eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
108 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ من خیلی زنمو دوست داشتم انتخاب خودم بود باهم دوست شدیم و ازدواج کردیم بخاطرش هر کاری کردم خیلی تلاش کردم تا ی زندگی خوب براش بسازم و ساختمم زندگیی که هر کیی ارزوش رو داشت اوایل که بی پول بودم محبت ازش دریغ نمیکردم و بعدم که دستم باز شد نور علی نور شد زندگیم اروم بود و بی دغدغه ی شر‌کت واردات و صادرات زدم و کارم گرفت زندگیمم ایده ال بود هر گی‌میگفت همه مشکل دارن میگفتم از بی عرضگیشون هست من که زندگیم ارومه و مشکلی ندارم که بخوام دغدغه و دل مشغولی داشته باشم خداروشکر میکردم هر روز درامدم بیشتر از قبل میشد و زنمم از زندگی با من راضی بود
🌺 📎من هنوز امانت‌دار توام؛ ادامــه ی راه را یــاری ام ڪــن... خون بہای شُہداست...🌸 🦋🦋🦋
ای شهید؟!☘ دعـا کن برای ما گمنـام ماییـم که در دنیـا فقط بدنبـال جاه و مقـام و نامیـم؛ دعایـمان کن ای آسمانیِ بی ادعا..! ما هویتمان را گم کرده ایم... 🌹خوش نام تویی؛گمنام منم🌹 🦋🦋🦋
⚜اینجانب مصطفی شیخ الاسلامی فرزند و سرباز کوچک حضرت زینب وظیفه خود دیدم که به کسانی که به حضرت زینب بی احترامی کردند،😔 جواب دندان شکنی دهم و به جهادی که رهبر انقلاب اسلامی اعلام کرده اند لبیک گویم و برای دفاع از حرم به عنوان مدافع حرم به سوریه بروم. 🌺 از شما مردم عزیز میخواهم که همیشه کنار رهبر انقلاب بوده و هیچوقت نگذارید تنها باشد و اجازه ندهید کسی به این انقلاب با چشمان بد نگاه اندازد. 👌 همیشه کنار دین و قرآن📖 باشید و هرگز آن را ترک نکنید که تمام شیعیان امیدشان به خدا و ایمه اطهار می باشد. امیدوارم روزی برسد که تمام مستکبران نابود و اسلام پیروز شود.🌸 ......🌸🌸🎉🎉🌸🌸 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم 🦋🦋🦋
☑️️ما سرباز تو ایم ای شیر پسر فاطمه(س)... 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🙃🍃 ¹²سـال از زندگے ما گذشت ولے آنقدر مشغلہ شـاد و زیبا داشتیم کہ متوجہِ گذر آن زمان نبودیم☺️ خانہ ما طورے بود کہ بہ جرأت مے‌توانم بگویم شاید ²روزِ آن هم با هم مساوے نبود حتے آنقدر پر از شادی و نشاط بود که انگار قرار نبود هیچ‌گاه غـم در آن جا داشتہ باشد🧡 همسر 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ... 📕دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله‼️ ❣در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد✍ ❌گناهان یک هفته او اینها بود ؛ شنبه : بدون وضو خوابیدم .😴 یکشنبه : خنده بلند در جمع 😆 دوشنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم .🤔 سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .📿 چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .🗣 پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .☝️ جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات .😔 📝راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد : ⁉️ دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... ⁉️ما چی⁉️ ❓کجای کاریم حرفامون شده رساله توجیه المسائل‼️ 1⃣غيبت… تو روشم ميگم🗣 2⃣تهمت… همه ميگن🔕 3⃣دروغ… مصلحتي📛 4⃣رشوه... شيريني🍭 5⃣ماهواره... شبکه هاي علمي📡 6⃣مال حرام ... پيش سه هزار ميليارد هیچه💵 7⃣ربا...💸 همه ميخورن ديگه🚫 8⃣نگاه به نامحرم...🙈 يه نظر حلاله👀 9⃣موسيقي حرام...🎼 ارامش بخش🔇 🔟مجلس حرام...💃 يه شب که هزار شب نميشه❌ 1⃣1⃣بخل... اگه خدا ميخواست بهش ميداد 💰 2⃣1⃣زنا... حالا جونم بعدا" توبه میکنم😞 🌷شهدا واقعا شرمنده ایم که بجای بودن فقط ایم 😔 🦋🦋🦋
💠🌸 مثل سرسره ! 🌸💠 🌼🌿 برف شب می‌آید ، روز آب می‌شود. حرف‌ های مردم هم مثل برف است ، روی آن حساب باز نکن. امروز چیزی می‌گویند ، فردا چیزی دیگر. اگر روی سرسره چیزی گیر کرد ، روی زبان مردم هم حرف گیر می‌کند. این است که قرآن می‌گوید : فقط حرف خدا را باش ؛ حرف او باید بالای همه ی حرف‌ ها باشد. سخن خدا بالاست. چون سخن او بالاست تو را هم بالا می‌برد ؛ بالا که رفتی ، افق دیدت زیادتر می‌شود. 🌿🌼 📚 از کتاب مثل شاخه های گیلاس | محمد رضا رنجبر 📚 🦋🦋🦋
‍ ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🗓 ✅ سالروز شهادت 🌷 🌷 🔹محل ولادت: اردبيل 🔸محل شهادت: شلمچه 🔹تاريخ ولادت: ۱۳۴۵/۰۲/۱۵ 🔸تاريخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ ▪️نام عمليات: كربلای ۵ ➖➖🌷➖➖🌷➖➖ شهید سید غفور هزاوه ای در سال ۱۳۴۵ در خانواده ای مذهبی در شهرستان اردبیل چشم به جهان گشود. با تفال به قرآن او را غفور نام نهادند و از همان کودکی تحت تربیت پدر بزرگوارش قرار گرفت. دوران ابتدایی تحصیل خود را با موفقیت پشت سر گذاشت و چون در سال های قبل از پیروزی انقلاب سن و سالی نداشت، چندان در متن حوادث قرار نگرفت. از نظر اخلاقی بسیار کم حرف بود و به مادرش عشق می ورزید. رفتن به جبهه را یک تکلیف می دانست و معتقد بود که فقط باید رضای خدا را در نظر گرفت و حتی شکست و پیروزی مهم نیست و نباید جبهه ها را خالی گذاشت. در همان سال ها بود که در کنکور سراسری در رشته ی تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد. ✍🏻شهید سیدغفور هزاوه ای در منطقه ی شلمچه در عملیات کربلای ۵ در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ و در سن ۲۰ سالگی بر اثر اصابت ترکش به فک و گردن و در حالی که سر مبارکش از بدنش جدا شده بود، به آرزوی دیرینه خود که شهادت بود رسید. اللَّهمَّےﷺ صَلِّﷺ عَلَىﷺ🍃مُحمَّــــــــدٍ ﷺوآلﷺِ مُحَمَّد🌹
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ‍ ــــــــ بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ــــــــ کتاب شهدا را بسیار دوست داشت با آنها بخصوص ارتباط زیادی برقرار می کرد. یک روز قبل از رفتن به سوریه گفت: مادر،من از هر کدام از شهیدان چیزی را یاد گرفته ام اگر روزی نبودم به دوستان و آشنایان بگویید این کتاب ها را مطالعه کنند و با درس گرفتن از منش و رفتار شهدا زندگی خود را به جلو ببرند... 🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
﷽ 💠عنایت ویژه حضرت زهرا سلام‌الله علیها به رزمندگان💠 ☝️☝️☝️☝️☝️ 🥀شهید «غلام رزلان‌فری» پایش از ناحیه مچ🦶 در شب اول عملیات «عاشورا» به دلیل رفتن روی مین💣، قطع شده بود؛😖 🌿در ۵ روز اول محاصره، پای او را از مچ🦵 بسته بودیم و برای جلوگیری از فاسد شدن گوشت پایش و جاری شدن خون🩸، بند را باز می‌کردیم و خون از پایش فواره می‌زد...😣 🥀پس از طرح‌ریزی عملیات قرار شد که تعدادی از نیروهای گردان «خیبر» تیپ نبی اکرم(ص) قبل از اجرای عملیات پشت نیروهای عراق 🇮🇶مستقر شوند که بنده هم جزو این گردان بودم؛🙂 🌿پس از باز کردن معبر، پشت نیروهای عراقی مستقر شدیم تا با وارد عمل شدن رزمندگان اسلام، بتوانیم نیروهای عراق را محاصره کنیم...😊 🥀شب عملیات بعد از اینکه نیروهای عمل کننده به ما ملحق شدند، به منظور تصرف یکی از یگان‌های عراق 🇮🇶به سمت جلو حرکت کردیم.🚶‍♂🚶‍♂ 🌿در تپه‌ای نزدیکی‌های عراق، دشمن با ریختن آتش، اجازه بالا رفتن نیروها را نداد و تپه سقوط نکرد.🙁 🥀این شهید به ما گفت: «یکی از شما پایین نیزارها 🎋بروید و با توسل به حضرت زهرا (س) زمین را بکنید»💔 🌿 زمین خشک بود و ما گفتیم: «این کار بی‌فایده است»☹️ 🥀شهید اصرار داشت که این کار انجام شود؛ یکی از بچه‌ها به پایین نیزارها 🎋رفت با توسل به حضرت زهرا (س) مشغول کندن زمین شد؛😥 🌿 بعد از لحظاتی دیدیم در شرایطی که لبخند زدن معنایی نداشت، تبسمی روی لب‌هایش نشست؛🙂 🥀با حسرت از لای نیزارها 🎋او را نگاه می‌کردیم، برای ما جالب بود که بدانیم چه خبر است؛ 🧐 🌿او با دستش به حالت لیوان🫗 اشاره کرد یعنی آب 💧از زمین جوشیده است.😢 🥀او بعد از یک ساعت با قمقمه‌ای پر از آب💧 به ما ملحق شد.🤩 🌿تا مدتی که در آن نیزارها 🎋بودیم، آب در آن نقطه، فقط در حد رفع عطش، نه کمتر و نه بیشتر جمع می‌شد.🥲 🥀 و بچه‌ها هر دوساعت یک بار، به آنجا می‌رفتند و آب می‌آوردند و به این ترتیب با عنایت مادرمان حضرت زهرا (س) 💔از عطش رهایی یافتیم.🥹 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ 🦋🦋🦋
‍ ‍ ‍﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🥀🍃 ‍ 💚 .فاطمه عليها السلام، بانوے برڱزيده .و عفيفه‏ اے است ڪه خود مےفرمود: ☝️ «بهترين چيز براے . اين است ڪه نه او مردے را ببيند .و نه مردے او را». و نيز مےفرمود: «هنگامے زن قُرب به پروردڱار 📿 پيدا خواهد ڪرد ڪه در خانه ‏اش پنهان شود.» 👈و حتّے وقتے شخص نابينايے وارد خانه او مےشد . خود را پنهان ڪرده و يا مےپوشاند و مےفرمود: «اڱر او مرا نمے بيند من او را مے بينم، و بويم را استشمام مےڪند.» ❣🥀 🦋🦋🦋