسی نبود جز یادگار سالهای دفاع مقدس، حاج احمد کاظمی؛ همان گونه به سان سالهای جانبازی در جبههها گمنام و ناشناس، پیش از همه خود را به بم رسانده و مشغول کمکرسانی بود.
اگر او را میان آوارهها و جنازهها، موقع انتقال مجروحان و خارج کردنشان از زیر آوار و با آن چشمهای خسته و نیمه باز، میدیدی، هرگز باور نمیکردی که «فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران» باشد. صد ساعت تمام، چشمهایش با خواب بیگانه بودند و او بیدارتر از همیشه، در پی «خدمت» بود.
باند فرودگاه را در اختیار خودش گرفته بود و کنترل و هدایت هواپیماها و بالگردهای حامل مجروحین را بر عهده داشت. با تدبیر او، هر دوازده دقیقه، یک فروند هواپیما یا بالگرد دو ملخه حامل آسیب دیدگان، از فرودگاه پرواز میکرد و به سرعت، سی هزار مجروح از بم انتقال داده شد؛ این تنها با درایت و دلسوزی حاج احمد کاظمیممکن بود و بس.
شاید کسی باور نمیکرد. خواب در برابر دیدگان احمد کاظمیچنان سر تسلیم فرود آورد که پس از صد ساعت بیداری او به خواب نرفته، بلکه بیهوش شود و به همه ما فرورفتگان در روزمرگیهای خود، نشان دهد که در روزگار صلح نیز مردانی هستند که بر خلاف ظاهر آرام خویش، هنوز هم مرد جنگند.
✅ کانال اختصاصی شهید احمد کاظمی👇
@shahidkazemi_1384
۵ دی ۱۳۹۸
#سالروز_زلزله_بم
💢ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺑﻢ
ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺑﻢ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻗﺮﯾﺐ ﺳﯽ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻭ ﺑﯽﺧﺎﻧﻤﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺷﺪ . ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﻋﺎﺕ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕﺭﺳﺎﻧﯽ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﺩﻭﻟﺘﯽﻫﺎ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺗﺄﺧﯿﺮ 24 ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻋﮑﺲﺍﻟﻌﻤﻞ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ . ﻭﻟﯽ حاج ﺍﺣﻤﺪ ﮐﺎﻇﻤﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺑﻢ ﺭﺳﺎﻧﺪ....
ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﻫﻮﺍﯾﯽ، ﺍﺯ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﻫﻠﯽﮐﻮﭘﺘﺮ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺳﭙﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﻪ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ، ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥﻫﺎﯼ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﮐﺮﻣﺎﻥ، ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥﻫﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ....
ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺑﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ.... ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺎﻧﺪ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻟﻨﺪﮐﺮﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﯽﺳﯿﻢﻫﺎ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﺮﺗﺐ ﺑﺎ ﺧﻠﺒﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﮐﺎﺩﺭ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﻭ ﺍﻣﺪﺍﺩﺭﺳﺎﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﻧﺪ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩ، ﭼﻬﺮﻩ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻭ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺑﯽﺧﻮﺍﺑﯽ ﺍﻭ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺷﺐ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺎﺩﺭﻫﺎﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺎﻧﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ، ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﻧﺪ ﮐﺮﺩﻡ، ﺩﯾﺪﻡ ﻫﻨﻮﺯ حاج ﺍﺣﻤﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳت...
ﺍﻭ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺑﻢ ﺑﻮﺩ
#به_روایت_محسن_رضایی
✅ کانال اختصاصی شهید احمد کاظمی👇
@shahidkazemi_1384
۵ دی ۱۳۹۸
#سخنان_ناب
سردار سلیمانی:فكر میكنید ما هر200 سال یك كسی مثل احمد را میتوانیم داشته باشیم؟ امكان ندارد كه شما فكر كنید دانشگاههای ما، دانشكدههای ما بتوانند چنین افرادی را تحویل جامعه بدهند، نه! احمد عصاره یك شخص بود و آن شخص هم هر چند قرن یك بار میآید،او آمد و یك چنین دستاوردی داشت،تمام شد و رفت.
✅ کانال اختصاصی شهید احمد کاظمی👇
@shahidkazemi_1384
۷ دی ۱۳۹۸
#خاطرات
دوازده،سیزده ساله بود.سن پدرمان بالا بود،دیگر نمی توانست کار سنگینی مثل نجاری بکند.رفت پی قالی بافی و فرش بافی.
برادر بزرگمان هم نجاری را گذاشت و رفت اصفهان؛ذوب آهن.
مغازه و کارهای نجاری یک جا افتاد روی دوش احمد،نگذاشت آب از آب تکان بخورد.تنهایی مغازه را سرپا نگه داشت.مشتری ها کم نشدند.درس هم می خواند،کار هم می کرد.
منبع: کتاب یادگاران
✅ کانال اختصاصی شهید احمد کاظمی👇
@shahidkazemi_1384
۹ دی ۱۳۹۸
🌹عرض سلام و ادب
📚در نظر داریم به مناسبت سالگرد شهادت،شهید کاظمی طرح "هر نفر خادم حاج احمد در شهر خودش" را اجرا کنیم.
به همین منظور هر کسی که می تواند به هر تعدادی ( یک عدد تا...)از کتاب "خط تماس" را تهیه کند و در شهر خودش به دیگران هدیه دهد به علاوه اینکه در صفحه اول کتاب قید کنید《وقف در گردش》.
📌لینک خرید کتاب در پست بعدی گذاشته می شود
✅ کانال اختصاصی شهید احمد کاظمی👇
@shahidkazemi_1384
۱۰ دی ۱۳۹۸