شَهید حـٰاج حُسِیـنِ خــَرازی
کنار ضریح پیرزن عرب روی ولیچر نشسته بود شبکههای ضریح رو گرفته بود تو دستش و با گریه میگفت: انت حبی
سلام زیارتتون قبول
باز کنار حاجت پیرزن ، حاجت های من رو هم به آقا امام کاظم بگید...یکی اینکه تاحالا کربلا نرفتم...
بگید که دیروز بچه های فانوس جلو چشمم یکی یکی با اتوبوس و هر چی بود رفتن مشهد و منم آماده و ساک به دست فقط نگاهشون کردم....
بعد از ۴ سال سهم من یکی نبود؟
بگید آشفته ام
میدونم زرنگ نبودم که نشده...
اما من دلشکسته حساب نمیشم؟
خلاصه که خوش به سعادتتون
التماس دعا
#پیام_مخاطبین